پاسخ اجمالی:
هنگامى که پیغمبر خواست دعوتش را علنى کند بر فراز کوه صفا فریاد زد: یا صَباحاهُ. بعد رو به مردم فرمود: اگر خبر دهم که سواران دشمن از کنار این کوه به شما حمله ور مى شوند، مرا تصدیق می کنید؟ آنها گفتند: ما از تو دروغى نشنیده ایم. پیامبر فرمود «اِنِّى نَذِیْرٌ لَکُمْ بَیْنَ یَدىْ عَذاب شَدِیْد». هنگامى که ابولهب این سخن را شنید گفت: «تَبّاً لَکَ أَ ما جَمَعْتَنا اِلاّ لِهذا». این سوره نازل شد و به او پاسخ داد.
پاسخ تفصیلی:
در آیات (1 ـ 5) سوره «مسد» می خوانیم: «تَبَّتْ یَدا أَبی لَهَب وَ تَبَّ * ما أَغْنى عَنْهُ مالُهُ وَ ما کَسَبَ * سَیَصْلى ناراً ذاتَ لَهَب * وَ امْرَأَتُهُ حَمّالَةَ الْحَطَبِ * فی جیدِها حَبْلٌ مِنْ مَسَد»؛ (بریده باد هر دو دست «ابولهب» [و مرگ بر او باد!]* هرگز مال و ثروتش و آنچه را به دست آورد به حالش سودى نبخشید! * و به زودى وارد آتشى شعله ور و پر لهیب مى شود. * و [نیز] همسرش، در حالى که هیزم کش [دوزخ] است. * و طنابى در گردنش از لیف خرما است).
شأن نزول:
از «ابن عباس» نقل شده: هنگامى که آیه «و انْذُرْ عَشِیْرَتَکَ الأَقْرَبِیْن» نازل شد و پیغمبر مأموریت یافت فامیل نزدیک خود را انذار کند و به اسلام دعوت نماید (دعوت خود را علنى سازد) پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) بر فراز کوه «صفا» آمده، فریاد زد: «یا صَباحاهُ»! (این جمله را عرب زمانى مى گفت که مورد هجوم غافلگیرانه دشمن قرار مى گرفت، براى این که همه را با خبر سازند و به مقابله برخیزند، کسى صدا مى زد: «یا صَباحاهُ»! انتخاب کلمه «صباح» به خاطر این بود که، هجوم هاى غافلگیرانه غالباً در اوّل صبح واقع مى شد).
هنگامى که مردم «مکّه» این صدا را شنیدند، گفتند: کیست که فریاد مى کشد؟
گفته شد: «محمّد» است، جمعیت به سراغ حضرتش رفتند، او قبائل عرب را با نام صدا زد، و با صداى او جمع شدند، فرمود: به من بگوئید: اگر به شما خبر دهم که سواران دشمن از کنار این کوه به شما حمله ور مى شوند، آیا مرا تصدیق خواهید کرد؟
در پاسخ گفتند: ما هرگز از تو دروغى نشنیده ایم.
فرمود: «اِنِّى نَذِیْرٌ لَکُمْ بَیْنَ یَدىْ عَذاب شَدِیْد»؛ (من شما را در برابر عذاب شدید الهى انذار مى کنم (شما را به توحید و ترک بت ها دعوت مى نمایم)).
هنگامى که «ابولهب» این سخن را شنید گفت: «تَبّاً لَکَ! أَ ما جَمَعْتَنا اِلاّ لِهذا؟!»؛ (زیان و مرگ بر تو باد! آیا تو فقط براى همین سخن ما را جمع کردى؟!)
در این هنگام بود که، این سوره نازل شده: «تَبَّتْ یَدا أَبِى لَهَب وَ تَبَّ»؛ (زیان و هلاکت بر دستان ابولهب باد که زیانکار و هلاک شده است).
بعضى در اینجا افزوده اند: هنگامى که همسر «ابولهب» (نامش «ام جمیل» بود) با خبر شد که این سوره درباره او و همسرش نازل شده، به سراغ پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) آمد، در حالى که آن حضرت را نمى دید، سنگى در دست داشت و گفت: من شنیده ام «محمّد» مرا هجو کرده، به خدا سوگند اگر او را بیابم با همین سنگ بر دهانش مى زنم! من خودم نیز شاعرم! سپس به اصطلاح، اشعارى در مذمت پیغمبر و اسلام بیان کرد.(1) (2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.