پاسخ اجمالی:
«اعراف» گذرگاه سخت و صعب العبورى بر سر راه بهشت سعادت جاویدان است. صالحان و پاکان با سرعت از این گذرگاه عبور مى کنند اما افرادى که خوبى و بدى را به هم آمیختند، در این مسیر وا مى مانند. طبیعى است که سرپرستان جمعیت و پیشوایان قوم در گذرگاه هاى سخت همانند فرماندهانى که در آخر لشکر راه مى روند تا همه سپاهیان بگذرند، در آنجا توقف مى کنند تا به کمک ضعفاى مؤمنان بشتابند. بنابر این در «اعراف» دو گروه وجود دارند، ضعیفان و آلودگانى که در رحمتند و پیشوایانى که در همه حال یار و یاور ضعیفانند.
پاسخ تفصیلی:
«اعراف» در اصل به معنى زمین هاى برجسته است و با قرائنى که در آیات قرآن و احادیث پیشوایان اسلام آمده، روشن مى شود: مکان خاصى است میان دو قطب سعادت و شقاوت، یعنى بهشت و دوزخ که همچون حجابى میان این دو کشیده شده.
و یا همچون زمین مرتفعى در میان این دو فاصله گردیده است، به طورى که آنها که روى آن قرار دارند، مشرف بر بهشت و دوزخند و هر دو گروه را مشاهده مى کنند، و از چهره هاى تاریک و روشن آنها مى توانند آنها را بشناسند.
اکنون ببینیم چه کسانى بر «اعراف» قرار دارند و اصحاب اعراف کیانند؟
بررسى آیات 46 ـ 49 سوره «اعراف» نشان مى دهد: دو گونه صفات مختلف و متضاد براى این اشخاص ذکر شده است:
در آیه اول و دوم، افرادى که بر اعراف قرار دارند چنین معرفى شده اند: آرزو دارند وارد بهشت شوند ولى موانعى از آنها جلوگیرى کرده است، به هنگامى که نگاه به بهشتیان مى کنند بر آنها درود مى فرستند و مى خواهند با آنها باشند، اما هنوز نمى توانند.
و به هنگامى که نظر به دوزخیان مى افکنند، از سرنوشت آنها وحشت نموده و به خدا پناه مى برند.
ولى از آیه سوم و چهارم استفاده مى شود: آنها افرادى با نفوذ و صاحب قدرتند، دوزخیان را مؤاخذه و سرزنش مى کنند و به واماندگان در اعراف کمک مى نمایند که از آن بگذرند و به سر منزل سعادت برسند.
روایاتى که در زمینه «اعراف و اصحاب اعراف» نقل شده نیز ترسیمى از دو گروه متضاد مى کند.
در بسیارى از روایاتى که از ائمه اهل بیت(علیهم السلام) نقل شده مى خوانیم: «نَحْنُ الأَعْرافُ»؛ (اعراف مائیم). (1)
یا: «آلُ مُحَمَّد هُمُ الأَعْرافُ»؛ (خاندان پیامبر(صلى الله علیه وآله) اعرافند)، (2) و مانند این تعبیرات.
و در بعضى دیگر از روایات مى خوانیم: «هُمْ أَکْرَمُ الْخَلْقِ عَلَى اللّهِ تَبارَکَ وَ تَعالى»؛ (آنها گرامى ترین مردم در پیشگاه خدایند). (3)
و یا: «هُمُ الشُّهَداءُ عَلَى النّاسِ، وَ النَّبِیُّونَ شُهَدائُهُم»؛ (آنها گواهان بر مردمند و پیامبران گواهان آنها هستند). (4)
و روایات دیگرى حکایت دارد: آنها پیامبران و امامان و صلحاء و بزرگانند.
ولى دسته دیگرى از روایات مى گوید: آنها واماندگانى هستند که بدى ها و نیکى هایشان مساوى بوده است یا گنهکارانى هستند که اعمال نیکى نیز داشته اند، مانند حدیثى که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «هُمْ قَوْمٌ اسْتَوَتْ حَسَناتُهُمْ وَ سَیِّئاتُهُمْ فَإِنْ أَدْخَلَهُمُ النّارَ فَبِذُنُوبِهِمْ وَ إِنْ أَدْخَلَهُمُ الْجَنَّةَ فَبِرَحْمَتِهِ»؛ (آنها گروهى هستند که حسنات و سیئاتشان مساوى است، اگر خداوند آنها را به دوزخ بفرستد به خاطر گناهانشان است و اگر به بهشت بفرستد به برکت رحمت او است). (5)
روایات متعدد دیگرى در تفاسیر اهل تسنن از «حذیفه»، «عبداللّه بن عباس»، «سعید بن جبیر» و امثال آنها به همین مضمون نقل شده است. (6)
در همین تفاسیر نیز مدارکى بر این که اهل اعراف، صلحاء و فقها و علما و یا فرشتگان هستند دیده مى شود.
گر چه ظاهر آیات و ظاهر این روایات در ابتدا متضاد به نظر مى رسد، و شاید همین امر سبب شده است که مفسران در این باره اظهار نظرهاى متفاوت و گوناگون کنند.
