پاسخ اجمالی:
یکی از ویژگی های بارز انبیاء حسن خلق و شکیبایی آنها در رفتار با مردم است. به عنوان نمونه: اخلاق خوب پیامبر اسلام(ص) در مقابل خشونت عرب جاهلیت یکى از عوامل مهم سرعت پیشرفت این آیین بود؛ چنانکه قرآن به این مسأله اشاره کرده و می گوید: (اگرخشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مى شدند).
پاسخ تفصیلی:
مقام رهبرى انبیاء ایجاب مى کند که با مردم بجوشند، و در برابر خشونت افراد نادان و متعصب و لجوج تا آنجا که امکان دارد نرمش به خرج دهند، و خلاصه در قلوب افراد مختلف از طریق محبت نفوذ کنند، و این یکى از اوصاف بارز آنها است.
قرآن درباره پیغمبر اسلام (صلى الله علیه وآله) مى فرماید: (به سبب رحمت الهى، در برابر مؤمنان، نرم و مهربان شدى! و اگرخشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مى شدند)؛ «فَبِمَا رَحْمَة مِنْ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ»(1).
«فظّ» و «غلیظ القلب» هر دو تقریباً داراى یک معنا هستند و مفهوم آنها خشونت و تندخویى و سنگدلى است؛ ولى بعضى در میان این دو چنین فرق گذاشته اند که «فظّ» به معناى خشونت در گفتار است در حالى که «غلیظ القلب» اشاره به خشونت در عمل مى باشد. بعضى گفته اند: «فظّ» اشاره به خشونت ظاهرى (اعم از قول و فعل) است و «غلیظ القلب» اشاره به خشونت باطنى که سرچشمه انواع خشونت ها است دارد.نقطه مقابل این دو وصف، ملایمت و محبت و نرمش در رفتار و گفتار است که جاذبه عجیبى در همه قشرها دارد.
از نظر محقّقان تاریخ، وجود این اوصاف در شخص پیغمبر اسلام (صلى الله علیه وآله) یکى از عوامل مهم سرعت پیشرفت این آیین بود، مخصوصاً در محیطى که همه چیز بر محور خشونت و قتل و کشتار دور مى زد، تا چه رسد به خشونت در گفتار، مسأله ساده اى به نظر مى رسید، این ویژگى اخلاقى پیامبر (صلى الله علیه وآله) اثر فوق العاده اى داشت. در این زمینه شواهد زیادى در تاریخ زندگى پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) نقل شده که اگر بخواهیم به ذکر آنها بپردازیم از اصل هدف دور مى شویم، و کافى است به یک نمونه توجّه کنیم که در جنگ احد با این که سخت ترین ضربه بر پیکر اسلام و مسلمین ـ به خاطر عدم انضباط گروهى از تازه مسلمانان و فرار گروه دیگرى ـ وارد آمد، و علاوه بر شهادت جمعى از بزرگان اسلام، شخص پیغمبر (صلى الله علیه وآله) نیز شدیداً مجروح شد، ولى بعد از پایان جنگ حضرت رسول (صلى الله علیه وآله) در برابر مسلمین هیچگونه خشونتى نشان نداد، و جز با کلام لیّن با آنها سخن نگفت، و حتّى در مورد دشمنان جنایت کار نیز دعا براى هدایتشان نمود.
تاریخ انبیاى دیگر نیز نشان مى دهد که آنها نیز از این فضیلت مهم انسانى برخوردار بودند. اینکه قرآن با صراحت مى گوید: نوح (علیه السلام) نهصد و پنجاه سال در میان قومش به دعوت پرداخت و به گفته خودش از هرگونه وسیله اى براى هدایت آنها کمک طلبیده آشکارا دعوتشان کرد، و گاهى پنهان، گاه روزها و گاهى شب ها، گاه به خانه هاى آنها مى رفت، و گاهى در جلسات عمومى آنها شرکت مى کرد، با این که در این مدت طولانى تعداد بسیار اندکى به او ایمان آوردند، ولى این نشان مى دهد که چه قدر با آن قوم بت پرست و لجوج مدارا نموده است. لحن سخنان او که در سوره نوح در قرآن مجید آمده به خوبى نشان مى دهد که او کاملا از در تشویق وارد مى شد، و تا یأس کامل از هدایت آنها و نسل هاى آینده آنان پیدا نکرد، اقدام به نفرین ننمود.
حتّى گاهى انسان از حسن خلق و محبّت فوق العاده بعضى از پیامبران در برابر دشمنان در شگفتى فرو مى رود، چنانکه درباره حضرت لوط (علیه السلام) در قرآن آمده که براى انصراف قوم گنه کار از اعمال زشت و شنیعشان به آنها پیشنهاد کرد که بیایید از طریق ازدواج با دختران من به خواسته هاى غریزى خود برسید! (یعنى ایمان بیاورید و با آنها ازدواج کنید). به هر حال هر قدر در حالات این بزرگواران دقّت مى کنیم بیشتر با این امتیاز بزرگ اخلاقى آنها آشنا مى شویم.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.