«شفاعت» و عدم تضادّ آن با اصل «توحید»

آیا «شفاعت» با اصل «توحید» در تضادّ است؟

شفاعتى كه قرآن از آن دفاع مى كند شفاعتى است كه خط اصلى آن به «اذن خدا» بر مى گردد و تا او اجازه شفاعت ندهد كسى حق شفاعت ندارد؛ اما وهابيان - كه شفاعت «قرآن» را با شفاعت هاى شيطانى اطرافيان سلاطين اشتباه كرده اند - آن را انكار كرده و با اصل توحيد در تضادّ مى دانند در حقيقت آنها به پندارهاى خود در اين مسئله ايراد كرده اند نه به مسئله شفاعت قرآنى. بنابراين شفاعت در حقيقت يك نوع سببيّت براى نجات است، چه در امور تكويني و چه در امور تشريعي.

عدم تضاد بين «توحيد» و «شفاعت»

آيا «توحيد» با «شفاعت» تضاد دارد؟

بين «شفاعت» و «توحيد» تضادي نيست؛ چون شفاعت اصل مسلم قرآنى است كه خط اصلى آن به اذن خداست و تا او اجازه ندهد كسى حق شفاعت ندارد و اين گونه شفاعت، تأكيدى است بر مسأله توحيد؛ چرا كه خط اصليش از ناحيه خداست. بنابراين اگر انسان فقط به سراغ اولياء الله برود و فقط آن ها را شفيع درگاه خدا بداند نه شريك در ولايت و تدبير، و شفاعت آنها را نيز به اذن خدا بداند نه مستقلّ از او، در اين صورت ايرادي ندارد. مشكل وقتى است كه انسان يكى از اصول سه گانه خالقيت، مالكيت و رازقيت و يا هر سه اصل را ناديده بگيرد و راه خطا برود.

توحيد و شرک در عقائد وهابيّت

عقائد وهابيان در مورد توحيد چيست؟

وهّابيان مى گويند: هيچ كس حق ندارد از پيامبر(ص) شفاعت بطلبد؛ زيرا خداوند مى فرمايد: «فلا تدعوا مع الله أحدا». آنها تصوّر كرده اند که: تأثير موجودات اين جهان، تأثير استقلالى است؛ و لذا آن را مزاحم توحيد افعالى و توحيد عبادى خداوند دانسته اند؛ در حالى كه از نظر يك موحّد كامل، وجود مستقل قائم بالذّات در عالم تنها يكى است و آن خدا است. اگر پيامبر(ص) شفاعتى دارد به اذن او است؛ چنانكه قرآن مى فرمايد: «ما من شفيع إلا من بعد إذنه».

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمامُ عليٌّ(عليه السلام)

قولا بالحَقِّ، و اعْمَلا للأجْرِ

حق بگوييد و براى پاداش (آخرت) کار کنيد

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 30