نقش شیعیان در تدوین منابع تاریخ عمومی جهان و اسلام
دکتر سیدحسین فلاحزاده؛ دانشیار دانشگاه باقرالعلوم(علیه السلام) (Hossain270@gmail.com).
مقدمه
گرچه تمدنهای پیش از اسلام همچون تمدن ایران باستان یا تمدن یونان و روم به تاریخنگاری و حفظ میراث خود اهتمام داشتند و آثار چندی چون خداینامهها در ایران باستان و تاریخ هرودوت، تاریخ جنگهای پلوپونز و امثال آن را در تمدن یونان و روم بهرشته تحریر درآوردند، اما نسبت تمدن اسلامی با تاریخنگاری، صورتی کاملاً متفاوت داشت. مسلمانان در تمدن اسلامی به تاریخ توجه گستردهای نشان دادند بهگونهای که کمتر میتوان نمونه آن را در دیگر تمدنها جستوجو کرد. این اهتمام به تاریخ در تمدن اسلامی بهگونهای بود که حاصل آن، نگارش و تولید صدها بلکه هزارها کتب تاریخی شد. بنابر گفته برخی محققین در تمدن اسلامی قریب ششهزار مورخ وجود داشته است که حدود دوازده هزار کتاب تاریخی را پدید آوردهاند.(1)
بیتردید این اهتمام گسترده به تاریخ، متأثر از عواملی چند بود. تأثیرپذیری از قرآن کریم که حجم زیادی از آیاتش در مورد گذشته و تاریخ اقوام و انبیای پیشین است ازیکسو و عواملی دیگر چون لزوم حفظ سیره نبوی(صلی الله علیه واله وسلم) برای انتقال آن به نسلهای آینده ازسویدیگر، دو عامل مهمی بودند که در شکلگیری اینروند گسترده نقشآفرین بودند. در کنار این دو عامل مهم، علل و عوامل دیگری نیز چون ورود ملل گوناگون به قلمرو تمدن اسلامی و انتقال میراث و تجارب آنان درعرصه تاریخنگاری به مسلمانان، نیازمندی برخی خلفا و سلاطین به دانستن تاریخ، امور مالی و غیره وجود داشتند که موجب رونق بازار تاریخنگاری در تمدن اسلامی شدند،(2) اما آثاری که بهوسیله مسلمانان در تمدن اسلامی در حوزه تاریخ بهنگارش درآمد، همگی شکل یکسانی نداشت. گونهها، اشکال و انواع مختلفی از کتب تاریخی مانند کتب سیرهای، تواریخ عمومی، تواریخ سلسلهای، تواریخ محلی، کتب تراجم و شرححالنگاری، انساب، وقایعنگاری خاص و مانند آنها در این عرصه تولید شدند که هرکدام ویژگی خاص خود را داشتند و بخشهایی از تاریخ را ثبت و ضبط میکردند.
از این گذشته، سهم پیروان مذاهب و فرق مختلف اسلامی نیز در تولید این آثار یکسان نبود. آنان هرکدام بنابر شرایط خاص سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ازیکسو و نیازهایی که ازسوییدیگر داشتند، بر گونههای خاصی از تاریخنگاری تکیه کردند و به عرضه آن روی آوردند، همانگونه که گزارشات و تحلیلهای تاریخی آنان نیز با هم تفاوت بسیار داشت. از جمله پیروان مذاهب اسلامی که در جریان تولید و نگارش آثار تاریخی در تمدن اسلامی نقشآفرینی کردند شیعیان بودند. آنان علاوه بر مشارکت با دیگر مسلمانان در تولید آثاری چون سیره نبوی(صلی الله علیه واله وسلم)، در عرصههای خاصی نیز چون ثبت و ضبط جنبشها و قیامهای شیعه، نگارش اخبار مرتبط با اهلبیت رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) بیش از دیگر مسلمانان اهتمام ورزیدند و آثار گرانسنگی را پدید آوردند. در حوزههای تاریخی مشترک با دیگر مسلمانان نیز مبانی و روش شیعیان با دیگر مسلمانان بهخصوص اهلسنت یکسان نبود. برای نمونه، در مباحث سیرهنگاری اعتقاد به عصمت رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و اهتمام به بررسی نقش امام علی(علیه السلام) در تحولات عصر نبوی از جمله مبانیای بود که سیرهنگاران شیعی را از دیگران متمایز میساخت.
