پاسخ اجمالی:
امام زمان(عج) پس از ظهور، نخست از طريق رهبرى فكرى به روشنگرى در همه زمينه ها مى پردازد، آنچنان كه هر كس كمترين آمادگى را براى پذيرا شدن منطقى آئين حق داشته باشد، روشن شود و تنها كسانى باقى بمانند كه جز از طريق توسّل به زور و خشونت اصلاح پذير نيستند.
پاسخ تفصیلی:
بر خلاف پندار بعضى كوته فكران كه چنين مى پندارند او به هنگام قيامش بى مقدّمه دست به سلاح مى برد و طبق آن افسانه دروغين «آن قدر خون مى ريزد كه خون به ركابش مى رسد!» نخست از طريق رهبرى فكرى به روشنگرى در همه زمينه ها، مى پردازد.
به تعبير رساى مذهبى «اتمام حجّت» مى كند آنچنان كه هر كس كمترين آمادگى براى پذيرا شدن منطقى آئين حق داشته باشد روشن شود، و تنها كسانى باقى بمانند كه جز از طريق توسّل به زور و خشونت اصلاح پذير نيستند.
از قرائن روشن بر اين موضوع ـ گذشته از اين كه دليلش با خود آن است ـ اينكه مى دانيم روش او روش پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) است؛ او سيزده سال تمام در مكّه به دعوت پنهان و آشكار مشغول بود و آنها كه پذيراى حق بودند گرد او را گرفتند؛ ولى گردنكشان ياغى و زورمند كه اكثريّت توده نادان را به دنبال خود مى كشانيدند در برابرش بپا خاستند و او به ناچار به مدينه آمد و با تشكيل حكومت اسلامى و فراهم ساختن قدرت، در برابر آنها ايستاد و راه خود را به سوى يك دعوت عمومى گشود.
گرچه در زمينه دعوت اسلام نيز سمپاشى زياد شده كه آئين شمشير است ولى بهترين سندى كه امروز در برابر آنها در دست است و خوشبختانه نتوانسته اند آن را بپوشانند يا از ميان ببرند همين قرآن است.
اگر چهره اسلام يك چهره متوسّل به خشونت و زور بود در قرآن براى اثبات حقايق اين همه استدلال نمى شد؛ اين همه در موضوع خداشناسى و معاد (دو اصل اساسى اسلام) تكيه روى دلائل گوناگون نمى شد؛ اين همه متفكّران و صاحبان عقل و انديشه را به داورى نمى طلبيد؛ اين همه سخن از علم و دانش نمى گفت؛ يك رژيم خشن نظامى استدلال نمى فهمد.
و حتّى به هنگام توسّل به زور نيز موضع خود را با دلايل منطقى به عنوان يك ضرورت اجتناب ناپذير مشخّص مى سازد.
به هر حال، او در اين روش همانند پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) عمل مى كند، به اضافه اين كه در عصر او سطح افكار عمومى بالاتر آمده و توسّل به منطق ضرورت بيشترى دارد همان گونه كه در برابر خشونت روز افزون گردن كشان زورگو، خشونت لازم است.
مسلّماً انقلاب او در پاره اى از قسمت ها يك انقلاب خونين خواهد بود، و خون هاى كثيف كالبد جامعه بشرى با تيغ او بيرون خواهد ريخت و در هيچ جامعه فاسدى جز از اين راه اصلاحات بنيادى مايه نخواهد گرفت؛ ولى مفهوم اين سخن آن نيست كه او بى حساب خون مى ريزد و بى دليل مى كشد؛ درست همانند طبيبى است كه در خون گرفتن از كالبد بيمار نهايت دقّت را به عمل مى آورد!(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.