پاسخ اجمالی:
1- حتى انبیاء بزرگ با سخت ترین آزمایش ها آزموده مى شوند. 2- در امواج حوادث، نباید نومید گشت. 3- وجود سختی ها در زندگى یک ضرورت است، برای شکوفا شدن استعدادها و تکامل انسان. 4- این ماجرا درس شکیبائى به مؤمنان است. 5- در سختی ها میزان صداقت و دوستى اطرافیان محک زده می شود. 6- دوستان خدا در بلا و نعمت، بیمارى و عافیت و فقر و غنا به یاد اویند. 7- نه از دست رفتن دارایی ها و روى آوردن مصائب، دلیل بى لطفى خداوند است و نه داشتن امکانات مادى دلیل بر دورى از ساحت قرب پروردگار.
پاسخ تفصیلی:
با این که مجموع سرگذشت این پیامبر شکیبا تنها در آیات 41 ـ 44 سوره «ص» آمده، اما همین مقدار که قرآن بیان داشته الهام بخش حقایق مهمى است:
الف: آزمون الهى آن قدر وسیع و گسترده است که حتى انبیاء بزرگ با شدیدترین و سخت ترین آزمایشها آزموده مى شوند، چرا که طبیعت زندگى این جهان، بر این اساس گذارده شده، و اصولاً بدون آزمایش هاى سخت، استعدادهاى نهفته انسان ها شکوفا نمى شود.
ب: «فرج بعد از شدت» نکته دیگرى است که در این ماجرا نهفته است، هنگامى که امواج حوادث و بلا از هر سو انسان را در فشار قرار مى دهد، نه تنها نباید مأیوس و نومید گشت، بلکه باید آن را نشانه و مقدمه اى بر گشوده شدن درهاى رحمت الهى دانست، چنان که امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید:
«عِنْدَ تَنَاهِی الشِّدَّةِ تَکُونُ الْفَرْجَةُ وَ عِنْدَ تَضَایُقِ حَلَقِ الْبَلَاءِ یَکُونُ الرَّخَاء»؛ (هنگامى که سختى ها به اوج خود مى رسد فرج نزدیک است، و هنگامى که حلقه هاى بلا تنگ تر مى شود، راحتى و آسودگى فرا مى رسد).(1)
ج: از این ماجرا به خوبى بعضى از فلسفه هاى بلاها و حوادث سخت زندگى روشن مى شود، و به آنها که وجود آفات و بلاها را ماده نقضى بر ضد «برهان نظم» در بحث توحید مى شمرند، پاسخ مى دهد، که وجود این حوادث سخت، گاه در زندگى انسان ها از پیامبران بزرگ خدا گرفته، تا افراد عادى، یک ضرورت است، ضرورت امتحان و آزمایش و شکوفا شدن استعدادهاى نهفته، و بالاخره، تکامل وجود انسان.
لذا در بعضى از روایات اسلامى از امام صادق(علیه السلام) آمده است: «إِنَّ أَشَدَّ النَّاسِ بَلَاءً الْأَنْبِیَاءُ ثُمَّ الَّذِى یَلُونَهُم الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ»؛ (بیش از همه مردم، پیامبران الهى گرفتار حوادث سخت مى شوند، سپس، کسانى که پشت سر آنها قرار دارند به تناسب شخصیت و مقامشان).(2)
و نیز از همان امام بزرگوار(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «إِنَّ فِی الْجَنَّةِ مَنْزِلَةً لَا یَبْلُغُهَا عَبْدٌ إِلَّا بِالِابْتِلَاءِ»؛ (در بهشت مقامى هست که هیچ کس به آن نمى رسد، مگر در پرتو ابتلائات و گرفتارى هائى که پیدا مى کند).(3)
د: این ماجرا درس شکیبائى به همه مؤمنان راستین، در تمام طول زندگى مى دهد، همان صبر و شکیبائى که سرانجامش پیروزى در تمام زمینه هاست، و نتیجه اش داشتن «مقام محمود» و «منزلت والا» در پیشگاه پروردگار است.
هـ : آزمونى که براى یک انسان پیش مى آید، در عین حال آزمونى است براى دوستان و اطرافیان او، تا میزان صداقت و دوستى آنها، به محک زده شود که تا چه حد وفادارند، ایوب(علیه السلام)، هنگامى که اموال، ثروت و سلامت خود را از دست داد، دوستانش نیز خسته و پراکنده شدند، و دوستان و دشمنان زبان به شماتت و ملامت گشودند، و بهتر از هر زمان، خود را نشان دادند، و رنج ایوب(علیه السلام) از زبان آنها بیش از هر رنج دیگر بود; چرا که طبق مثل معروف، «زخم هاى نیزه و شمشیر التیام مى یابد، ولى زخمى که زبان بر دل مى زند التیام پذیر نیست».
و: دوستان خدا کسانى نیستند که تنها به هنگام روى آوردن نعمت، به یاد او باشند، دوستان واقعى کسانى هستند که در «سراء» و «ضراء» در بلا و نعمت، در بیمارى و عافیت، و در فقر و غنا، به یاد او باشند، و دگرگونى هاى زندگى مادى، ایمان و افکار آنها را دگرگون نسازد.
امیرمؤمنان على(علیه السلام) در آن «خطبه غرا» و پرشورى که در اوصاف پرهیزگاران براى دوست باصفایش «همّام» بیان کرد، و بیش از یکصد صفت را براى متقین برشمرد، یکى از اوصاف مهمشان را این مى شمرد:
«نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی الْبَلَاءِ کَالَّتِی نُزِّلَتْ فِی الرَّخَاءِ»؛ (روح آنها به هنگام بلا همانند حالت آسایش و آرامش است)، [و تحولات زندگى آنها را دگرگون نمى سازد].
ز: این ماجرا بار دیگر این حقیقت را تأکید مى کند: نه از دست رفتن امکانات مادى و روى آوردن مصائب و مشکلات و فقر، دلیل بر بى لطفى خداوند نسبت به انسان است، و نه داشتن امکانات مادى دلیل بر دورى از ساحت قرب پروردگار، بلکه انسان مى تواند با داشتن همه این امکانات بنده خاص او باشد، مشروط بر این که: اسیر مال و مقام و فرزند نگردد، و با از دست دادن آن، زمام صبر از دست ندهد.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.