بررسی نقش شیعیان در تدوین تاریخ عمومی جهان و اسلام در تمدن اسلامی موضوع مقاله حاضر را تشکیل میدهد. بدینسبب، این نوشتار میکوشد تا با روش توصیفی - تحلیلی به این سؤال اصلی پاسخ گوید که نقش شیعیان در تدوین تاریخ عمومی جهان و اسلام چقدر است؟ برای پاسخ به این پرسش میکوشیم به پرسشهای فرعی چندی مانند چه تعداد و حجمی از تواریخ عمومی در قرون مختلف اسلامی بهدست شیعیان نگاشته شد؟ تاریخهای عمومی تألیفشده توسط شیعیان، دارای چه مشخصات و ممیزاتی در مقایسه با دیگر تواریخ عمومی است؟ چه علل و عواملی در میزان پرداختن شیعیان به نگارش تواریخ عمومی موثر بوده است؟ پاسخ دهیم.
الف) مفاهیم
1. شیعه
شیعه در لغت بهمعنای طرفدار، پیرو و تشیع بهمعنای پیرویکردن بهکار رفته است. برخی لغتدانان، شیعه را به دوستدار عترت و خاندان پیامبر معنی کردهاند.(3) در قرآن کریم نیز این واژه در معانی گروه و طرفدار بهکار رفته است.(4) در اصطلاح نیز شیعه به مسلمانانی اطلاق میشود که به ولایت و امامت بلافصل امام علی(علیه السلام) و فرزندان آن حضرت پس از پیامبر و نفی امامت از کسانی که در خلافت از او پیشی گرفتند اعتقاد دارند.(5) شیعیان اگرچه به فرقی چون امامیه کیسانیه، زیدیه و اسماعیلیه تقسیم میشوند، اما در این نوشتار تکیه ما بهطور عمده بر آثار امامیه اثنیعشری است.
2. تاریخنگاری
تاریخنگاری که از جلوهها و مظاهر فرهنگ و تمدن محسوب میشود، بهمعنای توصیف و ثبت وقایع و احوال سیاسی، فرهنگی و اجتماعی قوم یا جامعه جهانی است. تاریخنگاری از آنجاکه عمل انسانی است از انگیزهها، اهداف، منافع و اعتقادات تاریخنگاران تأثیر میپذیرد؛ همانگونه که ازسوییدیگر تحتتأثیر قدرتها و گفتمانهای سیاسی و فرهنگی نیز بوده است.
3. تواریخ عمومی
تواریخ عمومی، شاخهای از تاریخنگاری است که شکلی گسترده دارد و چون دیگر تواریخ به حادثه یا عصر و سلسله خاصی محدود نیست. اینگونه آثار بهطور معمول با تاریخ خلقت آغاز میشود و در ادامه تاریخ پیامبران و سپس تاریخ اسلام تا عصر مؤلف را شامل میشود. این مدل از کتب تاریخی را تواریخ عمومی اسلامی میشناسیم. اما اگر کتب مذکور علاوه بر این مباحث به تاریخ ملل و اقوام دیگر همچون یونانیان، رومیان و هندیان و مانند آنها هم بپردازند، نوعی تاریخ عمومی جهانی بهشمار میروند.(6) در تاریخنگاری اسلامی، آثاری مانند تاریخ یعقوبی، اخبارالطوال دینوری، تاریخ طبری و الکامل ابناثیر نمونههای برجسته تواریخ عمومی هستند.
