پاسخ اجمالی:
آیه 11 سوره فاطر هفت مرحله از حیات انسانى را بیان فرموده که همه دلالت بر علم و قدرت بى انتهاى خداى متعال دارد؛ آفرینش از خاک بی جان و نطفه و مرحله بارداری و نحوه تشکیل جنین همه و همه به قدری ظریف و دقیق است که جز به اتکای علم بی پایان خدا امکان پذیر نیست. همچنین مسائل مربوط به جنسیت، زوجیت، باردارى، وضع حمل، افزایش و کاستى عمر، چه از نظر قدرت و چه از نظر علم و محاسبه، همه براى او سهل و ساده است.
پاسخ تفصیلی:
خداى متعال در آیه 11 سوره «فاطر» هفت مرحله از حیات انسانى را بیان فرموده است که همگى دلالت بر علم و قدرت بى انتهاى خداى متعال دارد. نخست به آفرینش انسان در مراحل مختلف، اشاره کرده مى گوید: (خداوند شما را از خاک آفرید)؛ «وَ اللّهُ خَلَقَکُمْ مِنْ تُراب».
(سپس از نطفه)؛ «ثُمَّ مِنْ نُطْفَة».
(بعد از آن شما را به صورت همسران یکدیگر در آورد)؛ «ثُمَّ جَعَلَکُمْ أَزْواجاً».
این سه مرحله از مراحل آفرینش انسان است خاک و نطفه و مرحله زوجیت.
مسلم است که انسان از خاک است، هم از این نظر که جدّ انسانها، «آدم» از خاک آفریده شده، و هم از این نظر که تمام موادى که جسم انسان را تشکیل مى دهد، و یا انسان از آن تغذیه مى کند، و یا نطفه او از آن منعقد مى شود، همه سرانجام به موادى که در خاک ها نهفته است منتهى مى شود.
بعضى احتمال داده اند: آفرینش از خاک، تنها اشاره به آفرینش نخستین است، اما آفرینش از نطفه اشاره به مراحل بعد است، که اولى، مرحله خلقت اجمالى انسان هاست (چرا که وجود همه در وجود آدم خلاصه شده بود) و دومى، مرحله تفصیلى است که آنها را از یکدیگر جدا مى سازد.
و به هر حال، مرحله «زوجیت» مرحله تداوم نسل انسان و تکثیر مثل او است، و این که: بعضى احتمال داده اند «ازواج» در اینجا به معنى «اصناف» و یا «روح و جسم» و مانند آن است، بسیار بعید به نظر مى رسد.
پس از آن وارد چهارمین و پنجمین مرحله حیاتِ انسان شده، موضوع «باردارى مادران» و «وضع حمل» آنها را پیش کشیده، مى گوید: (هیچ جنس ماده اى باردار نمى شود، و وضع حمل نمى کند، مگر به علم پروردگار)؛ «وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى وَ لاتَضَعُ إِلاّ بِعِلْمِهِ».
آرى، مسأله «باردارى» و تحولات و دگرگونى هاى بسیار عجیب و پیچیده جنین، سپس، رسیدن به مرحله وضع حمل، و دگرگونى هاى شگفت انگیزى که در آن لحظه حساس و بحرانى، به مادران از یکسو، و به جنین از سوى دیگر، دست مى دهد، به قدرى ظریف و دقیق است، که جز به اتکاى علم بى پایان خداوند امکان پذیر نیست، که اگر نظام حاکم بر آن، سر سوزنى اختلال یابد برنامه حمل، یا وضع حمل، دچار آشفتگى و یا اختلال مى گردد، و به فساد و تباهى، مى کشد.
این پنج مرحله از زندگى انسان، هر یک از دیگرى عجیبتر و شگفت آورتر است.
خاک بى جان و مرده کجا؟ و انسان زنده عاقل و هوشیار و پر ابتکار کجا؟!
نطفه بى ارزش که از چند قطره آب متعفن تشکیل شده کجا؟، و انسانى رشید و زیبا و مجهز به حواس مختلف و دستگاههاى گوناگون کجا؟!. (1)
از این مرحله که بگذریم، مسأله تقسیم نوع انسان، به دو جنس «مذکر» و «مؤنث»، با تفاوت هاى فراوان در جسم و جان، و مسائل فیزیولوژیکى به میان مى آید، که از همان آغاز انعقاد نطفه، راه خود را از یکدیگر جدا کرده، و هر کدام به سوى رسالتى که بر عهده آنان گذارده شده، پیش مى روند و تکامل مى یابند.
