پاسخ اجمالی:
تمام فرق اسلامى نمونه هاى فراوانى را از علم غیب درباره پیغمبر اکرم(ص) یا ائمه و پیشوایان خود نقل کرده اند و ادعای اختصاص این عقیده به شیعه، یا ادعای اعتقاد شیعه به شرکت امامان با خداوند در این صفت، باطل است؛ زیرا اولا: شیعه علم غیب را «تعلّم از ذی علم» می داند (تعلّم امام از پیامبر و ایشان از خدا). ثانیا: آگاهى بر غیب براى انبیاء و اولیاء علاوه برآیات، در روایات نیز آمده و در کتب اهل سنّت علاوه بر پیامبر(ص)، از بعضی صحابه یا غیر صحابه نام برده شده که آگاهی از اسرار غیب داشته اند.
پاسخ تفصیلی:
تمام فرق اسلامى نمونه هاى فراوانى را از علم غیب درباره پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) یا ائمه و پیشوایان خود نقل کرده اند; و این که بعضى از ناآگاهان مسأله علم غیب را به شیعه نسبت داده اند، و یا گفته اند شیعه عقیده دارد که امامان اهل بیت(علیهم السلام) در این صفت با خدا شریک هستند اشتباه بزرگى است که قابل عفو و بخشش نیست؛ زیرا:
اوّلا هیچ یک از علماى شیعه، هیچ انسانى را نه پیامبر اسلام و نه امامان را در هیچ صفت شبیه خدا نمى دانند، و اگر اعتقاد به علم غیب درباره آنها دارند همان مصداق «تَعَلّم مِن ذِى عِلم» یعنى آموختن از صاحب علم ـ امامان از پیامبر و پیامبر از خداوند بزرگ ـ است، و به تعبیر دیگر همان گونه که همه چیز ما از سوى خدا است، و در تمام شئون هستى خود نیازمند و وابسته به او هستیم، همچنین علم غیب پیامبر و امامان(علیهم السلام) از سوى خدا و وابسته به علم او است.
ثانیاً آگاهى بر غیب براى انبیاء و اولیاء چیزى است که علاوه بر آیات قرآنى در روایات نیز به طور گسترده به چشم مى خورد و در کتب اهل سنّت علاوه بر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) جمعى از صحابه و غیر صحابه را ذکر کرده اند که به تمام اسرار غیب! یا بخشى از آن، آگاهى داشته اند. کافى است خلاصه بحث محققانه اى را که مرحوم علاّمه امینى در جلد پنجم الغدیر آورده است بیاوریم:
1- در حدیثى از حذیفه نقل شده است که مى گفت: «وَاللهِ اِنّى لاََعْلَمُ النّاسِ بِکُّلِ فِتْنَة هِىَ کَائِنَةٌ فِیمَا بَیْنى وَ بَیْنَ السَّاعَةِ!»؛ (به خدا سوگند من از همه مردم آگاه ترم به هر فتنه اى که از امروز تا قیامت واقع مى شود)! (1)
2- در حدیث دیگرى از صحیح مسلم مى خوانیم که ابو زید یعنى «عمرو بن اخطب» مى گوید: «پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نماز صبح را خواند سپس بالاى منبر رفت و خطبه خواند، خطبه اى که تا ظهر ادامه پیدا کرد بعد نماز ظهر را بجا آورد؛ سپس منبر رفت تا موقع نماز عصر؛ سپس پایین آمد و نماز عصر بجا آورد؛ باز منبر رفت و خطبه خواند تا غروب آفتاب، «فَاَخْبَرنَا بِمَا کَانَ وَ بِمَا هُوَ کَائِنٌ فَاَعْلَمُنَا اَحْفَظُنَا»؛ او به ما خبر داد از آنچه واقع شده و واقع خواهد شد، و آگاه ترین ما کسى است که حفظ او از همه بیشتر است».(2)
سپس احادیث دیگرى از جمعى از صحابه و مانند آنها نقل مى کند که آنها نیز گاه از مسائل غیبى خبر مى دادند؛ از جمله از تاریخ خطیب بغدادى از «ابى الحسین مالکى» نقل مى کند که من سال ها با «محمّد بن اسماعیل» مصاحبت داشتم و کرامات زیادى از او دیدم؛ از جمله این که هشت روز قبل از وفاتش به من گفت: «من روز پنج شنبه هنگام مغرب وفات خواهم کرد، و روز جمعه قبل از نماز به خاک سپرده خواهم شد...» من این سخن را تا روز جمعه فراموش کردم؛ ولى کسى به من خبر داد که او فوت کرده است؛ من براى تشییع جنازه او حاضر شدم ناگهان دیدم مردم باز مى گردند، سؤال کردم: «چرا باز مى گردند؟» گفتند: «بعد از نماز به خاک سپرده خواهد شد». من گوش به حرف آنها ندادم و دنبال قضیه رفتم دیدم قبل از نماز جنازه را براى دفن مى برند!
سپس مرحوم علاّمه امینى مى افزاید: «این مختصرى از بسیار است که در کتاب هاى «حفّاظ» و شخصیت هاى آنان آمده، و روایات زیادى نقل کرده اند که نشان مى دهد جمعى از آنها آگاهى بر غیب داشتند و عجیب این که همه آن را به عنوان کرامت شمرده اند و احدى آن را شرک نمى داند»!(3).(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.