پاسخ اجمالی:
اين معنا كه براى شناخت ذات پاك خدا، راهى نزديكتر و دقيق تر از مطالعه موجودات جهان هستى وجود دارد و آن مطالعه در ذات پاك خداوند است، و از خود خدا بايد به خدا رسيد، در روايات اسلامى و ادعيّه معصومين(ع) به صورت گسترده اى مطرح است، و اين معنا، عصاره برهان صدّيقين است در دعای معروف صباح می خوانیم: «اى كسى كه ذاتت گواه ذات تو است، و از شباهت با مخلوقاتت پاك و منزّهى». هم چنین در دعای معروف ابوحمزه ثمالی می خوانیم: «تو را با تو شناختم، و تو مرا به سوى خويش هدايت كردى!».
پاسخ تفصیلی:
اين معنا كه براى شناخت ذات پاك خدا، راهى نزديكتر و دقيق تر از مطالعه موجودات جهان هستى وجود دارد كه آن مطالعه درباره ذات پاك او است، و از خود او بايد به او رسيد؛ در روايات اسلامى و ادعيّه معصومين(عليهم السلام) به صورت گسترده اى مطرح است، و اين معنا، عصاره برهان صدّيقين است.
نمى گوييم از موجودات اين جهان نمى توان به ذات او پى برد، و هرگز ادّعا نمى كنيم كه آيات آفاقى و انفسى نشانه هاى علم و قدرت و عظمت او نيستند؛ چرا كه اين معنا در سرتاسر قرآن منعكس است.
بلكه مى گوييم راهى ظريف تر و باريك تر و والاتر در اينجا وجود دارد، و آن مطالعه در اصل وجود او، و رسيدن به او از طريق ذات پاك او است كه اين راه بيشتر راه خواص و عرفاى راستين است. به عنوان نمونه:
1. در دعاى معروف صباح مى خوانيم: «يا مَنْ دَلَّ عَلى ذاتِهِ بِذاتِهِ وَ تَنَزَّهَ عَنْ مُجانَسَةِ مَخْلُوقاتِهِ»؛ (اى كسى كه ذاتت گواه ذات تو است، و از شباهت با مخلوقاتت پاك و منزّهى.)
2. در دعاى معروف ابوحمزه ثمالى نيز مى خوانيم: «بِكَ عَرَفْتُكَ وَ اَنْتَ دَلَلْتَنِى عَلَيكَ»؛ (تو را با تو شناختم، و تو مرا به سوى خويش هدايت كردى!)
3. در دعاى مشهور عرفه نيز آمده است: «كَيْفَ يُسْتَدَلُّ عَلَيْكَ بِما هُوَ فِى وُجُودِه مُفْتَقِرٌ اِلَيْكَ، أَيَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهورِما لَيْسَ لَكَ حَتّى يَكُونَ هُوَ الْمُظْهِرُ لَكَ؟!»؛ (چگونه به وسيله موجوداتى كه در وجودشان به تو نيازمندند بر هستى تو استدلال شود؟ آيا غير تو ظهورى دارد كه تو ندارى، تا بتواند تو را ظاهر سازد؟!)
4. همچنين در همان دعا آمده است: «مَتى غِبْتَ حَتّى تَحْتاجَ اِلى دَلِيْل يَدُلُّ عَلَيْكَ، وَ مَتى بَعُدْتَ حَتّى تَكُونَ الآثارُ هِىَ الَّتِى تُوصِلُ اِلَيْكَ، عَمِيَتْ عَيْنٌ لا تَراكَ عَلَيْها رَقِيباً»؛ (كِى پنهان شدى تا نياز به دليلى داشته باشى كه تو را معرّفى كند؟ و كى از ما دور شدى تا آثارت ما را به تو رساند؟ كور باد چشمى كه تو را مراقب و حاضر نزد خويش نبيند.)
5. در حديثى آمده است كه يكى از ياران امام صادق(عليه السلام) به نام منصور بن حازم، خدمتش عرض كرد: من با گروهى مناظره كردم و به آنها گفتم: «اِنَّ اللهَ اَجَلُّ وَاَكْرَمُ مِنْ اَنْ يُعْرَفَ بِخَلْقِهِ بَلِ الْعِبادُ يُعْرَفُونَ بِاللهِ»؛ (خداوند برتر و والاتر از آن است كه به وسيله خلق اش شناخته شود؛ بلكه بندگان به وسيله او شناخته مى شوند.)
امام صادق(عليه السلام) (به عنوان تصديق اين سخن) فرمود: «رَحَمِكَ اللهُ»؛ (خدا تو را رحمت كند)، [درست گفته اى].(1)
6. در حديثى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) آمده است كه فرمود: «اِعْرِفُوا اللهَ بِاللهِ، وَالرَّسُولَ بِالرِّسالَةِ، وَأولِى الأَمرِ، بِالأَمرِ بِالْمَعْرُوفِ وَالْعَدَلِ وَالاْحْسانِ»؛ (خدا را به وسيله خدا بشناسيد، و رسول را از طريق رسالت [و راه و رسم او در ابلاغ و پيشبرد اين هدف] و اولوالأمر را از طريق امر به معروف و عدالت و احسان).(2)
7. در حديثى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) آمده است: كسى از امام(عليه السلام) پرسيد: «بِمَ عَرَفْتَ رَبَّكَ»؛ (پروردگارت را به چه شناختى؟)
امام(عليه السلام) در پاسخ فرمود: «بِما عَرَّفَنِى نَفْسَهُ»؛ (به چيزى كه خودش به من معرّفى كرده...)(3)
آرى او معرّف خويش است - آفتاب آمد دليل آفتاب - و ذات پاك اش دليل بر ذات او است، بى آن كه نياز به معرّف داشته باشد؛ و اگر در نظر بعضى مخفى مى نمايد اين به خاطر شدّت ظهور او است كه اگر نور بيش از حدّ باشد انسان را توان ديدن آن نيست.
حجاب روى تو، هم روى تو است، در همه حال *** نهان زچشم جهانى زبس كه پيدايى!(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.