پاسخ اجمالی:
در اینکه اقامه نماز در پنج وقت و اداى هر نماز در وقت فضیلت خود شیوه پیامبر و پیشوایان دیگر و عموم مسلمانان صدر اسلام بوده و آنان غالباً پنج نماز را در پنج وقت مى خواندند. اما تفریق و فاصله افکندن میان نمازها واجب است یا این که امرى است مستحبّ و انسان در فعل و ترک آن مختار است. دانشمندان شیعه به پیروى از روایاتى که از معصومین(ع) رسیده، و به پیروى از ظواهر آیات قرآن، تفریق میان نمازها را مستحبّ و افضل دانسته اند، اما در عین حال مى توان این مستحبّ را ترک نمود.
پاسخ تفصیلی:
جاى بحث و گفتگو نیست که اقامه نماز در پنج وقت و اداى هر نماز در وقت فضیلت خود شیوه پیامبر و پیشوایان دیگر و عموم مسلمانان صدر اسلام بوده و آنان غالباً پنج نماز را در پنج وقت مى خواندند.
در این مطلب سخنى نیست؛ ولى سخن اینجاست که آیا «تفریق» و فاصله افکندن میان نمازها ـ چنان که بسیارى از فقهاى اهل تسنّن قائل هستند ـ واجب است یا این که امرى است مستحبّ و بسان سایر مستحبّات که انسان در فعل و ترک آن مختار است، اجبارى بر یک طرف در کار نیست ـ اگر چه انجام آنها بطور جداگانه بهتر مى باشد؟
دانشمندان شیعه به پیروى از احادیثى که از عمل پیامبر حکایت مى کند و از روایاتى که از پیشوایان بزرگ اسلام رسیده است و به پیروى از ظواهر آیات قرآن، در تمام اعصار اسلامى، تفریق میان نمازها را مستحبّ دانسته و به مردم مى گفتند که فاصله انداختن میان نمازها و اقامه هر نمازى در وقت فضیلت خود مستحبّ و افضل است و در عین حال مى توان این مستحبّ را ترک نمود و معنى مستحبّ همین است.
البتّه جمع میان دو نماز، نه به این معنى است که یکى را در وقت دیگرى مى خوانیم، مثلا اگر نماز مغرب و عشا را در سر شب خواندیم، چنین نیست که عشا را در غیر وقت خود به جا آورده باشیم ، بلکه هر دو نماز را در وقت مشترک خود گزارده ایم؛ زیرا از آغاز مغرب تا نیمه شب، وقت هر دو نماز است (جز این که از اوّل مغرب به اندازه سه رکعت، به نماز مغرب اختصاص دارد، و از آخر به اندازه چهار رکعت به نماز عشا؛ و باقیمانده وقت میان هر دو نماز مشترک است) و ما هر موقع عشا را در کنار نماز مغرب ـ یعنى اوّل شب ـ و یا مغرب را در آخر وقت کنار نماز عشا بخوانیم، هر دو را در وقت خود به جا آورده ایم، ولى مستحبّ است که نمازگزار، نماز مغرب را سرشب و نماز عشا را پس از زوال شفق به جا آورده و اگر کسى این شرط را رعایت نکند، فقط یک مستحبّ را ترک کرده است.
دلیل و گواه ما بر جواز جمع میان دو نماز احادیثى است که از پیشواى ششم حضرت صادق(علیه السلام) نقل شده است و مرحوم شیخ حرّ عاملى این احادیث را در کتاب خود(1) گرد آورده است.
