پاسخ اجمالی:
برای حکومت جهانی آمادگی هایی لازم است، از جمله: 1- آمادگی فکری و فرهنگی. 2- آمادگی های ارتباطی و تکنولوژیک.
پاسخ تفصیلی:
ما هر قدر خوشبین و امیدوار باشیم باز باید بدانیم رسیدن به مرحله اى از تاریخ که در آن:
همه انسانها زیر یک پرچم گرد آیند، و سلاحهاى وحشتناک از جهان برچیده شود؛
و طبقات به مفهوم استعمارگر و استعمار شونده از میان برود؛
و کشمکشها و بازیهاى خطرناک سیاسى و نظامى ابرقدرتها براى همیشه به دست فراموشى سپرده شود و دنیا از نام چندش آور «ابرقدرت» و کابوس شوم نیروهاى جهنمى آنها رهایى یابد؛
و رقابتهاى ناسالم و ویرانگر اقتصادى جاى خود را به تعاون همگانى انسانها در راه بهتر و پاکتر زیستن دهد؛...
هنوز زود است؛ و آمادگى عمومى لازم دارد.
امّا از آنجا که در عصر اخیر تحوّلها و دگرگونیها به سرعت روى مى دهد نباید آن را هم زیاد دور بدانیم همانند یک رؤیا و خواب شیرین.
ولى در هر حال، براى این که دنیا چنان حکومتى را پذیرا گردد آمادگى در چند مورد لازم است.
1ـ آمادگى فکرى و فرهنگى
یعنى سطح افکار مردم جهان آنچنان بالا رود که بدانند مثلا مسأله «نژاد» یا «مناطق مختلف جغرافیائى» مسئله قابل توجّهى در زندگى بشر نیست. تفاوت رنگها و زبانها و سرزمینها نمى توانند نوع بشر را از هم جدا سازد. تعصّبهاى قبیله اى و گروهى باید براى همیشه بمیرد؛ فکر مسخره آمیز «نژاد برتر» را باید به دور افکند؛ مرزهاى ساختگى با سیمهاى خاردار! و دیوارهایى همچون دیوار باستانى چین! نمى تواند انسانها را از هم دور سازد.
بلکه همان گونه که نور آفتاب و نسیم هاى روحبخش، و ابرهاى باران زا، و سایر مواهب و نیروهاى جهان طبیعت به این مرزها ابداً توجّهى ندارند و همه روى کره زمین را دور مى زنند و دنیا را عملا یک کشور مى دانند؛ ما انسانها نیز به همین مرحله از رشد فکرى برسیم.
و اگر خوب دقّت کنیم مى بینیم این طرز تفکّر در میان آگاهان و روشنفکرهاى جهان در حال تکوین و تکامل است، و روز به روز بر تعداد کسانى که به مسأله «جهان وطنى» مى اندیشند افزوده مى شود.
حتّى مسأله زبان واحد جهانى از صورت حرف بیرون آمده و زبان «اسپرانتو» به عنوان زبانى که همه جهانیان را در آینده به هم پیوند دهد ابداع شده، و کتابهاى مختلفى به این زبان نشر یافته است.
2ـ آمادگیهاى اجتماعى
مردم جهان باید از ظلم و ستم و نظامات موجود خسته شوند، و تلخى این زندگى مادّى و یک بعدى را احساس کنند، و حتّى از این که ادامه این راه یک بعدى ممکن است در آینده مشکلات کنونى را حل کند، مأیوس گردند.
مردم جهان باید بفهمند آنچه در قرن 18 و 19 میلادى درباره آینده درخشان تمدّن بشرى در پرتو پیشرفتهاى ماشینى به آنها نوید داده مى شد، در واقع در باغ سبزى بیش نبود؛ و یا همچون سرابى در یک بیابان سوزان در برابر دیدگان مسافران تشنه کام.
نه تنها صلح و رفاه و امنیّت مردم جهان تأمین نشد، بلکه دامنه مناقشات و ناامنیهاى مادّى و معنوى گسترش یافت.
نه تنها وضع قوانین به ظاهر جالب، ظلم و تبعیض و استعمار و شکافهاى عظیم طبقاتى را از جهان برنچید، بلکه مفاسد پیشین، در مقیاسهاى عظیمتر و اشکال خطرناکتر بروز کرد.
