پاسخ اجمالی:
آميخته بودن مساله امامت با بحث حكومت و زعامت مسلمين مطلبى نيست كه قابل شك و ترديد باشد؛ زيرا در همه جا آثار آميزش اين دو به چشم مى خورد. اين امر در آيات و روايات اسلامى و در تاريخ زندگى شخص پيامبر(ص) و پيشوايان بزرگ دين و در طبيعت احكام اسلام به وضوح ديده مى شود.
پاسخ تفصیلی:
در روايت معروف «هارون الرشيد» كه به گمان خودش مى خواست فدك را به امام موسى بن جعفر(عليهما السلام) بازگرداند، نكته جالبى ديده مى شود كه مطلب مورد بحث را روشن تر مى سازد. فدك روستايى سرسبز و خرم در نزديكى خيبر است که پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) آن را در حيات خود به دخترش فاطمه زهرا(عليها السلام) بخشيد که بلافاصله بعد از رحلت آن حضرت غصب گردید. غصب فدك هميشه مورد اعتراض علاقه مندان اهل بيت(عليهم السلام) بوده است؛ لذا بر اثر فشار افكار عمومى، «هارون الرشيد» به فكر باز پس دادن آن به اولاد فاطمه(عليها السلام) افتاد. هنگامى كه به امام كاظم(عليه السلام) عرض كرد: «حُدَّ فَدَكاً حَتّى اَرُدَّها اِلَيكَ»؛ (حدود فدك را تعيين كن تا آن را به تو بازگردانم) امام از گفتن پاسخ اِبا كرد. هارون پيوسته اصرار ورزيد. امام(عليه السلام) فرمود: من آن را جز با حدود واقعى اش نخواهم گرفت! هارون گفت: حدود واقعى آن كدام است؟ امام(عليه السلام) فرمود: اگر من حدود آن را باز گويم، مسلماً تو موافقت نخواهى كرد!
هارون گفت: به حق جدت پيامبر(صلى الله عليه وآله) سوگند! كه حدودش را بيان كن [خواهم داد].
امام(عليه السلام) فرمود: اما حد اول آن سرزمين عدن است! هنگامى كه هارون اين سخن را شنيد، چهره اش دگرگون شد و گفت: عجب، عجب! امام(عليه السلام) فرمود: و حد دوم آن سمرقنداست. آثار ناراحتى در صورت هارون بيشتر نمايان گشت. امام(عليه السلام) فرمود: و حد سوم آن آفريقا است. در اينجا صورت هارون از شدت ناراحتى تيره شد و گفت: عجب ...! امام(عليه السلام) فرمود: و حد چهارم آن سواحل درياى خزر و ارمنستان است! ... هارون گفت: پس چيزى براى ما باقى نمى ماند، برخيز جاى من بنشين و بر مردم حكومت كن! [اشاره به اينكه آنچه گفتى تمام مرزهاى كشور اسلام است]. امام(عليه السلام) فرمود: من به تو گفتم اگر حدود آن را تعيين كنم هرگز آن را بازپس نخواهى داد - آرى فدك به يك معنا، تمام قلمرو حكومت اسلامى است - اينجا بود كه هارون تصميم گرفت موسى بن جعفر(عليهما السلام) را به قتل برساند.(1)
اين حديث پر معنى، دليل روشنى بر پيوستگى مسأله «فدك» با مسأله «خلافت» است و نشان مى دهد آنچه در اين زمينه مطرح بوده غصب مقام خلافت رسول الله(صلى الله عليه وآله) بوده كه روستاى فدك جزئى از آن محسوب مى شده و اگر هارون مى خواست فدك را تحويل بدهد، بايد دست از خلافت بكشد و همين، او را متوجه ساخت كه امام موسى بن جعفر(عليهما السلام) هر زمان قدرت پيدا كند، او را از تخت خلافت فرو مى كشد؛ لذا تصميم بر قتل آن حضرت گرفت.(2) غرض اين كه، آميخته بودن مسائل امامت با بحث حكومت و زعامت مسلمين مطلبى نيست كه قابل شك و ترديد باشد؛ زيرا در همه جا آثار آميزش اين دو به چشم مى خورد. اين امر در آيات و روايات اسلامى و در تاريخ زندگى شخص پيامبر(صلى الله عليه وآله) و پيشوايان بزرگ دين و در طبيعت احكام اسلام به وضوح ديده مى شود.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.