پاسخ اجمالی:
شیعه این آیه را در مقام استدلال بر امامت على(ع) ذکر کرده، ولی آلوسی چند اشکال بیان کرده: 1- وجوب محبت، دلیل بر وجوب اطاعت نیست. 2- هر شخص واجب الاطاعه اى، داراى مقام امامت نیست و ... اما علما از این اشکالات پاسخ داده اند: 1- محبت اهل بیت که هم طراز رسالت قرار داده شده وجوب اطاعت را در پی دارد. 2- وجوب اطاعتى که پاداش رسالت و متناسب با آن است، جز امامت نمى تواند باشد و... .
پاسخ تفصیلی:
در ذیل آیه «قُلْ لاأَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبى»(1) سؤالى براى جمعى از مفسرین مطرح است که «آلوسى» مفسر معروف در «روح المعانى» آن را به صورت ایرادى بر شیعه مطرح کرده، و ما آن را به صورت یک سؤال در اینجا عنوان کرده، مورد بررسى قرار مى دهیم، خلاصه کلام او چنین است:
بعضى از شیعه، آیه را در مقام استدلال بر امامت على(علیه السلام) ذکر کرده و گفته اند: على(علیه السلام) واجِبُ الْمَحَبَّة است و هر واجِبُ الْمَحَبَّتِی واجِبُ الطّاعَة، است و هر واجِبُ الطّاعَتِی داراى مقام امامت است و از آن نتیجه گرفته اند، که على(علیه السلام) داراى مقام امامت مى باشد و آیه را دلیل بر این موضوع شمرده اند.
اما سخن آنها از چند جهت قابل ایراد است:
اولاً استدلال به آیه بر وجوب محبت، فرع بر این است که آیه را به معنى محبت خویشاوندان پیامبر(صلى الله علیه وآله) بدانیم، در حالى که جمع کثیرى از مفسران این تفسیر را نپذیرفته اند و گفته اند: این مناسب مقام نبوت نیست، زیرا پیامبر(صلى الله علیه وآله) را متهم مى سازد، چه این که شبیه کار دنیاپرستانى است که فعالیت هائى را شروع مى کنند، سپس منافعى در برابر آن براى فرزندان و بستگان خود، مطالبه مى نمایند. به علاوه، با آیه «وَ ما تَسْئَلُهُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْر» (تو پاداشى از آنها مطالبه نمى کنى) منافات دارد.(2)
ثانیاً قبول نداریم که وجوب محبت، دلیل بر وجوب اطاعت است، لذا «ابن بابویه» در کتاب «اعتقادات» مى گوید: امامیه اتفاق دارند که محبت علویین لازم است، در حالى که همه را واجب الاطاعت نمى دانند!
ثالثاً قبول نداریم که هر شخص واجب الاطاعه اى، داراى مقام امامت یعنى زعامت کبرى باشد، و الا هر پیامبرى در زمان خود داراى چنین مقامى بود، در حالى که در داستان «طالوت» مى خوانیم، او امام جمعیت شد در حالى که پیامبرى نیز در آن زمان وجود داشت.
رابعاً آیه اقتضاء مى کند، تمام اهل بیت واجب الاطاعة باشند و به همین دلیل باید همه امام باشند، در حالى که امامیّه چنین عقیده اى را ندارند.
تحلیل و بررسى
این محبت امر ساده اى نیست، این به عنوان پاداش نبوت و اجر رسالت است، طبعاً باید مطلبى هموزن و هم شأن آن باشد، تا بتواند پاداش آن قرار گیرد.
از سوى دیگر، آیات قرآن گواهى مى دهد سود این محبت چیزى نیست که به پیامبر(صلى الله علیه وآله) برگردد، بلکه نتیجه آن صددرصد عائد خود مؤمنان مى شود، یا به تعبیر دیگر، این یک امر معنوى است که در تکامل هدایت مسلمانان مؤثر است.
به این ترتیب، گر چه از آیه چیزى جز مسأله وجوب محبت استفاده نمى شود، اما با قرائنى که وجود دارد، این وجوب محبت، سر از مسأله امامت که پشتوانه مقام نبوت و رسالت است در مى آورد.