اما با دقت روشن مى شود نه در میان آیات و نه در میان روایات تضادى وجود ندارد، بلکه همه یک واقعیت را تعقیب مى کنند.
توضیح این که: همان طور که گفتیم، از مجموع آیات و روایات چنین استفاده مى شود: «اعراف» گذرگاه سخت و صعب العبورى بر سر راه بهشت سعادت جاویدان است.
طبیعى است افراد نیرومند و قوى، یعنى صالحان و پاکان با سرعت از این گذرگاه عبور مى کنند اما افرادى که خوبى و بدى را به هم آمیختند، در این مسیر وا مى مانند.
همچنین طبیعى است که سرپرستان جمعیت و پیشوایان قوم در گذرگاه هاى سخت همانند فرماندهانى که در این گونه موارد در آخر لشکر راه مى روند تا همه سپاهیان بگذرند، در آنجا توقف مى کنند تا به کمک ضعفاى مؤمنان بشتابند و آنها که شایستگى نجات را دارند در پرتو امدادشان رهائى یابند.
بنابراین، در «اعراف» دو گروه وجود دارند، ضعیفان و آلودگانى که در رحمتند و پیشوایان بزرگى که در همه حال یار و یاور ضعیفانند، بر این اساس قسمت اول آیات و روایات اشاره به گروه نخستین یعنى ضعفا است و قسمت دوم اشاره به گروه دوم یعنى بزرگان و انبیاء و امامان و صلحا.
در بعضى از روایات نیز شاهد این جمع به خوبى دیده مى شود مانند روایتى که در تفسیر على بن ابراهیم از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«الأَعْرافُ کُثْبَانٌ بَیْنَ الْجَنَّةِ وَ النّارِ وَ الرِّجالُ الأَئِمَّةُ یَقِفُونَ عَلَى الأَعْرافِ مَعَ شِیعَتِهِمْ وَ قَدْ سَبَقَ الْمُؤْمِنُونَ إِلَى الْجَنَّةِ بِلا حِساب...»؛ (اعراف، تپه اى است میان بهشت و دوزخ، و امامان، آن مردانى هستند که بر اعراف در کنار شیعیانِ (گنهکارشان) قرار مى گیرند، در حالى که مؤمنان [خالص] بدون نیاز به حساب در بهشت جاى گرفته اند...).
بعد از آن اضافه مى کند: امامان و پیشوایان در این موقع به پیروان گناهکار خود مى گویند خوب نگاه کنید، برادران با ایمان خود را که چگونه بدون حساب به بهشت شتافته اند، و این همان است که خداوند مى فرماید: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ لَمْ یُدْخِلُوها وَ هُمْ یَطْمَعُونَ»؛ (یعنى آنها به بهشتیان درود مى فرستند در حالى که خودشان هنوز وارد بهشت نشده اند و آرزو دارند). (7)
سپس به آنها گفته مى شود: دشمنان حق را بنگرید که چگونه در آتشند و این همان است که خداوند مى فرماید: «وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ...». (8)
بعد به دوزخیان مى گویند: اینها (پیروان و شیعیانى که آلوده گناهانى بوده اند) همان ها هستند که شما مى گفتید: هرگز مشمول رحمت الهى نخواهند شد، (چگونه رحمت الهى شامل حال آنها شده)؟
و به این دسته از گنهکاران (که بر اثر ایمان و اعمال صالحى شایستگى عفو و آمرزش را دارند) از طرف امامان و پیشوایان دستور داده مى شود: «به سوى بهشت بروید نه ترسى دارید و نه غمى». (9)
شبیه همین مضمون در تفاسیر اهل تسنن از «حذیفه» از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده است. (10)
این نکته قابل توجه است که سخن درباره جزئیات رستاخیز و خصوصیات زندگى در جهان دیگر، درست به این مى ماند که ما از دور شبحى ببینیم و آن را توصیف کنیم در حالى که آن شبح با زندگى ما تفاوت بسیارى دارد و ما تنها با الفاظ محدود و نارساى خود مى توانیم به آن اشاره کوتاهى کنیم.
نکته قابل توجه این که: زندگى در جهان دیگر بر اساس الگوهائى است که از این جهان گرفته مى شود، در مورد اعراف نیز همین گونه است؛ زیرا در این دنیا مردم سه گروهند:
مؤمنان راستین که در پرتو ایمان به آرامش کامل رسیده اند و از هیچ گونه مجاهدتى دریغ ندارند.
معاندان و دشمنان لجوج حق که به هیچ وسیله به راه نمى آیند.
و گروه سومى که در گذرگاه صعب العبورى میان این دو گروه قرار گرفته اند و بیشتر توجه رهبران راستین و پیشوایان حق نیز به آنها است که در کنارشان بمانند، دستشان را بگیرند و از مرحله اعراف مانند، نجاتشان دهند تا در صف مؤمنان حقیقى قرار گیرند.
و از اینجا نیز روشن مى شود که: دخالت انبیاء و امامان در وضع این گروه در قیامت، همانند دخالتشان در زمینه رهبرى در این دنیا، هیچ گونه منافاتى با قدرت مطلقه پروردگار و حاکمیت او بر همه چیز ندارد، بلکه هر چه آنها مى کنند به اذن و فرمان او است. (11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.