پاسخ اجمالی:
در زمان حکومت واحد جهانی، با توزیع عادلانه ثروتها، زمینه بسیاری از مفاسد اقتصادی و اجتماعی برچیده می شود. آموزش و تربيت صحيح با استفاده درست از آخرین تکنولوژی ها و وسایل ارتباط جمعی اثر عميقى در مبارزه با مفاسد اجتماعی و اخلاقی پیدا می کند. وجود يك دستگاه قضائى آگاه با وسيله مراقبت دقيق كه نه مجرمان از چنگ آن فرار كنند و نه از عدالت سرباز زنند، نيز عامل مؤثّرى در كاهش مفاسد و تخلّف از قانون است. سطح افكار مردم در آن دوران چنان بالا مى رود كه تضادها و كشمكش ها برچيده خواهد شد.
پاسخ تفصیلی:
براى مبارزه با فساد و تجاوز و ستم، از يك سو تقويت پايه هاى ايمان و اخلاق لازم است؛ و از سوى ديگر به وجود آمدن يك سيستم صحيح و نيرومند قضائى با هوشيارى كامل و احاطه وسيع.
مسلّماً پيشرفت كامل صنايع، وسائلى را در اختيار بشر مى گذارد كه با آن به خوبى مى توان ـ در مورد لزوم ـ حركات همه مردم را تحت كنترل قرار داد، و هر حركت ناموزون و نابجائى را كه منتهى به فساد و تجاوز و ستمى مى شود، زير نظر گرفت؛ و با علائم و آثارى كه مجرمان در محلّ جرم باقى مى گذارند، از آنها عكسبردارى كرد؛ صداى آنها را ضبط نمود و آنها را بخوبى شناخت. قرار گرفتن چنين وسائلى در اختيار يك حكومت صالح، عامل مؤثّرى براى پيشگيرى از فساد و ستم و در صورت وقوع چنين موضوعى، رساندن حق به صاحب حق است.
شك نيست كه در عصر آن مصلح بزرگ جهان، آموزش هاى اخلاقى با وسايل ارتباط جمعى فوق العاده پيشرفته، آنچنان وسعت مى گيرد كه اكثريّت قاطع مردم جهان را براى يك زندگى صحيح انسانى و آميخته با پاكى و عدالت اجتماعى آماده سازد. ولى از آنجا كه بالاخره انسان آزاد آفريده شده و در اعمال خويش از اصل جبر پيروى نمى كند؛ خواه ناخواه افرادى ـ هر چند در اقلّيّت باشند ـ در هر اجتماع صالحى ممكن است پيدا شوند كه از آزادى خود سوء استفاده كنند و از آن براى وصول به مقاصد شومى بهره گيرند.
لذا بايد يك دستگاه قضائى سالم و كاملا آگاه و مسلّط باشد كه حقوق مردم را به آنها برساند و ستمگر را بر سر جاى خود بنشاند.
با مطالعه و دقّت روى جرائم و جنايات و مفاسد اجتماعى و طرق پيشگيرى از آنها، روشن مى شود كه:
اولا، با اجراى عدالت اجتماعى و تقسيم عادلانه ثروت، ريشه بسيارى از مفاسد اجتماعى كه از تنازع و كشمكش بر سر اندوختن ثروتها و استثمار طبقات ضعيف، و حيله و تزوير، و انواع تقلّبها، و دروغ و خيانت و جنايت به خاطر در آمد بيشتر از هر راه با هر وسيله، سرچشمه مى گيرد، بر چيده مى شود و شايد رقم بزرگ فساد و ظلم در هر جامعه اى از همين رهگذر است؛ با از ميان رفتن ريشه اصلى، شاخ و برگها خود به خود مى خشكد.
ثانياً، آموزش و تربيت صحيح اثر عميقى در مبارزه با فساد و تجاوز و انحرافات اجتماعى و اخلاقى دارد و يكى از علل مهمّ توسعه فساد در جوامع امروز اين است كه نه تنها از وسائل ارتباط جمعى آن، استفاده براى آموزش صحيح نمى شود، بلكه همه آنها غالباً در خدمت كثيف ترين و زشت ترين برنامه هاى استعمارى فساد است و شب و روز بطور مداوم از طريق ارائه فيلم هاى بدآموز و داستان ها و برنامه هاى گمراه كننده و حتّى اخبار دروغ و نادرستى كه در خدمت مصالح استعمار جهانى است، به ظلم و تبعيض و فساد خدمت مى كنند.
