پاسخ اجمالی:
بر اساس آیه 41 سوره انفال برای غنیمت خمس واجب شده است. غنیمت در اصل، معنى وسیعى داشته و شامل غنائم جنگى و غیر آن و هر چیزى می شود که انسان بدون مشقت فراوان بدست می آورد. بسیاری از مفسران هم گرچه مورد نزول آیه را غنائم جنگی دانسته اند اما مفهوم آنرا شامل هرگونه فایده ای می دانند که از طریق تجارت یا جنگ و... بدست می آید، چرا که خصوصیت مورد وسیاق و شأن نزول، موجب تخصیص مفهوم آیه نمی شود.
پاسخ تفصیلی:
خداوند در آیه 41 سوره انفال فرموده: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ»؛ (بدانید هرگونه غنیمتى به دست آورید، خمس آن براى خدا، و براى پیامبر، و براى خویشاوندان (او) و یتیمان و مستمندان و واماندگان در سفر(از آنها) است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایى حق از باطل، روز درگیرى دو گروه (با ایمان و بى ایمان در جنگ بدر) نازل کردیم، ایمان آورده اید؛ و خداوند بر هر چیزى تواناست).
بسیارى از مفسران که در زمینه این آیه به بحث پرداخته اند، صریحاً اعتراف کرده اند که: غنیمت در اصل، معنى وسیعى دارد و شامل غنائم جنگى و غیر آن و به طور کلى هر چیزى را که انسان بدون مشقت فراوانى به آن دست یابد مى شود. حتى آنها که آیه را به خاطر فتواى فقهاى اهل تسنن مخصوص غنائم جنگى دانسته اند باز معترفند: در معنى اصلى آن این قید وجود ندارد بلکه به خاطر قیام دلیل دیگرى این قید را به آن زده اند.
«قرطبى» مفسر معروف اهل تسنن در تفسیر خود، ذیل آیه چنین مى نویسد: «غنیمت در لغت، خیرى است که فرد یا جماعتى با کوشش به دست مى آورند... و بدان که اتفاق (علماى تسنن) بر این است که مراد از غنیمت در آیه «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُم» اموالى است که با قهر و غلبه در جنگ به مردم مى رسد، ولى باید توجه داشت که این قید همان طور که گفتیم در معنى لغوى آن وجود ندارد، ولى در عرف شرع، این قید وارد شده است».(1)
«فخر رازى» در تفسیر خود تصریح مى کند: «أَلْغُنْمُ الْفَوْزُ بِالشَّىْءِ»؛ (غنیمت این است که انسان به چیزى دست یابد). و پس از ذکر این معنى وسیع از نظر لغت مى گوید: «معنى شرعى غنیمت (به عقیده فقهاى اهل تسنن) همان غنائم جنگى است».(2)
و نیز در تفسیر «المنار»، «غنیمت» را به معنى وسیع ذکر کرده و اختصاص به غنائم جنگى نداده، اگر چه معتقد است باید معنى وسیع آیه فوق را به خاطر قید شرعى مقید به غنائم جنگى کرد.(3)
در تفسیر «روح المعانى» نوشته ی «آلوسى» مفسر معروف اهل تسنن نیز چنین آمده است: «غنم در اصل به معنى هر گونه سود و منفعت است».(4)
در تفسیر «مجمع البیان» نخست غنیمت را به معنى غنائم جنگ تفسیر کرده، ولى به هنگام تشریح معنى آیه چنین مى گوید: «قالَ أَصْحابُنا: إِنَّ الْخُمْسَ واجِبٌ فِى کُلِّ فائِدَة تَحْصُلُ لِلإِنْسانِ مِنَ الْمَکاسِبِ وَ أَرْباحِ التِّجاراتِ، وَ فِى الْکُنُوزِ وَ الْمَعادِنِ وَ الْغَوْصِ وَ غَیْرِ ذلِکَ مِمّا هُوَ مَذْکُورٌ فِى الْکُتُبِ وَ یُمْکِنُ أَنْ یُسْتَدَلَّ عَلى ذلِکَ بِهذِهِ الآیَةِ فَإِنَّ فِى عُرْفِ اللُّغَةِ یُطْلَقُ عَلى جَمِیْعِ ذلِکَ اسْمُ الْغُنْمِ وَ الْغَنِیْمَةِ»؛ (علماى شیعه معتقدند خمس در هر گونه فایده اى که براى انسان فراهم مى گردد واجب است؛ اعم از این که از طریق کسب و تجارت باشد، یا از طریق گنج و معدن، و یا آن که با غوص از دریا خارج کنند و سایر امورى که در کتب فقهى آمده است، و مى توان از آیه بر این مدعى استدلال کرد؛ زیرا در عرف لغت به تمام اینها غنیمت گفته مى شود).(5)