ب) پیشینه موضوع
در ارتباط با موضوع کلی نقش شیعیان در تاریخنگاری اسلامی، تاکنون آثار چندی فراهم شده است. از آنجاکه نقش شیعیان بیشتر معطوف به تاریخنگاری اهلبیت و جنبشهای شیعی بوده است، عمده این پژوهشها نیز در همین زمینهاند. سیری در منابع شیعی تاریخ ائمه از حسینزاده شانهچی نمونهای از این بررسی است.(7) با این وجود، تحقیقات دیگری یافت میشوند که موضوع کلی نقش شیعه در تاریخنگاری را مدنظر قراردادهاند. فصل چهاردهم کتاب تشیع (سیری در فرهنگ و تاریخ تشیع) به تاریخنگاری شیعیان اختصاص یافته است. این نگاشته که توسط محمدحسین مشایخ فریدنی تألیف شده، بهطورعمده به معرفی نقش اصحاب برجسته ائمه در تألیفات تاریخی پراخته است و فهرستوارهای ازآن آثار را ارائه میکند. نویسنده در این اثر، هرچند از کسانی چون یعقوبی و مسعودی و آثار آنان نام میبرد، اما درباره نقش شیعیان در انواع تاریخنگاری و از جمله تاریخنگاری عمومی بحثی ارائه نکرده است.(8)
ابوالفضل شکوری در کتاب درآمدی بر تاریخنگری و تاریخنگاری مسلمانان با بهرهگیری از آمار دکتر صالح احمد العلی که حاصلکار وی روی الفهرست شیخ طوسی است، فهرستی در قالب چند جدول با عنوان مصنفات تاریخی شیعه به گزارش شیخ طوسی در الفهرست (از آغاز تا سال460ق) ارائه کرده که تنها هفتعنوان آن به تاریخ عمومی اختصاص دارد که آنها هم عمدتاً کتبی هستند که مفقود شده و بهدست ما نرسیدهاند.(9) در مقالهای با عنوان سهم و نقش مورخان شیعه در تاریخنگاری اسلامی که توسط فاطمه جاناحمدی نگارش شده است به اجمال به نقش شیعیان در نگارش گونههای مختلف تاریخنگاری اعم از سیره، نسبشناسی، فتن و ملاحم و غیره پرداخته شده است. نقش شیعیان در تاریخنگاری عمومی در این مقاله تنها در دو صفحه بررسی شده و در این زمینه تنها به آثاری چون تاریخ یعقوبی و مسعودی اشاره شده است.(10) رسول جعفریان در منابع تاریخ اسلام، تنها ذیل دو عنوان از تاریخنگاری شیعیان یادکرده است که یکی از آنها مربوط به آثار شیعیان امامی در تاریخ زندگی امامان است و دیگری به تاریخنگاری شیعی در دوره صفویه اشاره دارد.(11) خلاصهای از همین مباحث در مقدمه حیات فکری و سیاسی امامان شیعه منعکسشده است.(12) مقالات دیگری همچون مقاله تاریخنگاری شیعه در کتاب رجال نجاشی نرگس مجیدینسب؛ تاریخنگاران امامیه و روشها و گونههای تاریخنگاری آنها از منصوره بخشی نیز تنها به برخی از تواریخ عمومی شیعیان اشاره کردهاند. باوجود آثار فوق با بررسیهایی که صورتگرفت بهنظر میرسد در مورد نقش شیعیان در نگارش تواریخ عمومی جهان و اسلام تاکنون اثری فراهم نشده است.
ج) آغاز تاریخنگاری اسلامی و شکلگیری تواریخ عمومی
آغاز تاریخنگاری اسلامی را میتوان حدود نیمهدوم قرن اول یا نیمهنخست قرن دوم دانست که با نگارش آثاری در عرصه سیرهنگاری پدیدار شد. سیرهنگاری نخستین موضوع تاریخی بود که مسلمانان بدان اهتمام ورزیدند و به ثبت و ضبط آن روی آوردند. برجستهترین اثر که خود از نخستین آثار جامع در این زمینه بهشمار میرود، کتاب سیره محمدبن اسحاق (م 150 یا 151ق) است که در عصر منصور عباسی نگاشته شد.
پیشینه نگارش تواریخ عمومی براساس آنچه تاکنون بهدست ما رسیده است بهحدود یکقرن پس از آن بازمیگردد. نخستین اثری که در این زمینه یافت شده است تاریخ خلیفةبن خیاط (م 240ق) است که به نیمه قرن سوم تعلق دارد. اثر فوق، براساس روش حولی یا سالشماری به نگارش درآمده. درباره این کتاب گفته شده است که کهنترین اثری است که در قالب سالشمار بهدست ما رسیده است.(13) نویسندگان بعدی از کتاب خلیفه استقبال نکردهاند و طبری فقط یکبار از آن یاد کرده است.(14)
در قرون نخستین اسلامی شیعیان نیز در کنار اهلسنت در نگارش تواریخ عمومی درخشیدند و آثار برجستهای را خلق کردند. برجستگی این آثار سبب شد تا در تاریخنگاری اسلامی مشهور شده و از جایگاه خاصی برخوردار شوند بهگونهای که همچنان این جایگاه حفظ شده است. سه کتاب تاریخ یعقوبی، مروجالذهب مسعودی و تجاربالامم مسکویه رازی که بهترتیب قدمت بیشتری دارند، جز آثار فاخر شیعیان در عرصه تواریخ عمومی اسلام و ایران در قرون نخستین اسلامی بهشمار میروند که جداگانه به معرفی هریک میپردازیم. اهمیت این آثار و شهرت آنان سبب شد تا حجم بیشتری از مقاله را در مقایسه با دیگر آثار به آنها اختصاص دهیم. در این قسمت از اثر چهارمی نیز به اجمال یاد خواهیم کرد که البته به قرن ششم و هفتم تعلق داشته است.
