پاسخ اجمالی:
حد زنا 100 ضربه شلاق است. در سوره نور توصیه شده که هنگام اجرای حد زنا، کسی نباید دستخوش احساسات گردد و مانع اجرای حد گردد یا کیفیت آن را دستخوش رأفت خود قرار دهد. زیرا این گونه احساسات بی جا نتیجه ای جز آلودگی بیشتر اجتماع ندارد. همچنین هنگام اجرای حکم به فرموده قرآن باید عده ای حاضر و نظاره گر آن باشند تا همانطور که وقوع این گناه علنی شده و عرصه عفت جامعه را لکه دار کرده و به اندازه خود از زشتی آن قبح زدایی کرده، اثرات منفی آن نیز با علنی شدن مجازات خنثی شود.
پاسخ تفصیلی:
پاسخ این سؤال در آیه 2 سوره «نور» آمده است، خداى متعال در آیه فوق پیرامون زن و مرد زناکار مى فرماید: (زن و مرد زناکار را هر یک صد تازیانه بزنید)؛ «الزّانِیَةُ وَ الزّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِد مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَة».
و براى تأکید بیشتر، اضافه مى کند: (هرگز نباید در اجراى این حدّ الهى گرفتار رأفت [محبت کاذب و دروغین] شوید، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید)؛ «وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ».
و سر انجام، در پایان این آیه به نکته دیگرى براى تکمیل و نتیجه گیرى از این مجازات الهى اشاره کرده، مى گوید: (و باید گروهى از مؤمنان حضور داشته باشند و مجازات آن دو را مشاهده کنند)؛ «وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِین». در واقع این آیه مشتمل بر سه دستور است:
1 ـ حکم مجازات زنان و مردان آلوده به فحشاء (منظور از زنا آمیزش جنسى مرد و زن غیر همسر، و بدون مجوز شرعى است).
2 ـ تأکید بر این که در اجراى این حدّ الهى گرفتار محبت ها و احساسات بى مورد نشوید، احساسات و محبتى که نتیجه اى جز فساد و آلودگى اجتماع ندارد منتها براى خنثى کردن انگیزه هاى این گونه احساسات، مسأله ایمان به خدا و روز جزا را پیش مى کشد؛ چرا که نشانه ایمان به مبدأ و معاد، تسلیم مطلق در برابر فرمان او است، ایمان به خداوند عالم حکیم سبب مى شود که انسان بداند هر حکمى فلسفه و حکمتى دارد و بى دلیل تشریع نشده، و ایمان به معاد، سبب مى شود که انسان در برابر تخلف ها احساس مسئولیت کند.
در اینجا حدیث جالبى (از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده که توجه به آن لازم است: !: «یُؤْتَى بِوَال نَقَصَ مِنَ الْحَدِّ سَوْطاً فَیُقالُ لَهُ: لِمَ فَعَلْتَ ذاک»؟
فَیَقُولُ: رَحْمَةً لِعِبَادِکَ، فَیُقَالُ لَهُ أَنْتَ أَرْحَمُ بِهِمْ مِنِّی؟! فَیُؤْمَرُ بِهِ إِلَى النَّارِ، وَ یُؤْتَى بِمَنْ زَادَ سَوْطاً، فَیُقالُ لَهُ: لِمَ فَعَلْتَ ذاکَ؟»
فَیَقُولُ لِیَنْتَهُوا عَنْ مَعَاصِیکَ! فَیَقُولُ: أَنْتَ أَحْکُمُ بِهِ مِنِّى؟! فَیُؤْمَرُ بِهِ إِلَى النَّارِ»!؛
(روز قیامت بعضى از زمامداران را که یک تازیانه از حدّ الهى کم کرده اند در صحنه محشر مى آورند، به او گفته مى شود: چرا چنین کردى؟
مى گوید: براى رحمت به بندگان تو! پروردگار به او مى گوید: آیا تو نسبت به آنها از من مهربان تر بودى؟! و دستور داده مى شود او را به آتش بیفکنید!
دیگرى را مى آورند که یک تازیانه بر حدّ الهى افزوده، به او گفته مى شود: چرا چنین کردى؟ در پاسخ مى گوید: تا بندگانت از معصیت تو خوددارى کنند! خداوند مى فرماید: تو از من آگاه تر و حکیم تر بودى؟! سپس دستور داده مى شود او را هم به آتش دوزخ ببرند).(1)
3 ـ دستور حضور جمعى از مؤمنان در صحنه مجازات است؛ چرا که هدف تنها این نیست گنهکار عبرت گیرد، بلکه هدف آن است که مجازات او سبب عبرت دیگران هم شود.
و به تعبیر دیگر: با توجه به بافت زندگى اجتماعى بشر، آلودگى هاى اخلاقى در یک فرد ثابت نمى ماند، و به جامعه سرایت مى کند، براى پاکسازى باید همان گونه که گناه برملا شده، مجازات نیز برملا گردد.
و به این ترتیب، اساس پاسخ این سؤال که: چرا اسلام اجازه مى دهد آبروى انسانى در جمع بریزد روشن مى شود؛ زیرا مادام که گناه آشکار نگردیده و به دادگاه اسلامى کشیده نشده است «خداوند ستار العیوب» راضى به پرده درى نیست اما بعد از ثبوت جرم و بیرون افتادن راز از پرده استتار، و آلوده شدن جامعه، و کم شدن اهمیت گناه، باید به گونه اى مجازات صورت گیرد که اثرات منفى گناه خنثى شود و عظمت گناه به حال نخستین باز گردد.
اصولاً، در یک جامعه سالم باید «تخلف از قانون» با اهمیت تلقى شود، مسلماً اگر تخلف تکرار گردد، آن اهمیت شکسته مى شود و تجدید آن تنها با علنى شدن کیفر متخلفان است.
این واقعیت را نیز از نظر نباید دور داشت که بسیارى از مردم براى حیثیت و آبروى خود، بیش از مسأله تنبیهات بدنى اهمیت قائلند، و همین علنى شدن کیفر، ترمز نیرومندى بر روى هوس هاى سرکش آنها است.
آنچه در آیه فوق در مورد حدّ زنا آمده است یک حکم عمومى است که موارد استثنائى هم دارد از جمله «زناى محصن و محصنه» است که حدّ آن با تحقق شرائط، اعدام است.
منظور از «محصن» مردى است که همسرى دارد و همسرش در اختیار او است، و «محصنه» به زنى مى گویند که شوهر دارد و شوهرش نزد او است.
هر گاه کسى با داشتن چنین راه مشروعى باز هم مرتکب زنا بشود، حدّ او اعدام مى باشد، شرائط و کیفیت اجراى این حکم، در کتب فقهى مشروحاً آمده است.
و نیز زناى با محارم حکم آن اعدام است.
همچنین زناى به عُنف و جبر حکم آن نیز همین است.
البته در بعضى از موارد، علاوه بر مسأله تازیانه، تبعید و پاره اى دیگر از مجازاتها نیز وجود دارد که شرح آن را باید در کتب فقهیه خواند.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.