پاسخ اجمالی:
اسلام در زمینه رعایت حریم خصوصی افراد، دستورات بسیار مؤکدی داده است و آداب و ریزه کارى هائى در این زمینه دارد که کمتر نظیر آن دیده مى شود. از جمله: 1- اجازه ورود گرفتن. حتى در روایات اسلامى مى خوانیم: انسان به هنگامى که مى خواهد وارد خانه مادر یا پدر و یا حتى وارد خانه فرزند خود شود، اجازه بگیرد. 2- نایستادن در مقابل در، هنگام اجازه گرفتن. از دیگر آدابی که در بعضی روایات آمده، سه بار اجازه گرفتن با فاصله و وارد نشدن در صورت اجازه ورود ندادن می باشد.
پاسخ تفصیلی:
بى شک وجود انسان داراى دو بُعد است، بُعد فردى و بُعد اجتماعى، و به همین دلیل داراى دو نوع زندگى است: زندگى خصوصى و عمومى که هر کدام براى خود ویژگى هائى دارد و آداب و مقرراتى.
انسان ناچار است در محیط اجتماع قیود زیادى را از نظر لباس، طرز حرکت و رفت و آمد تحمل کند، ولى پیدا است: ادامه این وضع در تمام مدت شبانه روز خسته کننده و درد سر آفرین است.
او مى خواهد مدتى از شبانه روز آزاد باشد، قید و بندها را دور کند به استراحت پردازد، با خانواده و فرزندان خود به گفتگوهاى خصوصى بنشیند، و تا آنجا که ممکن است از این آزادى بهره گیرد، و به همین دلیل، به خانه خصوصى خود پناه مى برد، با بستن درها به روى دیگران، زندگى خویش را موقتاً از جامعه جدا مى سازد، و همراه آن از انبوه قیودى که ناچار بود در محیط اجتماع بر خود تحمیل کند، آزاد مى شود.
حال باید در این محیط آزاد، با این فلسفه روشن، امنیت کافى وجود داشته باشد، اگر بنا باشد هر کس سر زده وارد این محیط گردد، و به حریم امن آن تجاوز کند، دیگر آن آزادى، استراحت و آرامش وجود نخواهد داشت، و مبدل به محیط کوچه و بازار مى شود.
به همین دلیل، همیشه در میان انسان ها مقررات ویژه اى در این زمینه بوده است، و در تمام قوانین دنیا وارد شدن به خانه اشخاص بدون اجازه آنها ممنوع است و مجازات دارد، و حتى در جائى که ضرورتى از نظر حفظ امنیت و جهات دیگر ایجاب کند که بدون اجازه وارد شوند، مقامات محدود و معینى حق دادن چنین اجازه اى را دارند.
در اسلام، نیز در این زمینه دستور بسیار مؤکد داده شده، و آداب و ریزه کارى هائى در این زمینه وجود دارد که کمتر نظیر آن دیده مى شود.
در حدیثى مى خوانیم: «ابو سعید» از یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) اجازه ورود به منزل گرفت، در حالى که رو به روى در خانه پیامبر(صلى الله علیه وآله) ایستاده بود، پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: به هنگام اجازه گرفتن رو به روى در نایست!.
در روایت دیگرى مى خوانیم: خود آن حضرت هنگامى که به در خانه کسى مى آمد، رو به روى در نمى ایستاد، بلکه در طرف راست یا چپ قرار مى گرفت و مى فرمود: «السَّلامُ عَلَیْکُم» و به این وسیله اجازه ورود مى گرفت؛ زیرا آن روز هنوز معمول نشده بود که در برابر در خانه پرده بیاویزند. (1)
حتى در روایات اسلامى مى خوانیم: انسان به هنگامى که مى خواهد وارد خانه مادر، یا پدر و یا حتى وارد خانه فرزند خود شود، اجازه بگیرد.
در روایتى آمده است: مردى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) پرسید: آیا به هنگامى که مى خواهم وارد خانه مادرم شوم باید اجازه بگیرم؟
فرمود: آرى.
عرض کرد: مادرم غیر از من خدمتگزارى ندارد باز هم باید اجازه بگیرم؟!
فرمود: «أَ تُحِبُّ أَنْ تَراها عُرْیانَةً»؛ (آیا دوست دارى مادرت را برهنه ببینى؟!)
عرض کرد: نه.
فرمود: «فَاسْتَأْذِنْ عَلَیْها»؛ (اکنون که چنین است از او اجازه بگیر!). (2)
در روایت دیگرى مى خوانیم: پیامبر(صلى الله علیه وآله) هنگامى که مى خواست وارد خانه دخترش فاطمه(علیها السلام) شود، نخست بر در خانه آمد دست به روى در گذاشت و در را کمى عقب زد، سپس فرمود: «السَّلامُ عَلَیْکُم»، فاطمه(علیها السلام) پاسخ سلام پدر را داد، بعد پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: اجازه دارم وارد شوم؟ عرض کرد: وارد شو اى رسول خدا!.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: کسى که همراه من است نیز اجازه دارد وارد شود؟.
فاطمه(علیها السلام) عرض کرد: مقنعه بر سر من نیست، و هنگامى که خود را به حجاب اسلامى محجب ساخت پیامبر(صلى الله علیه وآله) مجدداً سلام کرد و فاطمه(علیها السلام) جواب داد، و مجدداً اجازه ورود براى خودش گرفت، و بعد از پاسخ موافق فاطمه(علیها السلام) اجازه ورود براى همراهش «جابر بن عبداللّه» گرفت. (3)
این حدیث به خوبى نشان مى دهد: تا چه اندازه پیامبر(صلى الله علیه وآله) که یک الگو و سرمشق براى عموم مسلمانان بود، این نکات را دقیقاً رعایت مى فرمود.
حتى در بعضى از روایات مى خوانیم: باید سه بار اجازه گرفت:
اجازه اول را بشنوند.
به هنگام اجازه دوم خود را آماده سازند.
به هنگام اجازه سوم اگر خواستند اجازه دهند و اگر نخواستند اجازه ندهند!. (4)
حتى بعضى لازم دانسته اند: در میان این سه اجازه، فاصله اى باشد؛ چرا که گاه لباس مناسبى بر تن صاحب خانه نیست، و گاه در حالى است که نمى خواهد کسى او را در آن حال ببیند، گاه وضع اطاق به هم ریخته است و گاه اسرارى است که نمى خواهد دیگرى بر اسرار درون خانه اش واقف شود، باید به او فرصتى داد تا خود را جمع و جور کند.
و اگر اجازه نداد، بدون کمترین احساس ناراحتى باید صرف نظر کرد. (5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.