پاسخ اجمالی:
وجود روح قابل انکار نیست، زیرا دلائل فلسفى و حسّى و تجربى که براى اثبات وجود روح اقامه شده، بسیار است. از طرف دیگر نمی توان امکان ارتباط با ارواح را از طریق صحیح علمى براى افرادی که در این راه حقیقتاً زحمت کشیده اند، انکار نمود. سخن در این جاست که تنزّل دادن مسئله اى به این مهمّى تا آنجا که هر کس براى سرگرمى و تفریح، میزگرد چرخانى درست کرده، کنار آن، گل بگویند و گل بشنوند، با هیچ منطقى نمى سازد و هیچ عقلى آن را باور نمى کند.
پاسخ تفصیلی:
اجازه بدهید جواب این سؤال را با نامه جالب و مستدلّى که یکى از کسانى که در این باره زیاد کار کرده است، آغاز نمائیم،:
این روزها ارتباط با ارواح به وسیله میز گرد به صورت یک اپیدمى درآمده و هر کس چند دقیقه اى در یک جلسه ارتباط بنشیند و ناظر حرکت میز شود، بلافاصله به فکر مى افتد که یک میز بدون میخ با صفحه مدوّر متحرّک، تهیّه کند، و مشغول ارتباط با ارواح شود.
امّا آنچه موجب تعجّب و باعث تأسّف است این که افرادى که بنا به توصیه نویسنده یکى از مجلاّت تهران پس از خواندن سوره حمد و استدعاى ارتباط با روح مورد نظر موفّق مى شوند، همگى آنچه که خودشان علاقمند هستند بپرسند مى پرسند و جالبتر این که آنچه که دوست دارند بشنوند، مى شوند!
من هنوز ندیدم که مثلاً چند نفر از پیروان یکى از فرق اسلامى دور میز بنشینند و از روح مرتبط بپرسند که راه حق کدام است و به غیر از فرقه مورد نظرشان چیز دیگرى بشنوند، و اتّفاقاً مخالفان آنها نیز خلاف آن را مى شنوند!
آنچه مسلّم است، کسى در گردش صفحه میز بطور خود به خود شکّى ندارد، اما این که آیا عامل گرداننده نیز همان روح است؟ و اگر همان روح است، پس علّت چیست که در برابر من که شیعه هستم راه حق را شیعه اثنى عشرى معرّفى مى کند و به آن دیگرى که مسلک دیگرى دارد همان مسلک را؟!
بارها آزمایش نموده ام مثلاً در برابر سؤال این که فلان مریض مثلاً خوب خواهد شد یا نه؟ از یک روح در دو شب متوالى پرسیده ام؛ هر بار جوابى داده که با جواب قبلى تناقض داشته!
حال باید دید که این حرکت میز به وسیله چه نیرو و عاملى انجام مى شود؟
من بارها ناظر بوده ام در جلساتى که با میزهاى آهنى بزرگ، ارتباط برقرار شده، اگر میز باید بدون میخ باشد، و وجود یک میخ این قدر اثر دارد، پس چرا میز آهنى به حرکت درمى آید؟ (دقّت کنید!)
آنچه من به دست آورده ام، این است که: افرادى که دور میز مى نشینند، بطور ناخودآگاه تحت تأثیر کلمات و موقعیّت استثنائى محل که همه افراد خود را براى ارتباط با ارواح آماده کرده اند، قرار مى گیرند. یکى از حضّار که قدرت کنترل اعصابش کمتر از دیگران است، میز را به حرکت درمى آورد.
این افراد همان مِدیُومهاى قوى هستند. شما دقّت کنید! مدیومهاى قوى همه کسانى هستند که قدرت کنترل اعصابشان بسیار ضعیف است و اغلب عصبانى مى باشند.
من خود در شهرستان نیشابور از اداره کنندگان جلسه ارتباط هستم و شاید اکثریّت قریب به اتّفاق کسانى که هم اکنون در نیشابور جلسه ارتباط دارند، در وهله اوّل در منزل من و از خود من یاد گرفته اند؛ منظورم خودستائى نیست بلکه مى خواهم بگویم من از روى هوى و هوس یا مسموعات، این کلمات را ننوشته ام.
در ارتباطى که روح مرتبط، خود را ابوعلى سینا! معرّفى کرد، سؤالى درباره بیمارى نمودیم...
بیمار، بانوئى بود که زایمانش نزدیک بود، و استاد گفتند: 29 همان برج فارغ خواهد شد در صورتى که اصلاً چنین نشد!
