پاسخ اجمالی:
روایات ظهور مهدى(ع) چنان است که هیچ محقق اسلامى از هر مذهبی که باشد، نمى تواند «تواتر» آن را انکار کند. تا کنون تنها افراد بسیار معدودى مانند «ابن خلدون» و «احمد امین مصرى» در صدور این اخبار از پیامبر(ص) تردید کرده اند. رساله ای که موسسه «رابطة العالم الاسلامى» که زیر نفوذ افراطى ترین جناح هاى اسلامى، یعنى«وهابیان» است، منتشر کرده نیز، تواتر این احادیث را تأیید می کند و به نام روایان این احادیث از صحابه و کتبی که در این زمینه نوشته شده، اشاره می نماید.
پاسخ تفصیلی:
گر چه کتاب هاى فراوانى به وسیله دانشمندان اهل سنت، و علماى شیعه پیرامون احادیث مربوط به قیام مهدى(علیه السلام) نوشته شده است، ولى به عقیده ما چیزى گویاتر و در عین حال فشرده تر از نامه اى که گروهى از دانشمندان «حجاز» در پاسخ یکى از سؤال کنندگان فرستاده اند نیست، بدین رو عین ترجمه آن را ذیلاً از نظر خوانندگان محترم مى گذرانیم.
اما قبلاً یادآور مى شویم که:
روایات مربوط به قیام مهدى(علیه السلام) چنان است که هیچ محقق اسلامى پیرو هر یک از گروه ها و مذاهب باشد نمى تواند «تواتر» آن را انکار کند.
تا کنون کتاب هاى زیادى در این زمینه نوشته شده و نویسندگان آنها متفقاً صحت احادیث مربوط به مصلح جهانى یعنى «مهدى»(علیه السلام) را پذیرفته اند. تنها افراد بسیار معدودى مانند «ابن خلدون» و «احمد امین مصرى» در صدور این اخبار از پیامبر(صلى الله علیه وآله) تردید کرده اند و قرائنى در دست داریم که انگیزه آنها در این کار ضعف اخبار نبوده بلکه فکر مى کردند روایات مربوط به «مهدى»(علیه السلام) مشتمل بر مسائلى است که به سادگى نمى توان آنها را باور کرد.
یا به خاطر این که احادیث درست از نادرست را نتوانسته اند جدا کنند، یا تفسیر آن را در نیافته اند.
در هر صورت لازم است قبل از هر چیز سؤال و جوابى را که اخیراً از طرف «رابطة العالم الاسلامى» که زیر نفوذ افراطى ترین جناح هاى اسلامى، یعنى «وهابیان» قرار دارد، نشر یافته، از نظر خوانندگان عزیز بگذرانیم، تا روشن شود مسأله ظهور مهدى(علیه السلام) در میان مسلمانان قولى است که جملگى بر آنند و به عقیده ما مدارک لازم در این رساله کوتاه آن چنان جمع آورى شده که هیچ کسى را یاراى انکار آن نیست، و اگر «وهابیان» سختگیر نیز در برابر آن تسلیم شده اند، به همین دلیل است.
در حدود یک سال قبل(1) شخصى به نام «ابومحمّد» از «کنیا» سؤالى درباره ظهور مهدى منتظر(علیه السلام) از «رابطة العالم الاسلامى» کرده.
دبیر کل «رابطه» یعنى «محمّد صالح القزاز» در پاسخى که براى او فرستاده است ضمن تصریح به این که «ابن تیمیة» مؤسس مذهب وهابیان نیز احادیث مربوط به ظهور مهدى(علیه السلام) را پذیرفته، متن رساله اى را که پنج تن از علماى معروف فعلى «حجاز» در این زمینه تهیه کرده اند، براى او ارسال داشته است.
در این رساله پس از ذکر نام حضرت مهدى(علیه السلام) و محل ظهور او یعنى «مکّه» چنین مى خوانیم:
«...به هنگام ظهور فساد در جهان و انتشار کفر و ستم، خداوند به وسیله او (مهدى(علیه السلام)) جهان را پر از عدل و داد مى کند، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است...».
او آخرین «خلفاى راشدین دوازده گانه» است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) خبر از آنها در کتب «صحاح» داده است.
احادیث مربوط به مهدى را بسیارى از صحابه پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل کرده اند از جمله:
عُثمان بن عَفّان، على بن ابى طالب، طَلْحَة بن عُبَیْداللّه، عَبْدُ الرَّحْمن بن عَوْف، عبداللّه بن عباس، عمار یاسر، عبداللّه بن مسعود، ابوسعید خدرى، ثوبان، قرة بن ایاس مزنى، عبداللّه بن حارث، ابوهُرَیره، حُذَیفَة بن یَمان، جابر بن عبداللّه، ابوأَمامَه، جابر بن ماجد، عبداللّه بن عُمَر، انس بن مالک، عمران بن حُصَین، و امّ سَلَمَه.
