پاسخ اجمالی:
با ظهور حق و آشکار شدن آن، باطل یعنى کفر و نفاق، بى رنگ گردیده و حیات آن تنها از طریق زور و فشار خواهد بود، زیرا نقاب باطل برداشته شده، و چهره کریه آن آشکار گردیده است. از سویی براى تحقق حکومت«حق» و زوال«باطل»، علاوه بر عنایات الهی، نیازمند ایجاد مقدماتی از سوی بندگان است که از آن به قابلیت قابل تعبیر می شود، در واقع پیروزی حق بر باطل، نه تنها در جنبه های مکتبی و منطقی، بلکه در جنبه اجرایی نیز بر دو اصل فاعلیت فاعل و قابلیت قابل استوار است.
.
پاسخ تفصیلی:
در پاسخ این سؤال باید به این نکته توجه داشت که:
اولاً: با ظهور حق و آشکار شدن آن، باطل یعنى شرک و کفر و نفاق و آنچه از آن سرچشمه مى گیرد، بى رنگ مى گردد، و اگر به حیات خود ادامه دهد، از طریق زور و ظلم و فشار خواهد بود، و گرنه نقاب از صورتش برداشته شده، و چهره کریه آن بر جویندگان حق آشکار گشته، و منظور از آمدن حق، و محو شدن باطل، همین است.
ثانیاً: براى تحقق حکومت «حق» و زوال حکومت «باطل» در پهنه جهان، علاوه بر امکاناتى که از سوى خداوند، در اختیار بندگان قرار داده شده، وجود شرائطى نیز از ناحیه آنان ضرورى است، که مهمترین آنها، ترتیب مقدمات براى استفاده از این امکانات است.
و به تعبیر دیگر: پیروزى حق بر باطل، نه تنها در جنبه هاى مکتبى و منطقى و هدفى، بلکه در جنبه هاى اجرائى بر دو اساس قرار دارد: «فاعلیت فاعل» و «قابلیت قابل» و اگر بر اثر عدم تحقق قابلیت ها در مرحله اجرا به پیروزى نرسد، دلیل بر عدم پیروزى آن نیست.
چنان که قرآن ـ فى المثل ـ مى گوید: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»؛ (مرا بخوانید تا دعاى شما را اجابت کنم)(1) اما مى دانیم اجابت دعا بى قید و شرط نیست، چنان چه شرائطش حاصل شود، اجابتش قطعى است، و در غیر این صورت، نباید انتظار اجابت داشت.
این، درست به آن مى ماند که «طبیب حاذقى» را بر بالین بیمارى حاضر کنیم، و بگوئیم: اسباب نجات تو فراهم شد، و هر گاه دارو را براى او آماده کردیم بگوئیم مشکل تو دیگر حل شده است، در حالى که همه اینها مقتضى است نه علت تامه، بیمار باید از دارو استفاده کند، دستورات طبیب را به کار بندد، و پرهیزهاى لازم را فراموش نکند، تا شفا، عینیت خارجى پیدا کند (دقت کنید).(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.