توجیه مساله «وحدت شخصیت» توسط مادیون
مادیون چگونه مساله «وحدت شخصیت» را توجیه می کنند؟
بعضى از مادیها براى حل مشكل بزرگ مسأله «وحدت شخصيت» به دست و پا افتاده اند. آنها مى گويند: «من» مجموعه تصورات مختلف و پى در پى است كه در ذهن وجود مى يابد، بنابراين اتصال و ارتباط دائمى اين ادراكات، سلسله واحد زنجير مانندى را تشكيل مى دهد كه معرف وحدت شخصيت ما در طول عمر است... و اين برخلاف وجدان هر كس است! چرا که «من» مجموعه تصورات نيستم، تصورات كار «من» است نه «من»، پس اين «من» كيست كه مبدأ تصورات است؟