پاسخ اجمالی:
طبق آیه 78 سوره نحل، انسان در آغاز تولد مطلقا علمى نداشته و هر چه کسب کرده مربوط به بعد از تولد است. حتى علوم ضرورى و فطرى هم در آن لحظه به فعلیت در نیامده بود و تنها استعداد آن در نهاد آدمى وجود داشت. به تعبیر دیگر، ما در لحظه تولد از همه چیز غافل بودیم و درک بسیارى از حقایق در ما نهفته بود. کم کم چشم، گوش و عقل ما رشد یافت و قدرت درک پیدا کرد. به تدریج قدرت تفکر ما به جائى رسید که از خویشتن به عنوان یک علم حضورى آگاه شدیم.
پاسخ تفصیلی:
خداى متعال در آیه 78 سوره «نحل» به نعمت علم و دانش و ابزار شناخت اشاره کرده، مى گوید: (خداوند شما را از شکم مادران بیرون فرستاد در حالى که هیچ نمى دانستید)؛ «وَ اللّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لاتَعْلَمُونَ شَیْئاً».
این آیه به وضوح مى گوید انسان در آغاز تولد، مطلقا علمى نداشته، بنابراین، هر چه کسب کرده، بعد از تولد و به وسیله ابزارى که خدا در اختیارش قرار داده بوده است.
در اینجا این سؤال پیش مى آید: چگونه قرآن مى گوید: به هنگام خارج شدن از محیط رحم و محل پرورش جنین هیچ چیز نمى دانستید، در حالى که ما داراى یک سلسله علوم فطرى هستیم، مانند آگاهى از توحید و خداشناسى و همچنین مسائل بدیهى (مثل عدم اجتماع نقیضین و یا بزرگتر بودن کلّ از جزء، و یا خوبى و بدى مسائل اجتماعى و اخلاقى مانند حُسن عدالت و قبح ظلم، و امثال اینها) همه اینها علومى هستند که در نهاد ما از آغاز قرار داشته، و با ما از مادر متولد شده است، پس چگونه قرآن مى گوید: در آغاز تولد هیچ نمى دانستید؟!.
آیا حتى علم ما به وجود خویشتن که علم حضورى محسوب مى شود، نیز وجود نداشت و از طریق «سمع و بصر و افئده» (گوش و چشم و عقل) به دست آمد؟!
در پاسخ این سؤال مى گوئیم: بدون شک حتى این علوم بدیهى، ضرورى و فطرى در آن لحظه به صورت «فعلیت» در انسان نبود، تنها استعداد و قوه آن در نهاد آدمى وجود داشت.
و به تعبیر دیگر، ما در لحظه تولد از همه چیز غافل بودیم حتى از خویشتن خویش، ولى درک بسیارى از حقایق به صورت بالقوه در ما نهفته بود، کم کم، چشم ما قدرت بینائى پیدا کرد، گوش، قدرت شنوائى، و عقل، قدرت درک و تجزیه و تحلیل یافت و ما از این مواهب سه گانه الهى بهره مند شدیم.
نخست، تصورات بسیارى از اشیاء را از طریق حس درک کردیم، و آن را به عقل سپردیم، پس از آنها مفاهیم کلى، و کلى تر ساختیم و از طریق «تعمیم» و «تجرید» به حقایق عقلى دست یافتیم.
از آن پس، قدرت تفکر ما به جائى مى رسد که از خویشتن (به عنوان یک علم حضورى آگاه مى شویم) سپس علوم و دانشهائى که بصورت بالقوه در نهاد ما بود، جان مى گیرد و فعلیت پیدا مى کند، و ما این علوم بدیهى و ضرورى را پایه اى قرار مى دهیم براى شناخت علوم نظرى و غیر بدیهى.
بنابراین، عمومیت و کلیت آیه که مى گوید: در آغاز تولد هیچ نمى دانستید تخصیص و استثنائى بر نداشته است. (1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.