بعد مسأله رسالت مادر در قبول و تحمل این بار، و حفظ و تغذیه و پرورش آن پیش مى آید، که قرنها است افکار دانشمندان بزرگ را به خود جلب کرده، و معترفند از عجیبترین مسائل عالم هستى است.
آخرین مرحله در این قسمت، که مرحله تولد است، یک مرحله انقلابى و کاملاً بحرانى است، که با عجائب بسیارى همراه است:
چه عواملى به جنین دستور خارج شدن از شکم مادر را مى دهد؟
چگونه هماهنگى کامل در میان این فرمان، و آماده شدن اندام مادر براى اجراى آن برقرار مى شود؟
چگونه جنین مى تواند وضعى را که نه ماه با آن عادت کرده، درست در یک لحظه، به کلى تغییر دهد، رابطه خود را با مادر قطع کند، از هواى آزاد استفاده نماید، مجراى غذاى او از طریق بند ناف، ناگهان بسته شود، و مجراى جدید یعنى دهان به کار افتد، محیط ظلمانى شکم مادر را رها ساخته، در میان نور و روشنائى غوطه ور گردد، و در برابر همه این دگرگونى ها مقاومت کند، و خود را فورا تطبیق دهد؟!
آیا اینها، بهترین نشانه قدرت و علم بى پایان خداوند نیست؟ و آیا ماده بى شعور و طبیعت بى هدف، با استفاده از «تصادف هاى کور» امکان تنظیم یک حلقه کوچک از هزاران حلقه زنجیر خلقت را دارد؟ زهى بى انصافى، که انسانى درباره خلقت خود، این چنین احتمال موهومى را پذیرا شود!
بعد به مرحله «ششم» و «هفتم» این برنامه شگرف در حلقه دیگر پرداخته، و به مراحل مختلف عمر و فزونى و کاستى آن بر اثر عوامل مختلف اشاره کرده، مى گوید: (هیچ انسانى عمر طولانى نمى کند، و هیچ کس از عمرش کاسته نمى گردد، مگر این که: در کتاب علم خداوند ثبت است)؛ و از قوانین و برنامه هائى تبعیت مى کند، که حاکم بر آنها علم و قدرت اوست «وَ ما یُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّر وَ لایُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاّ فِی کِتاب». (2)
چه عواملى در ادامه حیات انسان مؤثر است؟ چه عواملى با ادامه حیات او مى جنگد؟ و خلاصه، چه عواملى، باید دست به دست هم بدهد، تا انسان بتواند یک صد سال یا کمتر و بیشتر به حیات خود ادامه دهد؟ و سرانجام چه عواملى موجب تفاوت عمر انسانها مى گردد؟
همه اینها نیز محاسبات دقیق و پیچیده اى دارد که جز خداوند از آن آگاه نیست، و آنچه ما امروز، در این زمینه ها مى دانیم، در برابر آنچه نمى دانیم بسیار کم و بى ارزش است.
«یُعَمَّر» از ماده «عمر» در اصل از «عمارت» به معنى آبادى گرفته شده است، و این که: به مدت حیات انسان «عمر» گفته مى شود، به خاطر آنست که آبادى و عمارت بدن او در این مدت است.
واژه «مُعَمَّر» به معنى کسى است که عمر طولانى دارد.
و سرانجام، آیه را با این جمله پایان مى دهد: (همه اینها بر خداوند آسان است)؛ «إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللّهِ یَسِیرٌ».
آفرینش این موجود عجیب از «خاک»، و آغاز خلقت یک انسان کامل از «آب نطفه»، و همچنین مسائل مربوط به جنسیت، زوجیت، باردارى، وضع حمل ، و افزایش و کاستى عمر، چه از نظر قدرت، و چه از نظر علم و محاسبه، همه، براى او سهل و ساده است، و اینها گوشه اى از آیات انفسى هستند، که ما را به مبدأ عالم هستى مربوط و آشنا مى کنند. (3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.