پاسخ اجمالی:
آيات 15و16 سوره فجر، هشدار مى دهد: نه اقبال نعمت دليل بر تقرب به خدا است، و نه ادبار نعمت دليل بر دورى از حق، بلکه خداوند طبق حکمتش هر گروهى را به چيزى آزمايش مى کند و تنها امتحان الهي معيار ثواب و عقاب است. اين انسان هاى کم ظرفيت اند که گاه مغرور و گاه مأيوس مى شوند. آيات51 فصلت و 9 هود، نیز همين مضمون را دربر داشته و اشاره سربسته اى به فلسفه بلاها و حوادث دردناک مى کند.
پاسخ تفصیلی:
پاسخ این سؤال در آیات 15 ـ 16 سوره «فجر» آمده است. خداى متعال در این آیات به مسأله «امتحان» که معیار ثواب و عقاب الهى و مهم ترین مسأله زندگى انسان محسوب مى شود، اشاره مى کند.
نخست مى فرماید: (اما انسان، هنگامى که پروردگارش او را براى آزمایش اکرام کند و نعمت بخشد، مغرور مى شود، و مى گوید: خداوند مرا گرامى داشته است)!؛ «فَأَمَّا الاِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ».
او نمى داند که آزمایش الهى گاه با نعمت است، و گاه با انواع بلا؛ نه روى آوردن نعمت باید مایه غرور گردد، و نه بلاها مایه یأس و نومیدى؛ ولى این انسان کم ظرفیت در هر دو حال هدف آزمایش را فراموش مى کند، به هنگام روى آوردن نعمت چنان مى پندارد که مقرب درگاه خدا شده، و این نعمت دلیل بر آن قرب است.
قابل توجه این که: در آغاز آیه مى گوید: خداوند او را مورد اکرام قرار مى دهد، ولى در ذیل آیه از این که انسان خود را مورد اکرام خدا مى بیند ملامت مى شود، این به خاطر آن است که: اکرام اول به همان معنى انعام است، و اکرام دوم به معنى قرب در درگاه خداست.
(و اما هنگامى که براى امتحان روزى را بر او تنگ بگیرد، مأیوس مى شود و مى گوید: پروردگارم مرا خوار کرده)!؛ «وَ أَمّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَنِ».
یأس سر تا پاى او را فرا مى گیرد، و از پروردگارش مى رنجد و ناخشنود مى شود، غافل از این که اینها همه وسائل آزمایش و امتحان او است، امتحانى که رمز پرورش و تکامل انسان، و به دنبال آن سبب استحقاق ثواب، و در صورت مخالفت مایه استحقاق عذاب است.
این دو آیه، هشدار مى دهد که: نه اقبال نعمت دلیل بر تقرب به خدا است، و نه ادبار نعمت دلیل بر دورى از حق، اینها مواد مختلف امتحانى است که خداوند طبق حکمتش هر گروهى را به چیزى آزمایش مى کند، این انسان هاى کم ظرفیت اند که گاه مغرور، و گاه مأیوس مى شوند.
در آیه 51 «فصلت» نیز آمده است: «وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَى الاِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأى بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعاء عَرِیض»: (هنگامى که نعمتى به انسان مى دهیم، روى مى گرداند و با تکبر از حق دور مى شود، اما هنگامى که مختصر ناراحتى به او برسد، پیوسته دعا مى کند و بى تابى مى نماید).
و در آیه 9 سوره «هود» آمده است: «وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الاِنْسانَ مِنّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْناها مِنْهُ إِنَّهُ لَیَؤُسٌ کَفُورٌ»؛ (هر گاه ما به انسان رحمتى بچشانیم سپس از او بگیریم، نومید و ناسپاس مى شود).
این دو آیه، علاوه بر این که مسأله آزمایش الهى را از طرق مختلف گوشزد مى کند، این نتیجه را نیز مى بخشد که: هرگز نباید برخوردار شدن از نعمت ها، و یا محرومیت از آن را دلیل بر شخصیت و مقام در پیشگاه خداوند، و یا دورى از ساحت مقدس او بدانیم، بلکه معیار، همیشه و همه جا ایمان و تقوا است.
چه بسیار پیامبرانى که به انواع مصائب در این دنیا گرفتار شدند، و در مقابل چه بسیار کفار ستمگرى که از انواع نعمت ها برخوردار بودند، و این است طبیعت زندگى دنیا.
در ضمن، این آیه اشاره سربسته اى به فلسفه بلاها و حوادث دردناک نیز مى کند.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.