پاسخ اجمالی:
ابو جهل نسبت شعر و شاعرى به پیامبر(ص) می داد و عقبه یا عتبه نسبت کهانت به حضرت می داد. اين دو آيه نفى نسبت هاى ناروايى است كه مشركان و مخالفان به پيامبر(ص) مى دادند؛ زیرا شعر معمولاً زائیده تخیلات و هیجانات عاطفى است، درحالى که قرآن در عین زیبائى و جذابیت، کاملاً مستدل و منطقى و عقلانى است.
پاسخ تفصیلی:
در آیات (41 ـ 42) سوره «الحاقّه» می خوانیم: «وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِر قَلِیلاً ما تُؤْمِنُونَ * وَ لا بِقَوْلِ کاهِن قَلِیلاً ما تَذَکَّرُونَ»؛ (و [آیات قرآن] گفته شاعرى نیست، اما کمتر ایمان مى آورید! * و نه گفته کاهنى، هر چند کمتر متذکّر مى شوید).
شأن نزول:
بعضى در شأن نزول این آیات، نقل کرده اند: کسى که نسبت شعر و شاعرى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) داد، «ابو جهل» بود، و کسى که نسبت کهانت مى داد، «عقبه» یا «عتبه» بود و دیگران هم به دنبال آنها این تهمت ها را تکرار مى کردند.(1)
درست است که الفاظ قرآن هماهنگى و نظم زیبائى دارد که گوش را نوازش و روح را آرامش مى بخشد، اما این نه ارتباطى با شعر شاعران دارد و نه با سجع کاهنان.
«شعر» معمولاً زائیده تخیلات و بیانگر احساسات برافروخته و هیجانات عاطفى است، و به همین دلیل فراز و نشیب و افت و خیز فراوان دارد، در حالى که قرآن در عین زیبائى و جذابى کاملاً مستدل و منطقى و محتوائى عقلانى دارد و اگر گهگاه پیشگوئى هائى از آینده کرده، این پیشگوئى ها اساس قرآن را تشکیل نمى دهد، تازه بر خلاف خبرهاى کاهنان، همه قرین واقعیت بوده.
جمله هاى «قَلِیلاً ما تُؤْمِنُونَ» و «قَلِیلاً ما تَذَکَّرُونَ»، توبیخ و سرزنش براى کسانى است که این وحى آسمانى را با نشانه هاى روشن مى بینند، اما گاه شعرش مى خوانند، و گاه کهانت، و کمتر ایمان مى آورند.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.