پاسخ اجمالی:
قرآن در ارتباط با سخن گفتن انسان در قیامت می گوید: «هنگامى که آن روز فرا رسد، هیچ کس جز به اراده پروردگار سخن نمى گوید». هم چنین در آیه دیگر می فرماید: «امروز بر دهان آنها مهر مى نهیم، و به جاى آن دست هایشان با ما سخن مى گویند، و پاهایشان به کارهائى که انجام داده اند گواهى مى دهند». بر اساس آیات قرآن، در پاره اى از مراحل قیامت، بر دهان ها مهر مى نهند، و فقط اعضاى پیکرشان با زبان بى زبانى سخن مى گویند، اما در مراحل دیگر، قفل از زبان ها برداشته مى شود و به اذن خداوند به سخن مى آیند.
پاسخ تفصیلی:
قرآن مجید در آیه 105 سوره «هود» مى فرماید:(هنگامى که آن روز فرا رسد، هیچ کس جز به اراده پروردگار سخن نمى گوید)؛ «یَوْمَ یَأْتِ لاتَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلاّ بِإِذْنِهِ».
گاه چنین تصور مى شود، این آیه که دلیل بر سخن گفتن مردم در آن روز به اجازه پروردگار است، با آیاتى که مطلقاً نفى تکلم مى کند منافات دارد، مانند آیه 65 سوره «یس»: «الیَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ»؛ (امروز بر دهان آنها مهر مى نهیم، و به جاى آن دست هایشان با ما سخن مى گویند، و پاهایشان به کارهائى که انجام داده اند گواهى مى دهند).
و در آیه 35 سوره «مرسلات» مى خوانیم: «هذا یَوْمُ لایَنْطِقُونَ»؛ (امروز روزى است که آنها سخن نمى گویند).
به همین دلیل، بعضى از مفسران بزرگ معتقدند: اصولاً در آن روز سخن گفتن مفهومى ندارد؛ چرا که سخن گفتن وسیله اى است براى کشف باطن و درون اشخاص، و اگر ما حسى داشتیم که از افکار هر کس مى توانستیم به وسیله آن آگاه شویم، هیچ گاه نیازى به تکلم نبود.
بنابراین، در قیامت که کشف اسرار مى شود و همه چیز به حالت «بروز و ظهور» در مى آید، اصولاً تکلم معنى ندارد.
به بیانى دیگر: سراى آخرت سراى پاداش است، نه دار عمل، و به همین دلیل، در آنجا خبرى از اختیار انسانى و سخن گفتن به میل و اراده خویشتن نیست، بلکه در آنجا تنها انسان است و اعمالش و آنچه به آن مربوط است.
بر این اساس، اگر سخن هم بگوید، همچون سخنان دنیا که از اختیار و اراده، براى کشف اسرار درون سرچشمه مى گیرد نیست، هر چه بگوید، یک نوع انعکاس و بازتاب اعمال اوست، اعمالى که در آنجا ظاهر و آشکار است.
روى این اصل، سخن گفتن در آن روز، همانند تکلّم در دنیا نیست، که انسان بتواند به میل خود راست بگوید، یا دروغ.
به هر حال آن روز، روز کشف حقائق اشیاء و باز گشت «غیب» به «شهود» است و شباهتى با این جهان ندارد.
ولى این برداشت از آیه فوق، با ظاهر آیات دیگر قرآن چندان سازگار نیست؛ چرا که قرآن گفتگوهاى زیادى از مؤمنان و مجرمان، پیشوایان و جباران و پیروان آنها، همچنین شیطان و فریب خوردگانش، و دوزخیان و بهشتیان نقل مى کند، که نشان دهنده وجود سخنانى همانند سخنان این جهان است.
حتى از بعضى از آیات قرآن استفاده مى شود که: پاره اى از گناهکاران در برابر بعضى از سئوالات دروغ هم مى گویند، مثلاً در سوره «انعام» آیات 22 ـ 24 مى خوانیم: «وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمیعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذینَ أَشْرَکُوا أَیْنَ شُرَکاؤُکُمُ الَّذینَ کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ * ثُمَّ لَمْ تَکُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلاّ أَنْ قالُوا وَ اللّهِ رَبِّنا ما کُنّا مُشْرِکینَ * انْظُرْ کَیْفَ کَذَبُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ»؛ (آن روز که همه آنها را محشور مى کنیم، به مشرکان مى گوئیم معبودهائى را که شریک خدا مى دانستید کجا هستند؟ * پاسخ و عذر آنها جز این نیست که مى گویند: به خدائى که پروردگار ماست سوگند، که ما مشرک نبودیم * ببین چگونه به خودشان نیز دروغ مى گویند و آنچه را به دروغ شریک خدا مى پنداشتند از دست مى دهند).
بنابراین، بهتر آن است که در پاسخ سئوال مربوط به تناقض ظاهرى آیات مربوط به تکلم، همان جوابى را بگوئیم که بسیارى از مفسران گفته اند و آن این که:
مردم در آن روز مراحل مختلفى را مى پیمایند، که هر مرحله ویژگى هائى دارد، در پاره اى از مراحل، هیچ گونه پرسش و سئوالى از آنها نمى شود و حتى مهر بر دهانشان مى نهند، فقط اعضاى پیکرشان که آثار اعمال را در خود حفظ کرده اند، با زبان بى زبانى سخن مى گویند.
اما در مراحل دیگر، قفل از زبانشان برداشته مى شود و به اذن خداوند به سخن مى آیند، به گناهان خود اعتراف مى کنند و خطاکاران یکدیگر را ملامت مى نمایند.
بلکه سعى دارند گناه خویش را بر گردن دیگرى نهند!. (1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.