البتّه اينها نيز از جهتى ريشه اقتصادى دارد و در جهت تخدير مغزها و به ابتذال كشيدن مفاهيم سازنده و نابود كردن نيروهاى فعّال و بيدار هر جامعه، براى بهره گيرى بيشترِ غول هاى استعمار اقتصادى حركت مى كند بى آن كه به مانع مهمّى روبه رو شوند.
هرگاه اين وضع دگرگون گردد، در مدّت كوتاهى بطور قطع قسمت مهمّى از مفاسد اجتماعى فرو خواهد نشست و اين كار جز از يك حكومت صالح و سالم جهانى كه در مسير منافع توده هاى جهان ـ و نه استثمار گران ـ براى ساختن جهانى آباد و آزاد و مملوّ از صلح و عدالت و ايمان، ساخته نيست.
ثالثاً، وجود يك دستگاه قضائى بيدار و آگاه با وسيله مراقبت دقيق كه نه مجرمان از چنگ آن فرار كنند و نه از عدالت سرباز زنند، نيز عامل مؤثّرى در كاهش ميزان فساد، و گناه و تخلّف از قانون است.
و اگر اين سه جنبه دست به دست هم بدهد، ابعاد تأثير آن فوق العاده زياد خواهد بود.
از مجموع احاديث مربوط به دوران حكومت مهدى(عليه السلام) استفاده مى شود كه او از تمام اين سه عامل بازدارنده، در عصر انقلابش بهره مى گيرد آنچنان كه جمله معروفى كه حكم ضرب المثل را دارد جامه عمل به خود مى پوشد؛ همان جمله كه مى گويد: «زمانى فرا مى رسد كه گرگ و ميش در كنار هم آب مى خورند!»
مسلّماً گرگان بيابان تغيير ماهيّت نمى دهند، لزومى هم ندارد كه چنين شود، و نه ميش ها از حالت كنونى در مى آيند؛ اين اشاره به برقرارى عدالت در جهان، و تغيير روش گرگ صفتان خون خوار كه با سازش با حكومت جبّار قرن ها به خوردن خون قشرهاى مستضعف جامعه انسانى ادامه مى دادند، مى باشد.
آنها در پناه نظام جديد يا بكلّى تغيير روحيّه مى دهند؛ چرا كه گرگ صفتى هرگز جزء سرشت بشر نبوده و نيست و از نهادهاى عرضى و قابل تغيير است و يا حدّاقل بر سر جاى خود مى نشينند و به جاى خوردن منافع دگران در كنار آنها از مواهب الهى بطور عادلانه بهره مى گيرند، همان گونه كه «گرگ» در كنار «ميش» و بر سر «چشمه»!
در غير اين دو صورت مشمول تصفيه شده و وجودشان از ميان برداشته خواهد شد!
از جمله اشارات قابل توجّه در اين زمينه، همان است كه در مورد تقسيم صحيح مال در حديثى از پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل شده كه آنقدر مردم غناى جسمى و روحى پيدا مى كنند كه اموال اضافى مى ماند و طالبى ندارد؛ يعنى مردم در يك نظام صحيح حكومت آنچنان تربيت مى شوند كه اموال زائد بر نياز خود را دردسرى براى خويش مى بينند! و تمام شور و شرها و قال و غوغايى كه از اين رهگذر پيدا مى شود، فرو مى نشيند!
زندگى همه تأمين و از آينده نيز هيچ گونه نگرانى نخواهند داشت تا به خاطر تأمين آن تن به آلودگى ها و مسابقه جمع ثروت بدهند.
و نيز در حديث ديگرى آمده است كه سطح افكار مردم در عصر حكومت او چنان بالا مى رود كه به هيچ وجه با امروز قابل قياس نيست و طبعاً تضادها و كشمكش هائى كه مولود كوته نظرى ها و تنگ چشمى ها و پائين بودن سطح افكار و خلاصه كردن شخصيّت در ميزان مال و ثروت است؛ برچيده خواهد شد.
