پاسخ اجمالی:
یکى از اشرافِ یهود که داراى همسر بود، با زن شوهردارى از بزرگان یهود زنا کرد. آنها حکم این مساله را از پیامبر(ص) پرسیدند و حکم سنگسار نازل شد، ولى آنها آن را نپذیرفتند. پیامبر(ص) فرمود: این همان حکمى است که در تورات آمده. پیامبر(ص) از وجود حکم سنگسار در تورات از ابن صوریا که عالم آنها بود پرسید. او گفت: چنین حکمى در تورات آمده است ولی این حکم در مورد افراد عادی اجرا می شود. بعد پیامبر(ص) فرمود: آن مرد و زن را سنگسار کنند.
پاسخ تفصیلی:
در آیات (41 ـ 42) سوره «مائده» می خوانیم: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ لا یَحْزُنْکَ الَّذینَ یُسارِعُونَ فِی الْکُفْرِ مِنَ الَّذینَ قالُوا آمَنّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَ مِنَ الَّذینَ هادُوا سَمّاعُونَ لِلْکَذِبِ سَمّاعُونَ لِقَوْم آخَرینَ لَمْ یَأْتُوکَ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ یَقُولُونَ إِنْ أُوتیتُمْ هذا فَخُذُوهُ وَ إِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَ مَنْ یُرِدِ اللّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِکَ لَهُ مِنَ اللّهِ شَیْئاً أُولئِکَ الَّذینَ لَمْ یُرِدِ اللّهُ أَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَلَهُمْ فِى الاْخِرَةِ عَذابٌ عَظیمٌ * سَمّاعُونَ لِلْکَذِبِ أَکّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جاؤُکَ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ إِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ یَضُرُّوکَ شَیْئاً وَ إِنْ حَکَمْتَ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ»؛ (اى فرستاده [خدا]! آنها که در مسیر کفر شتاب مى کنند و با زبان مى گویند: «ایمان آوردیم» و قلب آنها ایمان نیاورده، تو را اندوهگین نسازند! و [همچنین] گروهى از یهودیان که خوب به سخنان تو گوش مى دهند، تا دستاویزى براى تکذیب تو بیابند؛ آنها جاسوسان گروه دیگرى هستند که خودشان نزد تو نیامده اند؛ آنها سخنان را از مفهوم اصلیش تحریف مى کنند، و مى گویند: «اگر این [که ما مى خواهیم] به شما داده شد [و محمّد بر طبق خواسته شما داورى کرد،] بپذیرید و گر نه [از او] دورى کنید». [ولى] کسى را که خدا [بر اثر گناهان پى در پى او] بخواهد مجازات کند، قادر به دفاع از او نیستى؛ آنها کسانى هستند که خدا نخواسته دل هایشان را پاک کند؛ در دنیا رسوائى، و در آخرت مجازات بزرگى نصیبشان خواهد شد. * آنها بسیار به سخنان تو گوش مى دهند تا آن را تکذیب کنند؛ مال حرام فراوان مى خورند؛ پس اگر نزد تو آمدند در میان آنان داورى کن، یا آنها را به حال خود واگذار. و اگر از آنان صرف نظر کنى، به تو هیچ زیانى نمى رسانند؛ و اگر میان آنها داورى کنى با عدالت داورى کن، که خدا عادلان را دوست دارد).
شأن نزول:
در شأن نزول این آیه، روایات متعددى وارد شده، از همه روشن تر روایتى است که از امام باقر(علیه السلام) در این زمینه نقل گردیده که خلاصه اش چنین است:
یکى از اشرافِ یهودِ «خیبر» که داراى همسر بود، با زن شوهردارى که او هم از خانواده هاى سرشناس «خیبر» محسوب مى شد، عمل منافى عفت انجام داد، یهودیان از اجراى حکم «تورات»: (سنگسار کردن) در مورد آنها ناراحت بودند، و به دنبال راه حلّى مى گشتند که آن دو را از حکم مزبور معاف سازد و در عین حال، پاى بند بودن خود به احکام الهى را نشان دهند.
این بود که براى هم مسلکان خود در «مدینه» پیغام فرستادند: حکم این حادثه را از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) بپرسند (تا اگر در اسلام حکم سبک ترى بود، آن را انتخاب کنند و در غیر این صورت آن را نیز به دست فراموشى بسپارند و شاید از این طریق، مى خواستند توجه پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را نیز به خود جلب کنند و خود را دوست مسلمانان معرفى نمایند).
به همین جهت، جمعى از بزرگان یهود «مدینه» به خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) شتافتند.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: آیا هر چه حکم کنم مى پذیرید؟
گفتند: به خاطر همین نزد تو آمده ایم!
در این موقع، حکم سنگباران کردن کسانى که مرتکب زناى محصنه مى شوند نازل گردید، ولى آنها از پذیرفتن این حکم (به عذر این که در مذهب آنها چنین حکمى نیامده) شانه خالى کردند!
پیامبر(صلى الله علیه وآله) اضافه کرد: این همان حکمى است که در تورات شما نیز آمده، آیا موافقید که یکى از شما را به داورى بطلبم و هر چه او از زبان «تورات» نقل کرد، بپذیرید.
گفتند: آرى.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) گفت: «ابن صوریا» که در «فدک» زندگى مى کند چگونه عالمى است؟
گفتند: او از همه یهود به «تورات» آشناتر است.
به دنبال او فرستادند، هنگامى که نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمد، به او فرمود:
تو را به خداوند یکتائى که «تورات» را بر موسى(علیه السلام) نازل کرد، دریا را براى نجات شما شکافت و دشمن شما فرعون را غرق نمود، و در بیابان شما را از مواهب خود بهره مند ساخت سوگند مى دهم بگو:
آیا حکم سنگباران کردن در چنین موردى در «تورات» بر شما نازل شده است یا نه؟
او در پاسخ گفت: سوگندى به من دادى که ناچارم بگویم: آرى؛ چنین حکمى در «تورات» آمده است.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) گفت: چرا از اجراى این حکم سرپیچى مى کنید؟
او در جواب گفت: حقیقت این است که: ما در گذشته این حدّ را درباره افراد عادى اجرا مى کردیم، ولى در مورد ثروتمندان و اشراف خوددارى مى نمودیم.
این بود که گناه مزبور در طبقات مرفّه جامعه ما رواج یافت تا این که پسر عموى یکى از رؤساى ما مرتکب این عمل زشت شد، و طبق معمول از مجازات او صرف نظر کردند.
در همین اثنا، یک فرد عادى مرتکب این کار گردید، هنگامى که مى خواستند او را سنگباران کنند، خویشان او اعتراض کرده، گفتند: اگر بنا هست این حکم اجرا بشود باید در مورد هر دو اجرا بشود. به همین جهت ما نشستیم و قانونى سبک تر از قانون سنگسار کردن تصویب نمودیم و آن این بود که: به هر یک چهل تازیانه بزنیم و روى آنها را سیاه کرده، وارونه سوار مرکب کنیم و در کوچه و بازار بگردانیم!
در این هنگام، پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور داد: آن مرد و زن را در مقابل مسجد سنگسار کنند.(1)
و فرمود: خدایا من نخستین کسى هستم که حکم تو را زنده نمودم، بعد از آن که یهود آن را از بین برده بودند.
در این هنگام آیات فوق نازل شد و جریان مزبور را به طور فشرده بیان کرد.(2)، (3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.