1. تاریخ یعقوبی (م 292ق)
از کتاب تاریخ خلیفه که بگذریم، مهمترین کتاب تاریخ عمومی جهان و اسلام کتاب شاخص و کهن یعقوبی مورخ شیعی است که به قرن سوم تعلق داشته و جایگاه برجستهای در بین کتب تواریخ عمومی و منابع اولیه تاریخ اسلام دارد. یعقوبی به احمدبن ابییعقوببن جعفربن وهببن واضح کاتب اخباری شناخته شده است. یعقوبی بر علوم مختلفی چون تاریخ، جغرافیا و نجوم تسلط داشته و شاعر نیز بوده است. وی متولد شهر بغداد مرکز خلافت عباسی است و در همان شهر نیز بزرگ شده است، اما بعدها به مناطقی همچون مصر سفر کرده و در همانجا یا مغرب درگذشته است.(15) تاریخ وفات وی را نیز مختلف نوشتهاند، بنابه نقلی، وی در سال 284ق و به نقلی دیگر حدود 292ق درگذشته است.(16) برخی نویسندگان نیاکان یعقوبی را ایرانی و اهل اصفهان میدانند که به عراق کوچ کردهاند.(17) جدّ سوم یعقوبی واضح از موالی منصور دوانقی و صالحبن منصور بوده و لذا خاندان واضح به عباسی معروف شدهاند و یعقوبی نیز به ابنواضح شهرت گرفته است.(18) واضح در سال 158ق از سوی منصور به حکومت ارمنستان و درسال 162ق به حکومت مصر گماشته شد. زمانی که حسینبن علیبن حسن معروف به شهید فخّ در عصر حکومت هادی عباسی در سال 170ق قیام کرد و به شهادت رسید. ادریسبن عبدالله که همراه او بود و جان سالم بهدر برده بود بهسوی مصر فرار کرد و واضح که در آن سال عامل دیوان برید مصر بود، ادریس را به سرزمین مغرب فرستاد. این اقدام سبب شد تا بعدها هادی یا هارون واضح را به جرم حمایت از ادریس بهدار آویزند.(19)
یعقوبی مورخی شیعی است. علاوه بر آنچه درمورد واضح جد یعقوبی نقل شد که نشاندهنده گرایش خاندان یعقوبی به تشیع است، از نوشتههای خود یعقوبی نیز میتوان تشیع وی را استنباط کرد. نوع گزارش او از سقیفه و برخوردهای خلفا و سیر حکومت امام علی(علیه السلام) تشیع وی را آشکار میسازد. علاوه بر آن یعقوبی در کنار ذکر اخبار خلفا از امامان شیعه نیز بهترتیب یاد میکند و کلمات قصاری از آن معصومین(علیهم السلام) را نقل مینماید. سخن گفتن اجمالی او از قیام زید را برخی محققین نشانه امامیبودن و تشیع یعقوبی دانستهاند.(20) افزونبر آنچه گفته شد، یعقوبی در تاریخ خود حدیث غدیرخم و حدیث ثقلین و تفسیر آن به کتاب و عترت را نیز نقل کرده و به نزول آیه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي ورَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِيناً» در روز نصب امام علی(علیه السلام) تصریح دارد. همچنین او در بحث از خلفای پس از پیامبر تعبیر امیرالمؤمنین را فقط برای امام علی(علیه السلام) بهکار برده است. ازاینروست که بسیاری از مستشرقین نیز بر تشیع وی تأکید دارند. برای نمونه رابینسون وی را از معدود شیعیانی میداند که تاریخ عمومی نوشتهاند.(21)
یعقوبی صاحب آثار متعددی بوده است که بخشی از آنها بهدست ما رسیده و بخشی در گذر زمان متروک مانده است. مهمترین اثر او که اکنون باقی است، همین کتاب تاریخ عمومی وی است که با نام تاریخ یعقوبی، تاریخ ابنواضح، تاریخ احمدبن ابییعقوب، اخبارالعباسیه و مانند آن شناختهشده است.(22) اثر دیگر یعقوبی که برجای مانده است، کتاب البلدان اوست که برخی از آن به اسماءالبلدان نیز یاد کردهاند. این اثر در حوزه جغرافیای تاریخی و در راستای کتب مسالک و ممالک است. اثر سوم یعقوبی، کتاب کوچکی با نام مشاکلة الناس لزمانهم است که شاید بتوان آن را اثری در حوزه جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی قلمداد کرد. افزونبر آنچه گذشت، یعقوبی صاحب آثار مختلف دیگری هم بوده است که متأسفانه بهدست ما نرسیده؛ آثاری مانند فتوحالمغرب، اخبار الاممالسالفة و ملوکالروم.(23)
اگر بخواهیم درباره محتویات و ویژگیهای تاریخ یعقوبی بحث کنیم باید گفت که وی کتاب خود را به دو بخش جداگانه تقسیم کرده است؛ بخش اول که متأسفانه مقدمه آن مفقود شده است، خود به ششباب تقسیم میشود. این بابها بهترتیب شامل تاریخ آدم و فرزندان او تا بنیاسرائیل، تاریخ اهل هند، تاریخ یونان و روم، تاریخ ساسانیان، تاریخ چینیان و مصریان و تاریخ قدمای عرب و کیشها و بازارهای آنها میشوند. بخش دوم کتاب او حاوی تاریخ اسلام و تاریخ خلفاست. در این بخش، او تاریخ زندگی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) در دوران قبل از بعثت، پس از بعثت و پس از هجرت را نقل کرده و سپس به بحث سقیفه و عصر خلفا تا سال 259ق یعنی عصر خلافت معتمد عباسی پرداخته است.
