اشکالات «وهابیون» به مسئله «شفاعت»

افراطیون وهابی چه اشکالاتی به مسئله «شفاعت» وارد می کنند؟

«وهابيّون» مى گويند: هيچ كس حق ندارد از پيامبر(ص) شفاعت بطلبد؛ زيرا خداوند مى گويد: «هيچ كس را با خدا نخوانيد». محمّد بن عبد الوهّاب می گوید: «اگر كسى بگويد ما مى دانيم خدا به پيامبر(ص) مقام شفاعت بخشيده و به اذن و فرمان او مى تواند شفاعت كند و چه مانعى دارد ما آن چه را كه خدا به او بخشيده از او تقاضا كنيم؟ در پاسخ مى گوييم: درست است كه خدا به او مقام شفاعت داده؛ ولى با اين حال نهى كرده است كه از او شفاعت بطلبيم. علاوه بر اين، مقام شفاعت منحصر به پيامبر(ص) نيست، فرشتگان و دوستان خدا نيز اين مقام را دارند، آيا مى توانيم از آنها نيز درخواست شفاعت كنيم؟ اگر كسى چنين بگويد، پرستش و عبادت بندگان صالح خدا را كرده است».

مسئله «شفاعت» در قرآن

قرآن کریم چگونه به مسئله «شفاعت» پرداخته و چه جایگاهی برای آن قائل شده است؟

در قرآن در مورد «شفاعت» چند دسته آیه وجود دارد. اول: آياتى كه به طور مطلق شفاعت را نفى مى كند؛ مثل «فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشّافِعِينَ». دوم: آياتى كه شفاعت را منحصر به خدا می داند؛ مثل «قُل لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً». سوم: آياتى كه شفاعت را مشروط به اذن خدا می داند؛ مثل «مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِىٍّ وَ لاَ شَفِيع». چهارم: آياتى است كه شرايطى براى شفاعت شونده بيان كرده، مثل رضایت خدا. پنجم: آیاتی که مربوط به سلب شفاعت از ظالمان است.

مسئله «شفاعت»، دستاویزی برای فرضیه «جبر استعماری»

چطور با مسئله «شفاعت»، فرضیه «جبر استعماری» اثبات می گردد؟

طرفداران فرضیه «جبر استعماری» می گویند: تكيه كردن بر «شفاعت»، روح تلاش و كوشش را در انسان تضعيف مى كند و موجب عقب ماندگى، تشويق به گناه و فرار از زير بار وظايف فردى و اجتماعى مي شود.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمامُ علىٌّ(عليه السلام)

جَعلَ اللهُ لِکُلِّ شىّء قَدْراً، ولِکُلِّ قَدْر أجَلا

خداوند براى هر چيزى اندازه اى گذاشته است و براى هر اندازه اى سرآمدنى

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 46