علت ذكر دو صفت «حكيم» و «تواب» در كنار هم؟ً!

چرا در آیات قرآن کریم دو صفت «حكيم» و «تواب» در كنار هم ذكر شده ‌اند؟

خداوند مى فرمايد: «و اگر فضل و رحمت خدا شامل حال شما نبود و اين كه او توبه پذير و حكيم است [بسيارى از شما گرفتار مجازات سخت الهى مى شديد!]». اين آيه بعد از آيات مربوط به «لعان» قرار گرفته است. لعان اين است كه مردى همسر خود را بدون اقامه شاهد متهم به زنا كند، در اين صورت هشتاد تازيانه می خورد، ولى قرآن اين حكم را از شوهر برداشته؛ لکن آن دو براى هميشه بر يكديگر حرام مى شوند. خدا راه توبه را به روى طرفين، باز گذاشته تا اگر يكى، ديگرى را بى دليل متهم ساخت، مجازات تهمت را بپذيرد و به زناشوئى باز گردد.

حکم لعان

لعان چیست و به چه منظورى تشریع شده است؟

«لعان» به نوعی تبصره حکم «قذف» است؛ یعنی اگر کسی همسر خود را متهم به زنا کند، حد قذف بر او جارى نمى شود، چرا که ممکن است راست بگوید؛ و از سوى دیگر، ادعاى او بدون دلیل نیز پذیرفته نخواهد شد. قرآن در حکم لعان می گوید: نخست شوهر باید چهار بار خدا را شاهد بگیرد که در این ادعا راستگو است و در پنجمین بار می گوید: لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد. در اینجا زن بر سر دو راهى است؛ اگر سخنان مرد را تصدیق کند و نفى این اتهام از خود نکند، مجازات می شود. اما زن نیز می تواند لعان را اجرا نماید.

علت تشریع حکم لعان

علت تشریع حکم لعان چه بود؟

در شأن نزول آیات لعان آمده؛ «سعد بن عباده» در حضور پیامبر(ص) عرض کرد: اگر وارد خانه خودم شدم، و دیدم مرد فاسقى با همسر من در حال عمل خلافى است چه باید کنم؟. اگر به دنبال چهار نفر شاهد بروم او کار خود را کرده و فرار می کند. اگر او را به قتل برسانم، به عنوان قاتل قصاص مى شوم. اگر بیایم و شکایت کنم حد قذف جاری می شود. تا آن که «هلال بن امیه» و براى شکایت خدمت پیامبر(ص) آمد، و  گفت: من با چشم خود مرد فاسقى را شب هنگام با همسرم دیدم. پیامبر خواستند هلال را حد بزنند که آیات لعان نازل شد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمامُ علىٌّ(عليه السلام)

إنّ لکلِّ شيء مُدّةً و أجَلا

هر چيزى را مدتى است و پايانى

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 46