کتاب تاریخ یعقوبی، همانگونه که پیشتر اشاره شد، کهنترین تاریخ عمومی جهان و اسلام است که در تاریخنگاری و تمدن اسلامی بهنگارش درآمده است.(24) درست است که تاریخ خلیفةبن خیاط پیش از این اثر نگاشته شد، اما آن اثر برخلاف تاریخ یعقوبی مباحث خود را از اسلام آغاز کرده است. ازاینرو، شاید بتوان آن را یک تاریخ عمومی اسلام و نه جهان قلمداد کرد. تاریخ یعقوبی بحث خود را از ابتدای آفرینش آغاز کرده است. ویژگی دیگر این اثر این است که تنها مختص به پیشینه جهان عرب و شبهجزیره عربی یا حتی ایران و هند و مشرقزمین نیست، بلکه اخبار تاریخ یونان، روم، مصر و نقاط دیگر را هم شامل میشود. پس بهطور قطع میتوان آن را اولین تاریخ عمومی جهان و اسلام بهشمار آورد. ویژگی دیگر این اثر را باید در روش موضوعی آن دانست که نسبت به بسیاری از کتب تواریخ عمومی که برحسب سالشمار پیش رفتهاند متفاوت است. در اینروش، بعدها مسعودی برخلاف طبری و ابناثیر و دیگران، روش یعقوبی را درپیش گرفت. ویژگی دیگر یعقوبی به نوع پرداخت او به زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) بازمیگردد. وی در جلد دوم تاریخ خود که با ولادت آن حضرت آغاز شده است بهدنبال ذکر تاریخ زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) درحدود پنجاه صفحه را به نقل سخنان و احادیث آن حضرت اختصاص داده است. وی بعدها این سبک را درباره امام علی(علیه السلام) و دیگر معصومین نیز بهشکل محدودتری درپیش گرفته است. افزونبر آنچه گذشت یعقوبی در کتاب خود اطلاعات فرهنگی و علمی گستردهای را ذیل مباحث تاریخ سیاسی ارائه میدهد. برای نمونه، او هنگام بحث از عیسی(علیه السلام) اناجیل چهارگانه و هنگام بحث از یونانیان کتب فیلسوفان و نویسندگان آن دیار همچون جالینوس، اقلیدس، ارسطو و دیگران را معرفی میکند. در بحث جاهلیت عرب نیز وی به ذکر روزهای هفته، ماهها و سال، روزهای تاریخی عرب، شعرای عرب و مانند آن میپردازد. ازاینرو میتوان تاریخ او را نوعی تاریخ فرهنگی نیز بهشمار آوریم.
