پاسخ اجمالی:
قران براى کسانى که فرد با ایمانى را عمداً به قتل برسانند، علاوه بر قصاص که مجازات دنیوى او ست، چهار مجازات و کیفر شدید اخروى نیز در پی دارد: 1ـ خلود در آتش. 2ـ خشم و غضب الهى. 3ـ دورى از رحمت خدا. 4 ـ مهیّا ساختن عذاب عظیمى براى او. و به این ترتیب، از نظر مجازات اخروى حداکثر تشدید در مورد قتل عمدى شده است، به طورى که در هیچ مورد از قرآن این چنین مجازات شدیدى بیان نگردیده است.
پاسخ تفصیلی:
از آنجا که آدم کشى یکى از بزرگ ترین جنایات و گناهان خطرناک است و اگر با آن مبارزه نشود، امنیت که یکى از مهم ترین شرائط یک اجتماع سالم است به کلى از بین مى رود، قرآن در آیات مختلف آن را با اهمیت فوق العاده اى ذکر کرده است، تا آنجا که قتل بى دلیل یک انسان را همانند کشتن تمام مردم روى زمین معرفى مى کند؛ در آیه 93 سوره «نساء» مى فرماید: «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْس أَوْ فَساد فِى الأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمِیْعاً»؛ (آن کس که انسانى را بدون این که قاتل باشد و یا در زمین فساد کند بکشد، گویا همه مردم را کشته است).(1)
به همین دلیل در آیه مورد بحث نیز براى کسانى که فرد با ایمانى را عمداً به قتل برسانند چهار مجازات و کیفر شدید اخروى (علاوه بر مسأله قصاص که مجازات دنیوى است) ذکر شده است:
1 ـ خلود (یعنى جاودانه در آتش دوزخ)؛ مى فرماید: (کسى که مؤمنى را از روى عمد بکشد مجازات او دوزخ است که در آن جاودانه مى ماند)؛ «وَ مَنْ یَـقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیه».
2 ـ خشم و غضب الهى؛ مى فرماید: (و خداوند بر او خشم مى گیرد)؛ «وَ غَضِبَ اللّهُ عَلَیْهِ».
3 ـ دورى از رحمت خدا؛ مى فرماید: علاوه بر آن (خداوند او را از رحمتش دور مى سازد)؛ «وَ لَعَنَهُ».
4 ـ مهیّا ساختن عذاب عظیمى براى او؛ مى فرماید: (و عذاب عظیمى براى او فراهم ساخته است)؛ «وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظیم».
و به این ترتیب، از نظر مجازات اخروى حداکثر تشدید در مورد قتل عمدى شده است، به طورى که در هیچ مورد از قرآن این چنین مجازات شدیدى بیان نگردیده.
اما کیفر دنیوى قتل عمد همان قصاص است که شرح آن در آیه 178 سوره «بقره» آمده است، خداى متعال در این آیه نخست از مسأله حفظ احترام خون ها که مسأله فوق العاده مهمى در روابط اجتماعى است آغاز مى کند، و خط بطلانى بر آداب و سنن جاهلى مى کشد، مؤمنان را مخاطب قرار داده چنین مى گوید: (اى کسانى که ایمان آورده اید حکم قصاص در مورد کشتگان بر شما نوشته شده است)؛ «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلى». قرآن گاهى از دستورات لازم الاجرا با جمله «کُتِبَ عَلَیْکُم»؛ (بر شما نوشته شده) تعبیر مى کند، از جمله در آیه فوق و همچنین آیات آینده که در مورد وصیت و روزه سخن مى گوید همین تعبیر دیده مى شود. این تعبیر اهمیت و تأکید مطلب را روشن مى کند؛ زیرا همیشه مسائلى را مى نویسند که از هر نظر قطعیت پیدا کرده و جدى است.
«قصاص» از ماده «قَصّ» (بر وزن سدّ) به معنى جستجو و پى گیرى از آثار چیزى است، و هر امرى که پشت سر هم آید، عرب آن را «قصه» مى گوید و از آنجا که «قصاص» قتلى است که پشت سر قتل دیگرى قرار مى گیرد این واژه در مورد آن به کار رفته است. این آیات در مقام تعدیل زیاده روى هائى است که در جاهلیت در مورد قتل نفس انجام مى گرفت، و با انتخاب واژه قصاص نشان مى دهد که اولیاء مقتول حق دارند نسبت به قاتل همان را انجام دهند که او مرتکب شده. ولى به این مقدار قناعت نکرده در دنباله آیه، مسأله مساوات را با صراحت بیشتر مطرح مى کند، مى گوید: (آزاد در برابر آزاد، برده در برابر برده، و زن در برابر زن)؛ «الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الأُنْثى بِالأُنْثى». آنگاه براى این که روشن شود قصاص حقى براى اولیاى مقتول است و هرگز یک حکم الزامى نیست، و اگر مایل باشند مى توانند قاتل را ببخشند و خون بها بگیرند، یا اصلاً خون بها هم نگیرند، اضافه مى کند: (اگر کسى از ناحیه برادر دینى خود مورد عفو قرار گیرد (و حکم قصاص با رضایت طرفین تبدیل به خون بها گردد) باید از روش پسندیده اى پیروى کند (و براى پرداخت دیه، طرف را در فشار نگذارد) و او هم در پرداختن دیه کوتاهى نکند)؛ «فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخیهِ شَیْءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسان». به این ترتیب، از یکسو به اولیاى مقتول توصیه مى کند: اگر از قصاص صرف نظر کرده اید در گرفتن خون بها زیاده روى نکنید و به طرز شایسته با توجه به مبلغ عادلانه اى که اسلام قرار داده و در اقساطى که طرف، قدرت پرداخت آن را دارد از او بگیرید. و از سوى دیگر، با جمله «وَ أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسان» به قاتل نیز توصیه مى کند که: در پرداخت خون بها روش صحیحى در پیش گیرد و بدهى خود را بدون مسامحه به طور کامل و به موقع اداء نماید. و به این صورت، وظیفه و برنامه هر یک از دو طرف را مشخص کرده است.
در پایان آیه، براى تأکید و توجه دادن به این امر که تجاوز از حدّ از ناحیه هر کس بوده باشد، مجازات شدید دارد، مى گوید: (این تخفیف و رحمتى است از ناحیه پروردگارتان، و کسى که بعد از آن از حد خود تجاوز کند عذاب دردناکى در انتظار او است)؛ «ذلِکَ تَخْفیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدى بَعْدَ ذلِکَ فَلَهُ عَذابٌ أَلیمٌ».
این دستور عادلانه «قصاص» و «عفو»، که یک مجموعه کاملاً انسانى و منطقى را تشکیل مى دهد، از یکسو روشِ فاسدِ عصرِ جاهلیت را که هیچ گونه برابرى در قصاص قائل نبودند و همچون دژخیمان عصر فضا گاه در برابر یک نفر صدها نفر را به خاک و خون مى کشیدند، محکوم مى کند، و از سوى دیگر راه عفو را به روى مردم نمى بندد، در عین حال احترام خون را نیز کاهش نمى دهد و قاتلان را جسور نمى سازد، و از سوى سوم مى گوید: بعد از برنامه عفو و گرفتن خون بها هیچ یک از طرفین حق تعدى ندارند، بر خلاف اقوام جاهلى که اولیاى مقتول گاهى بعد از عفو و حتى گرفتن خون بها قاتل را مى کشتند!.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.