به خاطر مراقبت شديدى كه در عصر حكومت او طبق رواياتى كه گذشت، اِعمال مى گردد؛ حتّى مجرمان در محيط خانه خود در امان نيستند، چرا كه ممكن است با وسائل پيشرفته اى تحت كنترل باشند و حتّى مثلا امواج صوتى آنها بر روى ديوار قابل كنترل گردد؛ اين خود اشاره ديگرى به وسعت ابعاد مبارزه با فساد در عصر حكومت او است.
داورى كردن او بر طبق قانون دادرسى محمد(صلى الله عليه وآله وسلم) و قانون دادرسى داوود(عليه السلام) گويا اشاره به اين نكته لطيف است كه او هم از موازين ظاهرى دادرسى اسلامى همچون اقرار و گواهى گواهان و مانند آن استفاده مى كند؛ و هم از طرق روانى و علمى براى كشف مجرمان اصلى، آنچنان كه پاره اى از نمونه هاى آن از عصر داوود(عليه السلام) نقل شده است.
بعلاوه، در عصر او به موازات پيشرفت علوم و دانش ها و تكنيك و صنعت، آنقدر وسائل كشف جرم تكامل مى يابد كه كمتر مجرمى مى تواند ردّپائى كه با آن شناخته شود از خود به جا نگذارد.
در يكى از مطبوعات خبرى پيرامون شگفتيهاى مغز آدمى خواندم كه مغز انسان امواجى برابر با اعتقادات درونى بيرون مى فرستد كه با اندازه گيرى آن مى توان به راستگويى و دروغگويى افراد در اظهاراتشان پى برد!
مسلّماً اين وسايل تكامل مى يابد و وسائل ديگرى نيز اختراع مى گردد. و با استفاده از روش هاى پيشرفته روانى، مجرمان كاملا مهار مى شوند، هر چند مجرم در چنين جامعه اى اصولا كم است (ولى همان كم نيز كاملا مهم است).
توجه به این نکته ضروری است که:
اين اشتباه است اگر ما تصوّر كنيم كه در عصر حكومت او همه اين مسائل از طريق اعجاز حل مى شود، چرا كه اعجاز حكم يك استثنا را دارد، و براى مواقع ضرورى، و مخصوصاً اثبات حقّانيّت دعوت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) يا امام(عليه السلام) است، نه براى تنظيم زندگى روزمرّه و جريان عادى زندگى؛ كه هيچ پيامبرى براى اين مقصد از معجزه استفاده نكرده است.
بنابراين، مسير حكومت جهانى او از همان نمونه است كه اشاره كرديم نه از نمونه اعجاز!
به هر حال، آنچنان امنيّتى در سايه حكومت او جهان را فرا مى گيرد كه طبق روايتى يك زن تنها مى تواند از شرق جهان به غرب عالم برود بدون اين كه كسى مزاحم او شود!
اگر مسأله سادگى زندگى مهدى(عليه السلام) را ـ طبق آنچه در روايات آمده به آن بيفزائيم باز مسأله از اين هم روشنتر مى شود؛ چرا كه عمل او سرمشق و الگويى است براى مردمى كه تحت پوشش حكومت او قرار دارند، يعنى براى همه مردم جهان.
و با در نظر گرفتن اين موضوع كه قسمت مهمّى از جرائم و جنايات و مفاسد اجتماعى از تجمّل پرستى و پر زرق و برق شدن زندگى و تشريفات بيهوده و پر خرج و كمرشكن سرچشمه مى گيرد، يكى ديگر از دلائل برچيده شدن مفاسد در دوران حكومت او روشن مى گردد.
در حديثى از امام علىّ بن موسى الرّضا(عليه السلام) چنين آمده است: «و ما لباس القائم(عليه السلام) الاّ الغليظ و ماطعامه الاّ الجشب»(1)؛ (لباس قائم(عليه السلام) چيزى جز پارچه خشن نيست و غذاى او نيز تنها غذاى ساده و كم اهمّيّت است!)
نظير همين موضوع از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است. (2)، (3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.