پاسخ اجمالی:
قرآن در ارتباط با حوادث قیامت می فرماید: «در آن هنگام که زمین سخت در هم کوبیده شود». در واقع زمین بوسیله زلزله ها و حوادث تکان دهنده پایان دنیا صاف مى شوند. هم چنین در آیات دیگری می فرماید: «از تو درباره کوه ها سؤال مى کنند، بگو: پروردگارم آنها را بر باد مى دهد * سپس زمین را صاف و بى آب و گیاه مى سازد * به گونه اى که هیچ پستى و بلندى در آن نمى بینى! در آن هنگام فرمان پروردگارت فرا رسد، و فرشتگان صف در صف حاضر شوند». در حقیقت این حوادث ترسیمی است از عظمت قیامت و عدم توانائى انسان در آن روز.
پاسخ تفصیلی:
قرآن کریم در آیات 22 ـ 26 سوره «فجر» به حوادث قیامت اشاره مى نماید، مى فرماید: (در آن هنگام که زمین سخت در هم کوبیده شود)؛ «إِذا دُکَّتِ الأَرْضُ دَکّاً دَکّاً».
«دَکّ» در اصل، به معنى زمین نرم و صاف است، و سپس به در هم کوبیدن ارتفاعات و ساختمان ها و صاف کردن آن اطلاق شده، «دُکّان» به محلى گفته مى شود که صاف و بدون پستى و بلندى است، و «دکّه» به سکوئى مى گویند که آن را صاف و آماده نشستن کرده اند.
تکرار «دَکّ» در آیه فوق براى تأکید است.
روى هم رفته، این تعبیر اشاره به زلزله ها و حوادث تکان دهنده پایان دنیا و آغاز رستاخیز است، چنان تزلزلى در ارکان موجودات رخ مى دهد که کوه ها همه از هم متلاشى شده، و زمین ها صاف و مستوى مى شوند، چنان که در آیات 105 ـ 107 سوره «طه» آمده است: «وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ یَنْسِفُها رَبِّی نَسْفاً * فَیَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً * لاتَرى فِیها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً»؛ (از تو درباره کوه ها سؤال مى کنند، بگو: پروردگارم آنها را بر باد مى دهد * سپس زمین را صاف و هموار و بى آب و گیاه مى سازد * به گونه اى که هیچ پستى و بلندى در آن نمى بینى!).
بعد از پایان یافتن مرحله نخستین رستاخیز، یعنى ویرانى جهان، مرحله دوم آغاز مى شود، انسان ها همگى به زندگى باز مى گردند، و در دادگاه عدل الهى حاضر مى شوند و (در آن هنگام فرمان پروردگارت فرا رسد، و فرشتگان صف در صف حاضر شوند)؛ «وَ جاءَ رَبُّکَ وَ الْمَلَکُ صَفّاً صَفّاً».
گرداگرد حاضران در محشر را مى گیرند و آماده اجراى فرمان حقند.
این، ترسیمى است از عظمت آن روز بزرگ و عدم توانائى انسان بر فرار از چنگال عدالت.
تعبیر به: «جاءَ رَبُّکَ»؛ (پروردگار تو مى آید) کنایه از فرا رسیدن فرمان خدا براى رسیدگى به حساب خلایق است.
یا این که: منظور ظهور آیات عظمت و نشانه هاى خداوند است.
و یا منظور از ظهور پروردگار: ظهور معرفت او در آن روز است به گونه اى که جاى انکار براى هیچ کس باقى نمى ماند، گوئى همه با چشم، ذات بى مثالش را مشاهده مى کنند.
به هر حال، مسلّم است آمدن خداوند به معنى حقیقى کلمه که لازمه آن جسم بودن و انتقال در مکان است، نیست؛ چرا که او از جسم و خواص جسم مبرا است. (1)
شاهد این تفسیر، آیه 33 سوره «نحل» است که مى فرماید: «هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاّ أَنْ تَأْتِیَهُمُ الْمَلائِکَةُ أَوْ یَأْتِىَ أَمْرُ رَبِّکَ؛ (آیا آنها جز این انتظارى دارند که فرشتگان به سراغشان بیایند و یا امر پروردگارت فرا رسد؟!)
تعبیر به «صَفّاً صَفّاً» اشاره به این است که: ملائکه در صفوف مختلفى وارد محشر مى شوند، و احتمالاً فرشتگان هر آسمان در یک صف حضور مى یابند و گرداگرد اهل محشر را مى گیرند.
پس از آن، مى افزاید: (و در آن روز جهنم را حاضر کنند و در آن روز انسان متذکر مى شود، اما چه فایده که این تذکر براى او سودى ندارد)؛ «وَ جِیءَ یَوْمَئِذ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذ یَتَذَکَّرُ الاِْنْسانُ وَ أَنّى لَهُ الذِّکْرى».
از این تعبیر استفاده مى شود: جهنم قابل حرکت دادن است، و آن را به مجرمان نزدیک مى کنند!، همان گونه که در مورد بهشت نیز در آیه 90 سوره «شعراء» مى خوانیم: «وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِیْنَ»؛ (بهشت را به پرهیزکاران نزدیک مى سازند!)
گر چه، بعضى میل دارند اینها را بر معنى مجازى حمل کنند و کنایه از ظهور بهشت و جهنم در برابر دیدگان نیکوکاران و بدکاران بگیرند، ولى دلیلى بر این خلاف ظاهر در دست نیست، بلکه بهتر است آن را به ظاهر خود رها سازیم؛ چرا که حقایق عالم قیامت دقیقاً بر ما روشن نیست و شرایط حاکم بر آنجا با اینجا تفاوت بسیار دارد، و هیچ مانعى ندارد که در آن روز بهشت و دوزخ تغییر مکان دهند. (2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.