پاسخ اجمالی:
آنچه از مطالعه دقيق در ريشه لغت فارقلیط بر مى آيد اين است كه «فارقليط» در اصل كلمه يونانى است، ريشه آن «پريقليتوس» به معناى «بسيار ستوده» می باشد كه مطابق با نام «احمد» است و با آيه 6 سوره صف کاملا منطبق است كه مى فرمايد: «من بشارت به رسولى مى دهم كه بعد از من مى آيد و نامش احمد است»، لکن بسيارى از مسيحيان آن را با «پراقليتوس» به معناى «تسلّى دهنده» يا «روح القدس» اشتباه كرده اند.
پاسخ تفصیلی:
فارقليط كه در زبان يونانى پريكلتوس يا پراقليقوس گفته مى شود، بسيارى از مسيحيان آن را به معناى تسلّى دهنده يا روح القدس تفسير كرده اند، ولى جمعى آن را به معناى بسيار ستوده ـ كه مطابق با نام احمد است و با آيه 6 سوره صف كه مى فرمايد: «من بشارت به رسولى مى دهم كه بعد از من مى آيد و نامش احمد است» كاملا تطبيق مى كند ـ ذكر كرده اند.
آنچه از مطالعه دقيق در ريشه اين لغت بر مى آيد اين است كه فارقليط در اصل كلمه يونانى است، ريشه آن پريقليتوس به معناى بسيار ستوده بوده كه آن را با پراقليتوس به معناى تسلّى دهنده اشتباه كرده اند.
نويسنده كتاب چراغ (آقاى حسينيان) در جزوه كوچك و پر محتواى خود عين متن لاتين انجيل يوحنا را از كتاب موسوم به اناجيل، طبع پاريس، تأليف لامنه، موجود در كتابخانه مجلس شوراى اسلامى در آغاز كتاب خود آورده است و به خوبى نشان مى دهد كه كلمه فارقليط در آنجا به صورت پِرِكْليتْ (كه در عربى به معناى احمد و در فارسى به معناى بسيار ستوده است) آمده، نه به صورت پَرَكليت (پاراكليت) كه به معناى تسلى دهنده است(1)؛ ولى بعداً متأسفانه در متون اناجيل تعبير اول كنار رفت و تعبير دوم به جاى آن نشست.
او نيز مى افزايد: «قدماى نصارى از لفظ پِرِكليت اسم خاص شخص، فهميده بودند. چون در ترجمه هاى سريانى عين لفظ را آورده يعنى فارقليط؛ و در ترجمه عبرانى كه نزد من موجود است و شخصاً مشاهده كردم فَرقَليط آورده زيرا آن را اسم انسانى (معين) مى دانستند و ترجمه عبرانى و سريانى نزد مسيحيان كمال اهميت و اعتبار را دارد.»(2)
در واقع اين واژه مانند واژه محمد و على و حسن و حسين(عليهم السلام) و امثال آنهاست كه هرگز در ترجمه عبارات، ترجمه نمى شود؛ مثلا به جاى جمله: «جاءَ عَلِى» هيچ كس نمى گويد: بلند مرتبه آمد، بلكه مى گويند: على آمد. اما متأسفانه علماى مسيحى در زمان هاى بعد براى محو كردن اين نشانه نبوت پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) اولا پِرِكليت را به پاراكليت تبديل كردند، و ثانياً آن را از صورت اسم خاص بيرون آورده، به صورت معنى وصفى درآورده اند و به جاى آن تسلى دهنده گفته اند.(دقت كنيد)
از اين سخن بر مى آيد كه واژه اصلى اگر پريقليتوس باشد به معناى بسيار ستوده است، و اشتباه آن با پراقليتوس به معناى تسلى دهنده بعيد نيست؛ البته احتمال تعمّد در اين تفسير نادرست نيز زياد است.
مرحوم علامه شعرانى در كتاب خود نثر طوبى، مى گويد: «در يك كتاب لغت يونانى ديده ام كه فارقليط را به معناى بسيار ستوده و كسى كه به سر همه زبان ها افتاده و از او به نيكى ياد مى كنند ترجمه كرده اند». سپس مى افزايد: «كتب لغت يونانى به زبان انگليسى و لغت فرانسه همه جا موجود است (مى توانيد به آن مراجعه كنيد) ولى مسيحيان آن را به تصحيف مى خوانند و به معناى تسلى دهنده ترجمه مى كنند و ما خود در اين باب رساله مستقلى نوشته ايم»(3)
در كتاب فرهنگ لغات قرآن نوشته دكتر قريب مى خوانيم كه: «مستفاد از روايات آن است كه انبياء عظام هر كدام به نوبه خود بشارت به آن حضرت (پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)) در كتابشان داده اند.» سپس از بسيارى از منابع اسلامى نقل مى كند كه نام آن حضرت در انجيل الفارقليطا كه معناى آن احمد است مى باشد(4).
در كتاب التحقيق فى كلمات القرآن الكريم آمده كه: «اصل اين كلمه (فارقليط) در يونانى پِرِكْليت تحريف شده كه معناى آن احمد و پسنديده است، سپس به كلمه پَرَكْليت تحريف شده كه معناى آن تسلى دهنده مى باشد.»(5)، (6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.