پاسخ اجمالی:
پیغمبر(ص) به وسیله بعضى از یهود مورد سحر قرار گرفت و بیمار شد. جبرئیل سحر را بیرون آورد سپس این سوره را خواندند و پیامبر(ص) بهبود یافت. اما با توجه به اینکه این سوره مکی است و یهود در مدینه بودند و پیامبر(ص) نیز مورد سحر قرار نمی گیرد؛ زیرا در صورت سحر از مقاصد بزرگش باز می ماند و در روح او هم مؤثر خواهد بود که هر دو بعید است، این شأن نزول اشکال دارد.
پاسخ تفصیلی:
در آیات (1 ـ 5) سوره «فلق» می خوانیم: «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ * مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ * وَ مِنْ شَرِّ غاسِق إِذا وَقَبَ * وَ مِنْ شَرِّ النَّفّاثاتِ فِی الْعُقَدِ * وَ مِنْ شَرِّ حاسِد إِذا حَسَدَ»؛ (بگو: پناه مى برم به پروردگار سپیده صبح. * از شرّ تمام آنچه آفریده است. * و از شرّ موجود شرور هنگامى که شبانه وارد مى شود. * و از شرّ آنها که با افسون در گره ها مى دمند [و هر تصمیمى را سست مى کنند] * و از شرّ هر حسودى هنگامى که حسد مى ورزد).
شأن نزول:
درباره شأن نزول این سوره، روایاتى در غالب کتب تفسیر نقل شده، که مطابق آنها پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به وسیله بعضى از یهود مورد سحر قرار گرفته، بیمار شده بود، «جبرئیل» نازل شد و محل ابزار سحر را که در چاهى پنهان کرده بودند نشان داد، آن را بیرون آوردند، سپس این سوره را خواندند، و حال پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) بهبود یافت.(1)
ولى، مرحوم «طبرسى» و بعضى دیگر از محققان، این گونه روایات را که سند آن فقط به دو نفر «ابن عباس» و «عایشه» منتهى مى شود، زیر سؤال قرار داده اند؛ زیرا:
اوّلاً ـ سوره، طبق مشهور «مکّى» است و لحن آن نیز لحن سوره هاى «مکّى» را دارد، در حالى که درگیرى پیامبر(صلى الله علیه وآله) با یهود در «مدینه» بوده است و این خود دلیلى است بر عدم اصالت این گونه روایات.
از سوى دیگر، اگر پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به این آسانى مورد سحر ساحران قرار گیرد، تا آنجا که بیمار شود و در بستر بیفتد، به آسانى ممکن است او را از مقاصد بزرگش بازدارند، مسلماً خداوندى که او را براى چنان مأموریت و رسالت عظیمى فرستاده، از نفوذ سحر ساحران حفظ خواهد کرد، تا مقام والاى نبوت بازیچه دست آنها نشود.
از سوى سوم، اگر بنا شود سحر در جسم پیغمبر(صلى الله علیه وآله) اثر بگذارد، ممکن است این توهّم در مردم پیدا شود که سحر در روح او نیز مؤثر است و ممکن است افکارش دستخوش سحر ساحران گردد و این معنى اصل اعتماد به پیامبر(صلى الله علیه وآله) را در افکار عمومى متزلزل مى سازد.
لذا قرآن مجید این معنى را نفى مى کند که پیغمبر «مسحور» شده باشد، مى فرماید: «وَ قالَ الظّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاّ رَجُلاً مَسْحُوراً * أُنْظُرْ کَیْفَ ضَرَبُوا لَکَ الأَمْثالَ فَضَلُّوا فَلا یَسْتَطیعُونَ سَبیلاً»؛ (ظالمان گفتند: شما از یک انسان سحر شده اى پیروى مى کنید * ببین چگونه براى تو مثل ها زدند و گمراه شدند؟ آن چنان که نمى توانند راه را پیدا کنند)!(2)
«مسحور» در اینجا خواه به معنى کسى باشد که از نظر عقلى سحر شده یا در جسمش، در هر صورت گواه بر مقصود ما است.
به هر حال، با چنین روایات مشکوکى، نمى توان قداست مقام نبوت را زیر سؤال برد و در فهم آیات بر آنها تکیه کرد.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.