پى بردن به عمق وضع خطرناک کنونى، نخست حالت تفکّر، سپس تردید، و سرانجام یأس از وضع موجود جهان، و آمادگى براى یک انقلاب هه جانبه بر اساس ارزش هاى جدید به وجود مى آورد.
این چیزى است که تا حاصل نگردد رسیدن به چنان مرحله اى ممکن نیست، درست همانند دمل چرکینى که تا نضج نگیرد لحظه نشتر زدن آن فرا نخواهد رسید.
3ـ آمادگیهاى تکنولوژى و ارتباطى
بر خلاف آنچه بعضى مى پندارند که رسیدن به مرحله تکامل اجتماعى و رسیدن به جهانى آکنده از صلح و عدالت، حتماً همراه با نابودى تکنولوژى جدید امکان پذیر است، وجود این صنایع پیشرفته نه تنها مزاحم یک حکومت عادلانه جهانى نخواهد بود، بلکه شاید بدون آن وصول به چنین هدفى محال است.
براى ایجاد و سپس کنترل یک نظام جهانى، یک سلسله وسایل مافوق مدرن لازم است که با آن بتوان جهان را در مدّت کوتاهى در نوردید و به همه جا سرکشى کرد؛ از همه جا آگاه شد؛ و در صورت نیاز امکانات لازم را از یک سوى جهان به سوى دیگر برد؛ و پیامها و اطّلاعات و آگاهیهاى مورد نیاز را در کمترین مدت به همه نقاط دنیا رسانید.
اگر زندگى صنعتى به وضع قدیم بازگردد، و مثلا براى فرستادن یک پیام از یک سوى جهان به سوى دیگر یک سال وقت لازم باشد، چگونه مى توان بر جهان حکومت کرد و عدالت را در همه جا گسترد؟!
اگر براى سرکوب کردن یک فرد یا یک گروه کوچک متجاوز ـ که مسلّماً حتى در چنان جهانى نیز امکان وجود دارد ـ مدّتها وقت براى مطّلع شدن حکومت و سپس مدّتها وقت براى فرستادن نیروى تأمین کننده عدالت لازم باشد، چگونه مى توان حقّ و عدالت و صلح را در سراسر دنیا تأمین کرد؟!
خلاصه، بدون شک چنین حکومتى براى برقرار ساختن نظم و عدالت در سطح جهان نیاز به آن دارد که در آنِ واحد از همه جا آگاه و بر همه جا تسلّط کامل داشته باشد، تا مردم آماده اصلاح را تربیت و رهبرى کند؛ آگاه سازد؛ زنده و بیدار نگه دارد؛ و چنانچه افرادى ناصالح بخواهند سر برآورند آنها را بر سر جاى خود بنشاند.
آنها که غیر از این فکر مى کنند گویا به مفهوم حکومت جهانى نمى اندیشند و آن را با حکومت در یک محدوده کوچک مقایسه مى کنند.
اصولا دنیائى که مى خواهد به چنین مرحله اى برسد باید آنچنان وسایل آموزش و تربیت در آن وسیع و گسترده و همگانى باشد که قسمت عمده برنامه هاى اصلاحى را با «خود آگاهى» و «خود یارى» مردم پیاده کند، و زنده کردن روح «خودآگاهى» و «خودیارى» عمومى و در سطح جهان نیازمند به نیرومندترین مراکز فرهنگى و وسایل ارتباط جمعى، و جامعترین کتب و مطبوعات، و مانند آن است، که هیچ کدام از اینها بدون عالیترین و پیشرفته ترین وسائل صنعتى ممکن نیست.
آرى! اگر بنا بود همه کارها با «معجزه» تحقّق پذیرد وجود چنین نظامى بدون وسایل پیشرفته صنعتى قابل تصوّر بود ولى مگر اداره زندگى مردم جهان با معجزه ممکن است؟
معجزه، استثنائى است منطقى در نظام جارى طبیعت، براى اثبات حقّانیّت یک آیین آسمانى، نه براى اداره همیشگى نظام جامعه. این کار تنها باید بر محور قوانین طبیعى صورت گیرد. (1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.