پاسخ اجمالی:
ابوثمامه صاعدی در ظهر عاشورا به محضر امام(ع) آمد و عرض كرد: اى اباعبدالله! دوست دارم چون خداوند را ملاقات مى كنم، اين آخرين نماز را با تو خوانده باشم. امام(ع) سر به سوى آسمان برداشت و فرمود:« نماز را به يادآوردى، خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد». سپس فرمود: «از اين گروه بخواهيد از ما دست بشويند تا نماز گزاريم». اين نماز تاريخى و بى نظير، روح نماز را زنده كرد و معنى واقعى عبوديّت و پاكبازى در راه معبود را نشان داد، و قلم سرخ بر معبودهاى خيالى و بت هاى شيطانى كشيد.
پاسخ تفصیلی:
ابوثمامه صاعدی در ظهر روز عاشورا به محضر امام(عليه السلام) آمد و عرض كرد: اى اباعبدالله! جانم به فدايت، مى بينم اين گروه به تو نزديك شده اند. به خدا سوگند! پيش از تو، من بايد كشته شوم! ولى دوست دارم چون خداوند را ملاقات مى كنم، اين آخرين نماز را ـ كه وقتش رسيده است ـ با تو خوانده باشم.
امام(عليه السلام) سر به سوى آسمان برداشت و فرمود:
«ذَكَّرْتَ الصَّلاةَ، جَعَلَكَ اللّهُ مِنَ الْمُصَلِّينَ الذّاكِرينَ! نَعَمْ، هذا أَوَّلُ وَقْتِها»؛ (نماز را به يادآوردى، خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد. آرى، اكنون وقت فضيلت نماز است).
سپس فرمود: «سَلُوهُمْ أَنْ يَكُفُّوا عَنّا حَتّى نُصَلِّيَ»؛ (از اين گروه بخواهيد از ما دست بشويند تا نماز گزاريم).
حصين بن تميم (يكى از فرماندهان سپاه يزيد) فرياد برآورد كه: «نماز شما پذيرفته نيست!!». «حبيب بن مظاهر» در پاسخش گفت: «اى حمار! مى پندارى كه نماز از آل رسول خدا پذيرفته نيست و نماز تو پذيرفته است».(1)
در روايتى ديگر از ابومخنف مى خوانيم: امام حسين(عليه السلام) (به جاى حجّاج بن مسروق، مؤذّن رسمى خود) اذان گفت و چون از آن فارغ شد، فرياد برآورد:
«يا وَيْلَكَ يا عُمَرَ بْنَ سَعْد أَنَسيتَ شَرايِعَ الاِْسْلامِ، أَلا تَقِفُ عَنِ الْحَرْبِ حَتّى نُصَلِّيَ وَتُصَلُّونَ وَ نَعُودُ إِلَى الْحَرْبِ»؛ (واى بر تو! اى ابن سعد؛ آيا احكام و دستورات اسلامى را فراموش كرده اى؟ چرا در اين هنگام دست از جنگ نمى كشى تا نماز به پا داريم و شما نيز نماز بخوانيد و آنگاه به نبرد ادامه دهيم؟).
ابن سعد پاسخى نداد و امام(عليه السلام) ندا داد: «إِسْتَحْوَذَ عَلَيْهِ الشَّيْطانُ»؛ (شيطان بر او چيره شده است!!).(2)
و در روايتى آمده است: بعضى از ياران جلو امام ايستادند و سينه را سپر كردند و امام آخرين نماز خود را در زير تيرهاى دشمن خواند!(3)
اين نماز تاريخى و بى نظير، روح نماز را زنده كرد و مفهوم نماز را براى راهيان راه حق آشكار ساخت و معنى واقعى عبوديّت و پاكبازى در راه معبود را نشان داد، و قلم سرخ بر معبودهاى خيالى و بت هاى شيطانى دنياپرستان و بندگان زر و زور كشيد، و اگر امروز از مأذنه هاى بلند شهرها صداى تكبير و اذان بلند است به بركت آن نماز و اذان است و چه زيباست كه در اين سال ها، دسته جات عزادارى به هنگام ظهر عاشورا در هر كوى و برزن و هر مكانى هستند، توقّف مى كنند و نماز بجا مى آورند.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.