جالبتر از همه این که خانمى در نیشابور هست که به محض نشستن دور میز - و گذاشتن دست روى میز - بدون سؤال و جواب میز شروع به دوران مى کند و هر سؤالى که مى کند، مثبت جواب مى شنود؛ حتّى یک سؤال را به صورت منفى هم سؤال مى کند باز هم مثبت جواب مى شنود.
باز در مجلسى مشاهده کردم که هرچه خواهش و تمنّا از میز کردند، تکانى نخورد! و صاحب مجلس به خاطر این که خودى نشان بدهد در میز دخل و تصرّف کرده، شروع به حرکت دادن نمود!
آنچه در مجالس مى گذرد 80% دخل و تصرّف - عمدى یا ناخودآگاه - و 20% حقیقت است. تازه این بیست درصد هم معلوم نیست که به وسیله روح باشد!
خلاصه این که، مشتى مردم در کنار میز، شبها گاهى تا ساعت 1 و 2 بعد از نیمه شب حیران و سرگردانند، و هر کس هم مطابق میل و ذوق و سلیقه خود پیام مى گیرد، و باید از آن روزى ترسید که این ارتباطها نقطه عطفى براى دشمنان و مخالفان باشد، و یا سرگرمى سیاسى جدیدى گردد که در پشت پرده آنها خیانتها خفته باشد.
نتیجه اى که من به آن رسیده ام این است که این مسئله را بازى یا سرگرمى بنامم و سؤالاتى که در این زمینه مى شود، با گفته خداوند متعال در قرآن کریم پاسخ گویم: «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ اَمْرِ رَبّى».(1)،(2)
به عقیده ما یادآورى یک نکته در اینجا لازم است که نه ما و نه نویسنده محترم این نامه و هیچ کس دیگر نمى خواهیم و نمى توانیم وجود روح را انکار نمائیم - و منظور هم این نیست - زیرا دلائل فلسفى و حسّى و تجربى که براى اثبات وجود روح اقامه شده، بیش از آن است که بتوان همه را نادیده گرفت.
همچنین امکان ارتباط با ارواح را از طریق صحیح علمى براى افراد ورزیده اى که در این راه حقیقتاً کار کرده و زحمت کشیده اند را نمى توان انکار نمود، ولى سخن در این جاست که تنزّل دادن مسئله اى به این مهمّى تا آنجا که هر کس براى سرگرمى و تفریح میزگرد چرخانى درست کرده، و مشتى مرد و زن و کوچک و بزرگ را دور آن جمع نماید، یک شب، روح «بوعلى سینا» را حاضر کنند، و شب دیگر مزاحم «زکریّاى رازى» گردند، و شب سوم «اینشتاین» را زحمت افزا شوند، گل بگویند و گل بشنوند و از تاریخ زایمان خانم «ایکس» گرفته تا صحّت و بطلان مذاهب و ادیان و مکتبهاى فلسفى را مورد سؤال و بحث قرار دهند، و آن ارواح نیز براى این که خاطر خطیر سؤال کنندگان مکدّر نشود و از آنها نرنجند، همانطور که میل و علاقه آنها است به آنها پاسخ دهند، چنین وضعى با هیچ منطقى نمى سازد و هیچ عقلى باور نمى کند که مسئله اى به آن اهمّیّت تا این اندازه تنزّل پیدا کند.
و از آن مهمتر خطر بزرگى است که از این رهگذر، مسائل مذهبى و اخلاقى و اجتماعى و حتّى سیاسى را تهدید مى کند، و نویسنده نامه فوق نیز اشاره کوتاهى به آن کرده بود.
زیرا هنگامى که مسئله ارتباط با ارواح به این صورت مبتذل درآید، هر کس مى تواند براى پیدا کردن اموال مسروقه خود دهها نفر بى گناه را مورد اتّهام قرار دهد. و هر آدم منحرف و فاسد العقیده اى براى اثبات مذهب و مسلک خود به این وسیله متشبّث گردد، و هر «کاسبکار سیاسى» براى ایجاد تفرقه و جنگ اعصاب و اغفال مردم ساده لوح از طریق میزگرد وارد شود و نوچه هاى خود را مأمور سازد که از ارواح گذشتگان مطالب مورد نظر او را بشنوند. خطر این وضع ناگفته پیداست و باید از عواقب شوم آن ترسید، زیرا کمتر وسیله اى به این سادگى و کم خرجى پیدا مى شود که به منویّات نادرست افراد، رنگ ملکوتى و آسمانى و مافوق جهان مادّه دهد.
مطمئنّاً فرصت طلبان و سودجویان حرفه اى، به آسانى از چنین مسئله اى چشم نخواهند پوشید و کوشش مى کنند مقاصد خود را از این راه عملى سازند، و یا لااقل از این وسیله براى تحقّق بخشیدن آنها کمکى یا تأییدى بگیرند.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.