پاسخ اجمالی:
بن علوی مالکی می گوید: توسّل به اولیاءالله در واقع به توسّل انسان به عمل صالح بر مى گردد که نزد همه (حتی وهابیت) جایز است؛ زیرا: 1- توسّل یکى از طرق دعاست و مقصود اصلى، خداوند سبحان است. 2ـ کسى که به وسیله شخصى به خدا متوسّل مى شود، به خاطر این است که خدا او را دوست دارد. 3ـ «متوسَّلٌ به» یعنى آن شخص واسطه را به صورت استقلالى و بنفسه مثل خدا نداند، وگرنه شرک است. 4ـ توسّل یک امر واجب و راه منحصر اجابت دعا نمى باشد. مهم دعاست و به درگاه خدا رفتن، به هر صورت که باشد.
پاسخ تفصیلی:
«بن علوى» در کتاب معروف خود «مفاهیم یجب أن تصحّح» در حقیقت توسل چنین مى گوید: بسیارى از مردم در فهم حقیقت توسّل گرفتار خطا شده اند و به همین جهت ما مفهوم صحیح توسّل را به نظر خود بیان مى کنیم و قبل از بیان این مطلب باید چند نکته را یادآور شویم:
1ـ توسّل یکى از طرق دعاست و در واقع بابى از ابواب توجّه به خداوند سبحان است، پس مقصد و مقصود اصلى و حقیقى، خداوند سبحان است و شخصى که به او توسّل مى جویى، واسطه و وسیله تقرّب به خداست و اگر کسى غیر از این اعتقاد داشته باشد، مشرک است.
2ـ کسى که به وسیله شخصى به خدا متوسّل مى شود، به خاطر محبّتى است که به او داشته و اعتقادى که در مورد او دارد و معتقد است که خداوند سبحان او را دوست دارد و اگر فرضاً خلاف این مطلب ظاهر شود کاملا از او دورى مى کند و با او مخالفت خواهد کرد. آرى معیار این است که خدا او را دوست دارد.
3ـ اگر شخصى که توسّل مى جوید معتقد باشد که «متوسَّلٌ به» یعنى آن شخص واسطه سود و زیان، به صورت استقلالى و بنفسه مثل خدا مى باشد، این شخص مشرک است.
4ـ توسّل یک امر واجب و ضرورى نیست و راه منحصر اجابت دعا، توسّل نمى باشد. مهم دعاست و به درگاه خدا رفتن، به هر صورت که باشد. همان گونه که خداوند فرموده : «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِى عَنِّى فَإِنِّی قَرِیبٌ».(1)
بن علوى مالکى بعد از بیان این مقدّمه به سراغ نظرات علما و فقها و متکلّمین اهل سنّت در مسأله توسّل مى رود و مى گوید: هیچ اختلافى بین مسلمین در مشروعیّت توسّل إلى الله بالأعمال الصّالحة نیست، یعنى انسان به وسیله اعمال صالح تقرّب إلى الله بجوید. مثلا کسى که روزه بگیرد، نماز بخواند قرائت قرآن کند، در راه خدا صدقه دهد، به وسیله این اعمال توسّل الى الله جسته و تقرّب الى الله را پیدا مى کند. این از مسلّمات است که بحثى در آن نیست.
این نوع توسّل را حتّى سلفى ها پذیرفته اند، از جمله ابن تیمیّه در کتاب هاى مختلفش به خصوص در رساله القاعدة الجلیلة فى التوسّل و الوسیلة.
ابن تیمیّه به جواز این گونه توسّل، یعنى توسّل به اعمال صالحه تصریح کرده است، پس محلّ اختلاف کجاست؟ محلّ اختلاف در مسأله توسّل به غیر اعمال صالحه است. مانند توسّل به ذوات اولیاءالله به این گونه که بگوید: «اللهم إنّى اتوسّل إلیک بنبیک محمّد»؛ (خدایا من متوسّل مى شوم و تقرّب مى جویم به وسیله پیغمبرت محمد(صلى الله علیه وآله)) بعد اضافه مى کند و مى گوید : اختلاف در این معنا و انکار وهّابیون نسبت به توسّل به اولیاءالله در واقع یک نوع اختلاف شکلى و لفظى است و جوهرى نیست و به تعبیر دیگر نزاع لفظى است. زیرا توسّل به اولیاءالله در واقع به توسّل انسان به عمل آنها بر مى گردد که جایز است، بنابراین اگر مخالفین هم با دیده انصاف و با بصیرت بنگرند، مطلب براى آنها واضح خواهد شد و اشکال منحلّ مى شود و فتنه خاموش مى گردد و نوبتى به متّهم ساختن مسلمین به شرک و ضلالت نمى رسد. سپس در توضیح این سخن مى گوید: کسى که به یکى از اولیاءالله متوسّل مى شود به خاطر این است که او را دوست دارد. چرا او را دوست دارد؟ براى این که معتقد است او شخص صالحى است و یا این که آن شخص خدا را دوست مى دارد، یا این که خدا او را دوست مى دارد، یا انسان آن وسیله را دوست مى دارد. هنگامى که همه اینها را مى شکافیم، مى بینیم سر از عمل در مى آورد، یعنى در واقع توسّل به اعمال صالحه در پیشگاه خداست، همان چیزى که مورد اتّفاق همه مسلمین است.(2)؛(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.