با توجه به این توضیح کوتاه به بررسى ایرادات فوق مى پردازیم:
اولاً ـ این که: بعضى از مفسران آیه را به مودّت اهل بیت تفسیر نکرده اند باید قبول کرد که پیش داوریها و رسوبات ذهنى مانع از این امر بوده، فى المثل جمعى از آنها «قربى» را به معنى «تقرب به پروردگار» تفسیر کرده اند! در حالى که در تمام آیات قرآن، هر موردى این کلمه به کار رفته، به معنى خویشاوندان است.
و یا این که جمعى آن را به معنى خویشاوندى پیامبر(صلى الله علیه وآله) با قبایل عرب تفسیر کرده اند، در حالى که این تفسیر، نظام آیه را به کلى به هم مى ریزد، اجر رسالت را از کسى مطالبه مى کنند که رسالت را پذیرفته و کسى که رسالت پیامبر را نپذیرد چه نیازى دارد که خویشاوندى او را با خود در نظر گیرد و از آزار او چشم بپوشد؟
علاوه بر این، روایات زیادى که آیه را به «ولایت اهل بیت»(علیهم السلام) پیامبر(صلى الله علیه وآله) تفسیر مى کند، چرا کنار بگذاریم؟!
بنابراین، باید قبول کرد که این گروه از مفسران، هرگز با ذهن خالى به تفسیر آیه، نپرداخته اند و گرنه مطلب پیچیده اى در آن وجود ندارد.
و از اینجا روشن مى شود، که تقاضاى چنین پاداشى نه با مقام نبوت منافات دارد و نه همچون راه و رسم دنیاپرستان است و با آیه 104 سوره «یوسف» که نفى هر گونه پاداش مى کند، نیز کاملاً هماهنگ است، چرا که پاداش مودّت اهل بیت(علیهم السلام) در حقیقت پاداشى نیست که پیامبر(صلى الله علیه وآله) از آن منتفع گردد، بلکه خود مسلمین از آن بهره مند مى شوند.
ثانیاً ـ درست است وجوب محبت ساده، هرگز دلیل بر وجوب اطاعت نیست اما وقتى در نظر بگیریم که این محبتى است که متناسب و هم طراز رسالت قرار داده شده، یقین پیدا مى کنیم که وجوب اطاعت نیز، در آن نهفته است و از اینجا روشن مى شود، که گفتار «ابن بابویه» (صدوق) نیز منافاتى با آنچه گفتیم ندارد.
ثالثاً ـ درست است که هر وجوب اطاعتى، دلیل بر مقام امامت و زعامت کبرى نیست، ولى باید توجه داشت وجوب اطاعتى که پاداش رسالت و متناسب با آن است، جز امامت نمى تواند باشد.
رابعاً ـ امام ـ به معنى رهبر ـ در هر عصرى یک تن بیشتر نمى تواند باشد و بنابراین امامت همه اهل بیت(علیهم السلام) معنى نخواهد داشت، به علاوه، نباید نقش روایات را در این زمینه، یعنى در فهم معنى آیه، از نظر دور داشت.
قابل توجه این که: «آلوسى» شخصاً اهمیت زیادى براى مودّت اهل بیت(علیهم السلام) قائل شده و مى گوید: حق این است که محبت خویشاوندان پیامبر(صلى الله علیه وآله) به خاطر قرابتشان با پیامبر(صلى الله علیه وآله) واجب است و هر قدر قرابت قوى تر باشد، محبت وجوب بیشترى دارد و سرانجام مى گوید: آثار این مودّت، تعظیم و احترام و قیام به اداء حقوق اقرباى پیغمبر(صلى الله علیه وآله) است، در حالى که بسیارى از مردم در این امر سستى کرده اند، تا آنجا که محبت قرابت پیامبر(صلى الله علیه وآله) را یک نوع رافضى گرى شمرده اند! ولى من چنین نمى گویم، بلکه همان مى گویم، که «شافعى» در آن کلام جالب و گویاى خود گفته است.
سپس اشعارى را از «شافعى» ذکر کرده، مى افزاید: با این حال، من معتقد به خروج از اعتقادات بزرگان اهل سنت در مورد صحابه نیستم و محبت آنها را نیز از واجبات مى شمرم.(3)(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.