پاسخ اجمالی:
تنها در دو آیه از قرآن مجید سخن از اوقات نماز به میان آمده؛ آیه 114 سوره هود و آیه 78 سوره اسراء. که در هر دو آیه شریفه تنها «سه وقت» براى نمازهاى یومیّه بیان شده است نه پنج وقت، که این خود دلیلی بر جواز نماز در سه وقت می باشد.
پاسخ تفصیلی:
در قرآن مجید در دو آیه هنگامى که سخن از اوقات نماز به میان مى آید، فقط سه وقت براى نمازهاى شبانه روز ذکر شده با این حال تعجّب است چرا گروهى از این برادران اصرار در وجوب پنج وقت دارند.
فضیلت داشتن پنج وقت جاى انکار نیست. ما هم هر زمان توفیق رفیقمان شود رعایت پنج وقت را مى کنیم، سخن در وجوب آن است.
آیه اوّل در سوره هود است: «وَأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَىِ النَّهَارِ وَزُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ»؛ (در دو طرف روز و بخشى از شب نماز را بر پاى دار...).(1)
تعبیر «طرفى النهار» اشاره به نماز صبح است که در آغاز روز انجام مى شود و نماز ظهر و عصر است که وقت آنها تا غروب ادامه دارد، به عبارت دیگر استمرار وقت نماز ظهر و عصر تا غروب آفتاب به روشنى از این آیه استفاده مى شود.
امّا «زلفاً من اللیل» با توجّه به این که «زلف» ـ به گفته « مختار الصحاح» و راغب در کتاب مفردات ـ جمع « زلفة» است که به معناى بخشهایى از اوایل شب مى باشد، آن هم اشاره به وقت نماز مغرب و عشاست.
بنابراین اگر پیامبر (صلى الله علیه وآله) نماز را معمولا در پنج وقت انجام مى داده است حتماً جنبه وقت فضیلت داشته که همه ما به آن معتقدیم، چرا ظاهر آیه قرآن را نادیده بگیریم و سراغ تأویلهاى دیگر برویم؟!
آیه دوّم در سوره اسراست: أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّیْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً»؛ (نماز را از
آغاز زوال ظهر تا تاریکى شب بر پا دار، همچنین قرآن فجر (نماز صبح) را...).(2)
« دلوک» به معناى متمایل شدن است و در این جا اشاره به تمایل آفتاب از خط نصف النهار یعنى زوال ظهر است.
«غسق اللیل»؛ ( به معناى تاریکى شب است) که بعضى آن را به اوایل شب تفسیر کرده اند و بعضى به نصف شب، زیرا همان گونه که «راغب» در «مفردات» گفته است « غسق» به معناى شدّت تاریکى شب مى باشد که همان نیمه شب است.
بنابراین دلوک شمس اشاره به آغاز وقت نماز و ظهر و غسق اللیل اشاره به پایان وقت نماز مغرب و عشاست و قرآن فجر نیز اشاره به نماز صبح است.
و در هر صورت در آیه شریفه تنها سه وقت براى نمازهاى یومیّه بیان شده است نه پنج وقت، و این دلیل بر جواز نماز در سه وقت است.
فخر رازى در تفسیر این آیه بیان جالبى دارد و آن این است که مى گوید: «إن فسرنا الغسق بظهور أوّل الظلمة ـ و حکاه عن ابن عبّاس و عطا و النضر بن شمیل ـ کان الغسق عبارة عن أول المغرب و على هذا التقدیر یکون المذکور فى الایة ثلاث اوقات وقت الزوال و وقت أول المغرب و وقت الفجر، و هذا یقتضى أن یکون الزوال وقتاً للظهر و العصر فیکون هذا الوقت مشترکاً بین الصلوتین و أن یکون أول المغرب وقتاً للمغرب والعشاء فیکون هذا الوقت مشترکاً أیضاً بین هاتین الصلوتین فهذا یقتضى جواز الجمع بین الظهر والعصر و المغرب و العشاء مطلقاً ؛هر گاه «غسق» را به ظهور نخستین تاریکى آغاز شب تفسیر کنیم ـ که ابن عبّاس و عطا و نضر بن شمیل نیز قائل شده اند ـ غسق عبارت از اوّل مغرب مى شود، و بنابراین آنچه در آیه آمده بیان سه وقت است: وقت زوال و وقت اوّل مغرب و وقت فجر».
سپس مى افزاید: این اقتضا مى کند که زوال، وقت نماز ظهر و عصر باشد، پس این وقت مشترک میان این دو نماز است، و نیز اوّل مغرب وقت «نماز مغرب و عشا» است. بنابراین، دو نماز مذکور نیز وقت مشترک دارند و نتیجه همه اینها آن است که جمع میان نماز ظهر و عصر و میان مغرب و عشا مطلقاً جایز است».(3)
فخر رازى تا این جا راه را به خوبى طى مى کند و مفهوم آیه شریفه را به خوبى درک مى کند و نشان مى دهد، ولى به دنبال آن مى گوید چون دلیل داریم که جمع میان دو نماز بدون عذر و سفر جایز نیست بنابراین آیه را به حال عذر محدود مى کنیم.(4)
باید به او یادآور شد که نه تنها دلیلى بر اختصاص آیه به حال عذر نداریم، بلکه روایات متعدّدى داریم که رسول خد (صلى الله علیه وآله) گاه نماز ظهر و عصر یا مغرب و عشا را بدون عذر و در غیر سفر جمع مى کرد تا بر امّت خود توسعه دهد و بتوانند از این رخصت بهره گیرند؛ به علاوه چگونه مى توان اطلاق آیه را به موارد بسیار محدودى اختصاص داد، در حالى که در علم اصول آمده است که تخصیص اکثر جایز نیست.
و به هر حال هرگز نمى توان از مفهوم واضح آیه شریفه در بیان سه وقت دست برداشت.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.