پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) درباره «قدرت» خداوند، می فرماید: «خداوند مخلوقات را بدون یاری کسی آفريد، زمين را آفريد و در عين حركت به او ثبات بخشيد. بدون هيچ پايه اى آن را برپا كرد و بى هيچ ستونى آن را برافراشت»؛ در واقع قدرت خداوند زمينِ با اين عظمت را در عین حرکت های متعدد، ثابت نگه داشته بى آنكه ستونى داشته باشد؛ آيا جز قدرت عظيم پروردگار مى تواند چنين برنامه اى را تنظيم كند؟
پاسخ تفصیلی:
امام علی(علیه السلام) در بخشی از خطبه 186 «نهج البلاغه» به شرح يكى از صفات مهم خداوند يعنى قدرت بارز او مى پردازد و در اين زمينه نخست مسئله ابداع و آفرينش بى سابقه را مطرح كرده و مى فرمايد: (مخلوقات را بدون همانندى كه از ديگرى گرفته باشد آفريد و در آفرينش آنها از كسى يارى نجست)؛ «خَلَقَ الْخَلَائِقَ عَلَى غَيْرِ مِثَالٍ خَلَا مِنْ غَيْرِهِ، وَ لَمْ يَسْتَعِنْ عَلَى خَلْقِهَا بِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ».
هنگامى كه به جهان خلقت نظر مى افكنيم انواع بى شمارى از مخلوقات را در عالم جانداران و گياهان و جمادات مى بينيم كه هر يك شكل و ساختمان بديع و آفرينش ويژه و جالبى دارد. موجوداتى كه هرگز سابقه نداشته و خداوند آنها را از كتم عدم به عرصه وجود آورد و در مسير تكامل پيش فرستاد؛ در حالى كه اگر انسان ها صنايعى دارند اقتباس از ديگرى است؛ مثلا روز نخست كسى با دقّت در بال و پر پرندگان و كيفيّت پرواز آنها به فكر ساختن نوعى هواپيماى بسيار ابتدايى افتاد. سپس دانشمندان در زمان هاى بعد يكى پس از ديگرى اختراع پيشين را گرفته و به تكميل آن پرداختند تا در عصر و زمان ما به اوج تكامل خود رسيد.
بر اين اساس، مخترعان ما يا در اختراعات خود از طبيعت الهام مى گيرند و يا از ديگرى؛ نه كارى بدون سابقه انجام مى دهند و نه كارى بدون كمك گرفتن از ديگران؛ در حالى كه كارهاى آنها محدود است؛ ولى خداوند در پهنه آفرينش و در ايجاد اين همه مخلوقات متنوع و بى شمار، نه نياز به سابقه دارد و نه نياز به كمك.
آنگاه به سراغ چهره ديگرى از قدرت بى پايان او رفته و مى فرمايد: (خداوند زمين را آفريد و آن را در جاى خود ثابت نگه داشت بى آنكه اين كار او را به خود مشغول سازد و در عين حركت و بى قرارى به او ثبات بخشيد. بدون هيچ پايه اى آن را بر پا كرد و بى هيچ ستونى آن را برافراشت و از كژى و اعوجاج نگاه داشت و از سقوط و در هم شكافتن آن جلوگيرى كرد)؛ «وَ أَنْشَأَ الْاَرْضَ فَأَمْسَكَهَا مِنْ غَيْرِ اِشْتِغَالٍ، وَ أَرْسَاهَا عَلَى غَيْرِ قَرَارٍ، وَ أَقَامَهَا بِغَيْرِ قَوَائِمَ، وَ رَفَعَهَا بِغَيْرِ دَعَائِمَ، وَ حَصَّنَهَا مِنَ الْاَوَدِ(1) وَ الْاِعْوِجَاجِ، وَ مَنَعَهَا مِنَ التَّهَافُتِ(2) وَ الْاِنْفِرَاجِ(3)».
امروز اين مطلب براى همه ما مسلم است كه ميليون ها سال است كره زمين به دور خود و به دور خورشيد در مدار معينى در حركت است و اين حركت سريع به قدرى منظم و آرام است كه ساكنان زمين هرگز آن را احساس نمى كنند و به همين دليل دانشمندان پيشين كره زمين را مركز عالَم و ثابت مى دانستند.
امروز ما مى دانيم كه قرار گرفتن زمين در فاصله معينى از خورشيد و در وضعى كاملا يكنواخت و آرام، نتيجه تعادل دقيق قوه جاذبه و دافعه است. بر اين اساس نيروى جاذبه هر دو جسم، يكديگر را به نسبت مستقيم جرم ها و به نسبت معكوس مجذور فاصله ها جذب مى كنند. اين نيرو سبب مى شود كره خاكى ما به سرعت به سوى خورشيد پيش رود و مجذوب آن شود و تبديل به دود و بخار گردد، از سوى ديگر حركت دورانى بر گِرد يك مركز سبب فرار آن جسم از مركز مى شود كه آن را نيروى گريز از مركز مى نامند و هر قدر حركت سريع تر باشد نيروى گريز از مركز بيشتر است، لذا هنگامى كه قلاب سنگ را به دور دست به طور سريع به گردش در مى آورند ناگهان آن را رها مى كنند به شدت به نقطه دور پرتاب مى شود.
حال براى اينكه زمين ميليون ها سال در مدار خود به صورت يكنواخت گردش كند تنها راه اين است كه نيروى جاذبه كه تناسب با جسم زمين و خورشيد دارد با نيروى دافعه كه بر اثر حركت و گريز از مركز حاصل مى شود كاملا مساوى باشد؛ حتى اگر كمى فاصله زيادتر و يا كمتر گردد و يا كمى حركت كندتر و يا سريع تر شود اين معادله دقيق بر هم مى خورد و زمين در فضا سرگردان مى شود و يا به سوى خورشيد رفته و جذب مى گردد.
اين چه قدرتى است كه ميليون ها سال زمينِ با اين عظمت را در عين حركت هاى متعدّد، ثابت نگه داشته بى آنكه پايه اى بخواهد و يا ستونى داشته باشد و يا اينكه با گذشت اين همه زمان شكافى بردارد و اجزاى آن در هم بريزد؛ آيا جز قدرت عظيم پروردگار مى تواند چنين برنامه اى براى زمين تنظيم كند؟(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.