2. مروجالذهب و التنبیه مسعودی (م 346ق)
ابوالحسن علیبن حسینبن علیبن عبدالله مسعودی هذلی از مورخان نامدار جهان اسلام است که در نیمه دوم قرن سوم در بغداد زاده شد و در سال 346ق در فسطاط مصر دیده از جهان فروبست. نسب وی به عبداللهبن مسعود صحابی برجسته رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) میرسد و بدینسبب به مسعودی شهرت گرفته است. مسعودی در بغداد رشد یافت و علوم چندی را آموخت و آنگاه به سیروسفر رویآورد. وی خود درباره سفرهایش مینویسد: «کسی را که به سنگ وطن خود چسبیده و اخبار را در اقلیم خود به چنگ آورد، با کسی که عمر خود را برای طی اقطار تقسیم کرد و روزگارش را به سفر گذرانده و هر مطلب دقیقی را از معدن آن به چنگ آورده تفاوت بسیار است.»(25) مسعودی به نوشته خودش به مناطقی چون سِند، چین، خراسان، ارمنستان، آذربایجان، آران، عراق و شام سفر کرده است.(26)
مسعودی آثار گوناگونی داشته است. وی خود در مروجالذهب والتنبیه نام سیوچهار اثرش را آورده است، اما از این مجموعه بسیاری از آنها از جمله اخبارالزمان، کتاب الاوسط، فنونالمعارف، ذخائرالعلوم و غیره از بین رفتهاند. از آثار باقیمانده او در حوزه تاریخ عمومی یکی کتاب برجسته و نسبتاً مفصلی به نام مروجالذهب و دیگری اثری مختصر با عنوان التنبیه والاشراف است.
مسعودی مورخی شیعی است؛ هرچند برخی از نویسندگان عرب وی را معتزلی شافعی میدانند؛ اما در مقابل کسانی نیز مسعودی شافعی را غیر از مسعودی صاحب مروجالذهب دانستهاند. علمای رجال شیعه همچون نجاشی و دیگران، مسعودی را شیعه میدانند. نجاشی کتاب اثباتالوصیة را نیز به وی نسبت میدهد. برخی ازمطالب کتاب مروجالذهب نیز دال بر تشیع مسعودی است. او بهدنبال نام ائمه(علیه السلام)، میآورد و در بابهای کتابش در مورد زندگی ائمه(علیهم السلام) فصلی خاص میگشاید. همچنین انعکاس گسترده قیامهای شیعی و نوعی همدلی نشاندادن مسعودی با قیامکنندگان نیز میتواند از نشانههای تشیع وی باشد. علاوهبر اینها باید گفت که وی رسالهای مستقل با عنوان رسالةالبیان فی اسماءالائمةالقطعیة منالشیعة داشته است. مسعودی همچنین با استناد به کتاب سلیمبن قیس حدیث رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) درمورد امام برحقبودن امام علی و فرزندانش را نقل کرده است. از فهرست عناوین آثار وی نیز برمیآید که وی به موضوع امامت علاقهمند بوده و در آن موضوع تألیفات چندی داشته است.(27)
مروجالذهب مسعودی، دربردارنده اخبار و گزارشهای مختلف و گستردهای است. او این اثر را که در سال 332ق نگاشت و در سال 336ق اصلاحاتی در آن بهعملآورد، به 132 باب تقسیم و مباحث آن را به دو بخش قبل و بعد از اسلام دستهبندی کرد. بخش اول کتاب او از خلقت جهان و زمین و دریاها و اقالیم و مانند آن آغاز میشود و سپس به تاریخ انبیاء و ملل مختلف چون یهودیان، مسیحیان، رومیان، ایرانیان و هندیان میپردازد. وجهتسمیه مناطق مختلف نیز از نظر او دور نمانده است. افزونبر این در بخش قبل از اسلام در مورد ماهها، ایام و سالهای عرب و ایرانیان، دیانت آنها، فرهنگ، معماری و خانههای معتبر یونانیان، رومیان، اخبار آتشکدهها و معابد بزرگ و امثال آنها سخن گفته است. گزارش او از تاریخ اسلام با مولد رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)، مبعث، هجرت و کارها و سخنان آن حضرت آغاز میشود و سپس وی به بررسی اخبار مربوط به خلفای ثلاثه پس از آن حضرت و بهشکل مفصلتری اخبار عصر حاکمیت امام علی(علیه السلام) و جنگهای آن حضرت با مخالفان میپردازد. بررسی اخبار امویان و سپس عباسیان تا سال 336ق مباحث پایانی کتاب او را تشکیل میدهد.