ولى باید توجّه داشت که تنها محدّثان شیعه نیستند که این احادیث را نقل نموده اند، بلکه محدّثان اهل تسنّن نیز روایات مربوط به جواز جمع میان نمازها را ـ حتّى در مواقعى که عذرى در پیش نیست ـ از پیغمبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل کرده اند و در حدود ده روایت در کتابهاى معتبر خود از ابن عبّاس و معاذ بن جبل و عبدالله بن مسعود و عبدالله بن عمر ذکر نموده اند که نقل تمام جزئیّات آنها از حوصله این کتاب بیرون است و فقط به ذکر برخى از آنها اکتفا مى کنیم:
1 ـ محدّث معروف جهان تسنّن، احمد حنبل، در کتاب معروف خود از ابن عبّاس نقل مى کند: «صلّى رسول الله(صلى الله علیه وآله) الظّهر و العصر جمیعاً، و المغرب و العشاء جمیعاً من غیر خوف و لا سفر»؛ (رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نمازهاى ظهر و عصر، و مغرب و عشا را با هم در یکجا، بدون داشتن عذرى مانند ترس از دشمن و مسافرت به جا آورد).(2)
2 ـ باز همان محدّث از طریق جابر بن زید از ابن عبّاس نقل مى کند: «من با پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) هشت رکعت نماز ظهر و عصر و هفت رکعت نماز مغرب و عشا را یکجا به جا آورده ام» و این حدیث از ابن عبّاس به عبارتهاى گوناگونى نقل شده است.
3 ـ و نیز در کتاب خود عبدالله شقیق نقل مى کند: «روزى ابن عبّاس براى مردم خطابه اى ایراد مى کرد و سخنرانى او به اندازه اى طول کشید که ستارگان در آسمان پیدا شدند، مردى از «بنى تمیم» برخاست و به عنوان اعتراض گفت: «الصّلوة، الصّلوة»؛ (اکنون وقت نماز مغرب است و ادامه سخن سبب می شود که وقت آن سپری گردد. ابن عبّاس به وی گفت: من به سنّت و روش پیامبر(صلى الله علیه وآله) از شما آشناترم، مى دیدم که پیامبر خدا نماز ظهر و عصر و نیز مغرب و عشا را با هم مى خواند. راوى مى گوید من در این مطلب به شکّ و تردید افتادم، جریان را به ابوهریره گفتم. او گفتار ابن عبّاس را تصدیق کرد).(3)
4 ـ محدّث معروف مسلم بن الحجّاج القشیرى متوفّاى سال 261 هجرى قمرى، یک باب در صحیح خود به عنوان «جمع نماز در حضر» منعقد نموده و چهار روایت در این زمینه که سه روایت از آن به «ابن عبّاس» و یکى به «معاذ بن جبل» منتهى مى گردد نقل نموده است؛(4) و مضمون این چهار حدیث با آنچه نقل کردیم یکى است و در این روایات به نکته تازه اى اشاره شده است و آن این که وقتى راوى از علّت این جمع مى پرسد، وى در پاسخ مى گوید: «اراد ان لا یحرج امّته»؛ (خواست امّت خود را به زحمت و مشقّت نیفکند).
این تعلیل در روایات شیعه نیز وارد شده است و در روایاتى که از امام صادق(علیه السلام) در این باب نقل شده، این نکته نیز موجود است.(5)
5 ـ راویان این مسأله (جمع میان دو نماز) منحصر به ابن عبّاس و «معاذ» نیستند، «طبرانى» از «عبدالله بن مسعود» نقل مى کند که پیامبر خدا میان نمازهاى ظهر و عصر و مغرب و عشا را براى این که امّت وى به زحمت نیفتند جمع نمود.(6)
عین این مطلب از عبدالله بن عمر نیز نقل شده است؛ وى مى گوید: «پیامبر در حالى که مسافر نبود، میان دو نماز جمع نمود تا امّت وى در مشقّت نباشند».(7)
اینها قسمتى از احادیثى است که محدّثان اهل تسنّن در کتابهاى حدیث و تفسیر خود نقل کرده اند و همگى حاکى از این است که جدا خواندن نمازها امرى مستحبّى است و اگر روزى دیدیم که مراعات این مستحبّ به اصل اداى فریضه لطمه مى زند، به دستور خود پیامبر مى توانیم ترک کنیم ـ یعنى هر دو را با هم به جا آوریم.
امروز در بسیارى از مناطق، وضع زندگى طورى تنظیم شده که مراعات این استحباب، موجب مشقّت شده است و چه بسا سبب مى شود که گروهى از انجام اصل نماز سرباز زنند. در این موقع با الهام گرفتن از راهنمایى خود پیامبر، مى توان براى مراعات «اهم» مسأله تفریق را ترک نموده و هم اکنون بسیارى از فقهاى اهل تسنّن همین نظر را دارند، ولى به ملاحظاتى از اظهار نظر خوددارى مى کنند.(8)، (9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.