شگفت آور این که بعضى از مغرضان که گویا براى سم پاشى در افکار عمومى مأموریت خاصى دارند در کتابى که در زمینه خمس نوشته اند دست به تحریف رسوائى در عبارت تفسیر «مجمع البیان» زده، قسمت اول گفتار او را که متضمن تفسیر غنیمت به غنائم جنگى است ذکر کرده ولى توضیحى را که درباره عمومیت معنى لغوى و معنى آیه در آخر بیان کرده است، به کلى نادیده گرفته و یک مطلب دروغین به این مفسر بزرگ اسلامى نسبت داده اند. گویا فکر مى کرده اند تفسیر «مجمع البیان» تنها در دست خود آنها است و دیگرى آن را مطالعه نخواهد کرد! و عجیب این است که این خیانت را تنها در این مورد مرتکب نشده، بلکه در موارد دیگر نیز آنچه به سودشان بوده گرفته، و آنچه به زیانشان بوده است نادیده گرفته اند.(6)
در تفسیر «المیزان» نیز با استناد به سخنان علماى لغت تصریح شده که غنیمت، هر گونه فایده اى است که از طریق تجارت یا کسب و کار و یا جنگ به دست انسان مى افتد و مورد نزول آیه، گر چه غنائم جنگى است ولى مى دانیم که هیچ گاه خصوصیتِ مورد، عمومیت مفهوم آیه را تخصیص نمى زند.(7)
از مجموع آنچه گفته شد چنین نتیجه گرفته مى شود که: آیه غنیمت، معنى وسیعى دارد و هر گونه درآمد، سود و منفعتى را شامل مى شود؛ زیرا معنى لغوى این لفظ عمومیت دارد و دلیل روشنى بر تخصیص آن در دست نیست. تنها چیزى که جمعى از مفسران اهل تسنن روى آن تکیه کرده اند این است که: آیات قبل و بعد در زمینه جهاد وارد شده است و همین موضوع قرینه مى شود که آیه غنیمت نیز اشاره به غنائم جنگى باشد. در حالى که مى دانیم شأن نزول ها و سیاق عمومیت آیه را تخصیص نمى زنند و به عبارت روشن تر، هیچ مانعى ندارد که مفهوم آیه یک معنى کلى و عمومى باشد و در عین حال مورد نزول آیه غنائم جنگى، که یکى از موارد این حکم کلى است، بوده باشد، و این گونه احکام در قرآن و سنت فراوان است که حکم، کلّى است و مصداق جزئى است؛ مثلاً در آیه 7 سوره «حشر» مى خوانیم: «وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»؛ (هر چه پیامبر براى شما مى آورد بگیرید و هر چه از آن نهى مى کند خود دارى کنید). این آیه یک حکم کلى درباره لزوم پیروى از فرمان هاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) بیان مى کند، در حالى که مورد نزول آن اموالى است که از دشمنان بدون جنگ به دست مسلمانان مى افتد (و اصطلاحاً به آن «فَیْىء» گفته مى شود).
و نیز در آیه 233 سوره «بقره» یک قانون کلى به صورت: «لاتُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلاّ وُسْعَها»؛ (هیچ کس بیش از آنچه قدرت دارد تکلیف نمى شود) بیان شده، در حالى که مورد آیه درباره اجرت زنان شیرده است و به پدر نوزاد دستور داده شده است به اندازه توانائى خود به آنها اجرت بدهد. ولى آیا ورود آیه در چنین مورد خاصى مى تواند جلو عمومیت این قانون (عدم تکلیف به ما لایُطاق) را بگیرد؟!
خلاصه این که: درست است که آیه در ضمن آیات جهاد وارد شده ولى مى گوید: هر درآمدى از هر موردى عاید شما شود، که یکى از آنها غنائم جنگى است، خمس آن را بپردازید مخصوصاً «ما» موصوله و «شَىْء» که دو کلمه عام و بدون هیچ گونه قید و شرطند این موضوع را تأئید مى کنند.(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.