تاریخنگاری مسعودی در مروجالذهب دربردارنده ویژگیهای چندی است که وی را از بسیاری دیگر از مورخین ممتاز ساخته است. او با وجود روش مشهور سالشماری که کسانی امثال طبری در اثر خود بهکار گرفته بودند، روش موضوعی را که میراث کسانی امثال یعقوبی، دیگر مورخ شیعه بود بهکار گرفت. بنابراین، تاریخنگاری او پیوسته است. وی همچنین همانند یعقوبی اسناد خود را نیز در متن تاریخ حذف کرد تا از تکرار و مطولنویسی دور باشد، برعکس در مقدمه یا در لابهلای مباحث خود به ثبت منابع و مآخذ خود اقدام کرد. ویژگی ممتاز دیگر مسعودی همان رویآوردن به سفر و مشاهده اماکن تاریخی و کسب اخبار از مناطق مختلف است. وی چنانکه گذشت، سفرهای زیادی به مناطق مختلف داشته و با کسان زیادی دیدار کرده است. او در این سفرها به اسناد و کتب چندی شبیه آنچه در فارس در مورد پادشاهان ساسانی یافت، دستیافته است.
مسعودی همچنین بهدستهبندی اخبار خود در کتابش میپردازد. وی اخبار تاریخی را به سه دسته ممکن (جایز)، مستفیض و ممتنع دستهبندی میکند. بدینگونه که اگر خبری را افراد و آحاد نقل میکردند جزء خبر جایز و ممکن محسوب میشد و صحت آن غیرثابت تلقی میگشت، اما اگر نقل خبری بهشکل متواتر صورت میگرفت، در مجموع اخبار مستفیض بهشمار میرفت و پذیرش آن قطعی مینمود.(28) از ویژگیهای دیگر مسعودی، دخالتدادن عقل در سنجش اخبار تاریخی همانند یعقوبی است. گذشته از اینها، مسعودی ادیبی تواناست و از نقل حکایتهای جالب در اثر خود استفاده کرده است. این ویژگی سبب جذابیت و زیبایی مروجالذهب شده و کششی را برای خوانندگان کتاب او پدید میآورد. ذکر فهرستواره چکیده مباحث در پایان یک مبحث تاریخی نیز از دیگر مشخصات تاریخنگاری مسعودی است. علاوه بر اینها استفاده گسترده از علم جغرافیا و ارائه اطلاعات در مورد زمین، دریاها، رودخانهها، اقالیم نیز بر زیبایی کار او افزوده است. در اینروش اگرچه یعقوبی نیز از مسعودی پیشگرفت، اما مسعودی آن را به کمال رسانده است؛ زیرا او حتی اخلاق و رفتار مردمان را در ارتباط با شرایط محیط زیست آنان دانسته و در این عرصه نیز گزارشهای چندی ارائه کرده است.(29) انعکاس گسترده اخبار شورشها و قیام در اثر مسعودی نشانه توجه وی به تاریخ اجتماعی در کنار تاریخ سیاسیای دارد که در آن بهطور معمول به اخبار پادشاهان و خلفا توجه میشود. او در اثر خود، از شورشهای مناطق مختلف از جمله عراق، ایران، فلسطین، حجاز، افریقا، اندلس و دیگر جاها یادکرده و گزارشات با ارزشی را در اینباره در اثر خود ارائه کرده است.(30) باید گفت از آنجاکه وی کتاب التنبیه والاشراف خود را در اواخر عمر و پس از مروجالذهب تألیف کرده است، در این کتاب بر عکس مروجالذهب بهنقل مختصر اخبار و گزارشات بسنده کرده؛ بهگونهای که میتوان آن را خلاصه مروجالذهب تلقی کرد. با این وجود از آنجاکه این اثر در اواخر عمر مسعودی و دوران کمال تجربه او در تاریخنگاری تألیف شده، برخی از محققین آن را به آواز قو تشبیه کردهاند؛ زیرا گفتهشده که این پرنده به هنگام مرگ و در آخر عمر آواز زیبایی سرمیدهد.