اینها بیست نفر از کسانى هستند که روایات مهدى(علیه السلام) را نقل کرده اند و غیر از آنها افراد زیاد دیگرى نیز وجود دارند.
سخنان فراوانى نیز از خود صحابه نقل شده که در آن بحث از ظهور مهدى(علیه السلام) به میان آمده که آنها را نیز مى توان در ردیف روایات پیامبر(صلى الله علیه وآله) قرار داد.
زیرا این مسأله از مسائلى نیست که با اجتهاد بتوان چیزى پیرامون آن گفت (بنابراین آنها نیز طبعاً این مطلب را از پیامبر(صلى الله علیه وآله) شنیده اند).
سپس اضافه مى کند:
هم احادیث بالا که از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده، و هم شهادت و گواهى صحابه که در اینجا در حکم حدیث است، در بسیارى از کتب معروف اسلامى و متون اصلى حدیث اعم از «سنن»، «معاجم» و «مسانید» آمده است. از جمله:
«سنن ابوداود»، «سنن ترمذى»، «ابن ماجه»، «ابن عمرو الدانى»، «مسند احمد» و «ابن یعلى»، «بزّاز»، «صحیح حاکم»، «معاجم طبرانى» (کبیر و متوسط) «رویانى»، «دارقطنى»، «ابونعیم» در «اخبار المهدى»، «خطیب» در «تاریخ بغداد»، «ابن عساکر» در «تاریخ دمشق»، و غیر اینها.
بعد از آن اضافه مى کند:
بعضى از دانشمندان اسلامى در این زمینه، کتاب هاى مخصوصى تألیف کرده اند از جمله:
«ابونعیم» کتاب «اخبار المهدى»، «ابن حجر هیثمى» کتاب «القول المختصر فى علامات المهدى المنتظر»، «شوکانى» کتاب «التوضیح فى تواتر ما جاء فى المنتظر و الدجال و المسیح»، «ادریس عراقى مغربى» کتاب «المهدى»، «ابوالعباس ابن عبد المؤمن المغربى» کتاب «الوهم المکنون فى الرد على ابن خلدون».
و آخرین کسى که در این زمینه بحث مشروحى نگاشته، مدیر دانشگاه اسلامى «مدینه» است که در چندین شماره در مجله دانشگاه مزبور بحث کرده است.
باز اضافه مى کند:
عده اى از بزرگان و دانشمندان اسلام از قدیم و جدید نیز در نوشته هاى خود تصریح کرده اند که: احادیث در زمینه مهدى(علیه السلام) در سر حدّ تواتر است (و به هیچ وجه قابل انکار نیست) از جمله:
«السّخاوى» در کتاب «فتح المغیث»، «محمّد ابن احمد سفاوینى» در «شرح العقیدة»، «ابوالحسن الابرى» در «مناقب الشافعى»، «ابن تیمیه» در کتاب فتاوایش، «سیوطى» در «الحاوى»، «ادریس عراقى» در تألیفى که در زمینه مهدى دارد، «شوکانى» در کتاب «التوضیح فى تواتر ما جاء فى المنتظر...»، «محمّد جعفر کنانى» در «نظم التناثر»، «ابوالعباس ابن عبد المؤمن» در «الوهم المکنون»...
در پایان بحث مى گوید: (تنها) «ابن خلدون» است که خواسته احادیث مربوط به مهدى را با حدیث بى اساس و مجعولى که مى گوید: لا مَهْدِىَّ اِلاّ عِیْسى: «مهدى جز عیسى نیست»!(2) مورد ایراد قرار دهد.
ولى بزرگان پیشوایان و دانشمندان اسلام گفتار او را رد کرده اند، به خصوص «ابن عبد المؤمن» که در رد گفتار او کتاب ویژه اى نوشته است که سى سال قبل در شرق و غرب انتشار یافته.
حفاظ احادیث و بزرگان دانشمندان حدیث نیز تصریح کرده اند که احادیث مهدى(علیه السلام) مشتمل بر احادیث «صحیح» و «حسن» است و مجموع آن متواتر مى باشد.
«بنابراین اعتقاد به ظهور مهدى (بر هر مسلمانى) واجب است، و این جزء عقاید اهل سنت و جماعت محسوب مى شود و جز افراد نادان و بى خبر یا بدعت گذار آن را انکار نمى کنند»!(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.