پاسخ اجمالی:
علاوه بر آیاتی که اطلاق در جواز توسل دارد، روایات زیادى هم که در حدّ تواتر یا قریب به تواتر است در زمینه توسّل داریم. بسیارى از این روایات مربوط به توسّل به شخص پیغمبر اکرم(ص) است که گاه قبل از تولّد، گاه بعد از تولّد، گاه در حال حیات و گاه بعد از رحلت آن حضرت مى باشد. از جمله این روایات، توسل آدم(ع) به پیامبر(ص) قبل از تولد و توسل ابوطالب و توسل شخص نابینا، به پیامبر(ص) می باشد.
پاسخ تفصیلی:
علاوه بر اطلاق آیات توسّل که هر گونه توسّل را که مخالف اصول اعتقادى صحیح اسلامى نباشد، مجاز، بلکه مطلوب، مى شمرد. روایات زیادى هم که در حدّ تواتر یا قریب به تواتر است در زمینه توسّل داریم.
بسیارى از این روایات مربوط به توسّل به شخص پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) است که گاه قبل از تولّد و گاه بعد از تولّد و یا در حال حیات، و گاه بعد از رحلت آن حضرت مى باشد.
البتّه قسمت دیگرى هم مربوط به توسّل به غیر پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) از رجال دین است.
اضافه مى کنیم که بعضى به صورت درخواست و دعاست ، و بعضى به صورت تقاضاى شفاعت در پیشگاه خدا، و بعضى خدا را به مقام پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) خواندن. خلاصه تمام اقسام توسّل در این روایات دیده مى شود به گونه اى که راه را بر تمام بهانه جویان وهّابى مى بندد.
اکنون به چند نمونه از این روایات توجّه کنید:
1ـ توسّل آدم به پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) قبل از آن که پیغمبر متولّد شود. «حاکم» در «مستدرک» و جماعت دیگرى از محدّثان، این حدیث را نقل کرده اند که پیغمبر اکرم مى فرماید: هنگامى که آدم مرتکب آن خطاى خود شد، عرض کرد : «یَا رَبِّ! اَسْئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّد لَمّا غَفَرْتَ لِى»؛ (خدایا من تو را به حقّ محمّد(صلى الله علیه وآله) مى خوانم که مرا ببخشى). خداوند عالم فرمود: تو محمّد را از کجا شناختى در حالى که هنوز او را نیافریده ام؟!
آدم عرض کرد : پروردگارا! این به سبب آن است که وقتى مرا با قدرت خود آفریدى و از روح خود در من دمیدى، سرم را بلند کرده و دیدم این جمله بر پایه هاى عرش نوشته شده است : «لا إله إلاّ الله محمّد رسول الله». از این عبارت فهمیدم که تو نام محمّد را به نام خود اضافه نمى کنى مگر به این دلیل که محبوب ترین خلایق نزد توست.
خداوند خطاب کرد : آدم راست گفتى. «انه لاََحَبُّ الخلق إلىَّ»؛ (او محبوب ترین خلق نزد من است). «ادعونى بحقّه فقد غفرت لک»؛ (به حقّ محمّد مرا بخوان من تو را مى آمرزم).(1)
2ـ حدیث دیگر مربوط به توسّل ابوطالب به پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در حال کودکى است; خلاصه حدیث چنین است که ابن عساکر در کتاب فتح البارى نقل مى کند : وقتى خشکسالى در مکّه واقع شد. قریش نزد ابوطالب رفته و گفتند: تمام بیابان ها خشک شده، قحطى همه جا را در هم کوبیده، بیا برویم و از خدا طلب باران کنیم.
ابوطالب حرکت کرد در حالى که کودکى با او بود - منظور از کودک پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) است که در حال طفولیّت بود -. چهره این کودک مانند آفتاب درخشان بود. ابوطالب در حالى که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) را بغل کرده بود، پشت خود را به کعبه چسبانید و به همین کودک متوسّل شد; در حالى که در آسمان هیچ ابرى نبود، ناگهان ابرها از این طرف و آن طرف در آسمان ظاهر شدند و به هم پیوستند و چنان بارانى بارید که بر اثر آن بیابان هاى خشک سرسبز شد. ابوطالب در این زمینه شعرى در مدح پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرموده:
«وأبیض یستسقى الغمام بوجهه *** ثمال الیتامى عصمة للأرامل»
یعنى : (پیغمبر اکرم سفید رویى است که ابرها به خاطر او مى بارند. پناهگاه یتیمان و نگاهدارنده بیوه زنان خواهد بود).(2)
3ـ توسّل مرد نابینا به پیامبر(صلى الله علیه وآله)، که در زمان نبوّت خدمت پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) رسید و شفا گرفت و چشم خود را بازیافت. این روایت در صحیح ترمذى و همچنین سنن ابن ماجه، مسند احمد و کتاب هاى دیگر نقل شده است.(3)؛ (4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.