پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) در خطبه اول نهج البلاغه، سخن را با حمد و ثناى الهى شروع مى کند و در برابر آن اظهار عجز می نماید، همان گونه که پیامبر(ص) نیز، مطابق حدیث مشهور«ما عَرَفْناکَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ»، اظهار عجز از معرفت خالق متعال مى کند. هنگامى که انسان از معرفت او عاجز باشد چگونه مى تواند حقّ حمد و ستایش او را به جا آورد؟ بنابراین بالاترین حدّ «حمد»، اظهار عجز و ناتوانى در برابر حمد اوست. این معنا در حدیثی از امام صادق(ع) نیز آمده است.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(علیه السلام) در خطبه اول نهج البلاغه سخن را با حمد و ثناى الهى شروع مى کند و در برابر آن اظهار عجز کرده، مى گوید: (ستایش مخصوص خداوندى است که ستایشگران از مدح و ثناى او عاجز و ناتوانند)؛ «اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذى لا یَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقائِلُونَ».(1) چرا که اوصاف «کمال» و «جمال» او از حدّ بیرون است. آنچه انسانها و فرشتگان از حمد و مدح او گویند به مقدار معرفت و شناخت خودشان از آن ذات بى مثال است نه به مقدار کمالات او.
هنگامى که شخص پیامبر (صلى الله علیه وآله) که بزرگ ترین پیامبر الهى است مطابق حدیث مشهور اظهار عجز از معرفت خالق متعال مى کند و نغمه «ما عَرَفْناکَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ»(2) را سر مى دهد، دیگران چگونه مى توانند دعوى معرفت او کنند؟ و هنگامى که انسان از معرفت او عاجز باشد چگونه مى تواند حقّ حمد و ستایش او را به جا آورد؟ بنابراین بالاترین حدّ «حمد» ما همان است که مولا فرموده، یعنى اظهار عجز و ناتوانى در برابر حمد و ثناى او کردن و اعتراف به این که هیچ گوینده اى توانایى ندارد که بر قلّه حمد و ثنایش عروج کند.
در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) مى خوانیم که: «خداوند به موسى (علیه السلام) وحى فرستاد: اى موسى! حقّ شکر مرا به جا آور. عرض کرد: پروردگارا! چگونه حقّ شکر تو را به جا آورم در حالى که هرگاه شکر تو را به جا آورم، این خود نعمتى است که به من ارزانى فرمودى و توفیق شکرگزارى دادى و به این ترتیب مشمول نعمت تازه اى شده ام که شکر دیگرى بر آن لازم است»؟!
فرمود: «یا مُوسى اَلآنَ شَکَرْتَنى حینَ عَلِمْتَ اَنَّ ذلِکَ مِنّى»؛ (اى موسى الآن شکر مرا به جا آورى که دانستى این هم از من است و تو از اداى شکرش ناتوانى).(3).(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.