3. تجاربالامم مسکویه رازی (م 421ق)
ابوعلی احمدبن مسکویه رازی از فیلسوفان، مورخان و نویسندگان برجسته قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری قمری است. تاریخ تولد او بهدرستی روشن نیست. برخی محققین، سال 320ق را سال تولد وی در نظر گرفتهاند،(31) اما در سال درگذشت او کمتر تردید شده است. وی در سال 421ق در اصفهان درگذشت و محل خاکسپاری او نیز محله تختفولاد یا خواجوی اصفهان است.(32) ابوعلی مسکویه در شهر مشکویه از شهرهای اطراف ری زاده شد و بدینجهت وی را به لقب و صفت مسکویه و رازی توصیف کردهاند؛ هرچند در مورد وجه ملقبشدن او به مسکویه توجیهات دیگری نیز مطرح شده است.(33)
روزگار مسکویه با برآمدن دولت شیعی و ایرانی آلبویه (321-447ق) مقارن بوده است. خاندانی که افزونبر خدمات گسترده به تشیع و شهرهای شیعهنشین، به عالمان و اهلادب نیز توجه ویژه داشته، آنان را مورد حمایت خود قرار میدادند. ازاینرو، ابوعلی مسکویه نیز که خود اهلدانش و فضل بود، در نزد آنان مقاماتی چند یافت. وی مدتی مصاحب ابومحمد مهلبی و مدتی نزد ابوالفضل ابنعمید از ادبا و وزرای آلبویه بود و بهعنوان سرپرستی کتابخانه شخصی ابنعمید منصوب شده بود. بعدها او به دربار عضدالدوله در شیراز راهیافت و خازن کتابخانه آن امیر برجسته آلبویه شد. ابوعلی هرچند خود اهلعلم بود و گفتهشده که تاریخ طبری را نزد ابوبکر احمدبن کامل قاضی که از دوستان طبری بوده خوانده است، اما حضور او بهعنوان خازن کتابخانههای بزرگان آلبویه سبب دسترسی بیشتر وی به منابع و مآخذ شد و زمینه رشد بهتر و خلق آثار ارزنده وی را فراهم آورد. ابوعلی مسکویه صاحب آثار مختلفی همچون الفوزالاکبر، انسالفرید، ترتیبالسعادات، تهذیبالاخلاق، جاودان خرد و الهوامل والشوامل بوده است.(34)
مسکویه رازی از عالمان و نویسندگان شیعی عصر خود بوده، ازاینرو، بسیاری از محققین وی را شیعه دانستهاند.(35)
ردکردن دعوت سلطان محمود غزنوی از سوی مسکویه و نرفتن به دربار او باوجود مهماننوازیهای وی و پیوستن به دربار مخالفان غزنویان، یعنی آلبویه نیز میتواند دلیلی بر گرایش شیعی او باشد. گفتهشده که میرداماد در اصفهان هرگاه که از کنار قبر او میگذشت میایستاد و فاتحهای میخواند و اظهار میداشت که این مرد یعنی مسکویه در درجه عالی از معرفت نسبت به اهلبیت(علیهم السلام) قرار داشت و به وجوب اطاعت از آنها معتقد بود.(36) خواجه نصیرالدین طوسی، عالم برجسته شیعی نیز در کتاب اخلاق ناصری از مسکویه تمجید بسیار کرده است.(37)
کتاب تاریخ عمومی وی تجاربالامم نام دارد. این کتاب در بردارنده تاریخ جهان و اسلام از خلقت تا سال 369ق است. مباحث پایانی این کتاب مقارن با عصر عضدالدوله دیلمی است که مسکویه خازن کتابخانه وی بوده است. مسکویه اگرچه بهنام وی تصریح ندارد، اما از قرینهها برمیآید که به عضدالدوله تقدیم شده است. هدف عمده وی از نگارش تاریخ، امری اخلاقی و تربیتی است. مسکویه بدینسبب نام تجاربالامم را برای کتاب خود برگزیده، چون اعتقاد دارد که رویدادهای تاریخی به شکلی تکرار میشوند و خردمندان باید از آنها درس عبرت بگیرند. گزارشات تجاربالامم تا سال 340ق ا زمنابع تاریخی همچون طبری و دیگران گرفته شده است، اما از این سال به بعد مؤلف، کتاب را براساس مشاهدات و گزارشات عصر خود نگاشته است. بنابراین، این بخش کتاب او را از آنجاکه دربردارنده اخبار دست اول و کمیابی از عصر آلبویه است، بسیار ارزشمند دانستهاند. در برخی نسخههای کهن، کتاب تجاربالامم به شش دوره تقسیم شده است. بخش اول عصر پیشدادیان تا سال 37ق را دربرمیگیرد. بخش دوم سالهای 38ق تا 103ق؛ بخش سوم سالهای 104ق تا 191ق؛ بخش چهارم سالهای 191ق تا 233ق؛ بخش پنجم سالهای 234ق تا 326ق و بخش ششم سالهای 326ق تا 369ق را شامل میشود.(38) عصر باستان این کتاب در بردارنده دورههای پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان است و روشن است که تکیه ابوعلی مسکویه در این بخش بر تاریخ ایران است.
همانگونه که گذشت، مسکویه افزونبر تاریخ بر فلسفه واخلاق نیز آگاهی داشت و این سببشده تا وی صرفاً با نگاه نقلی به تاریخنگاری نپردازد، پس مانند طبری به نقل هر گزارشی و سپردن قضاوت به خواننده بسنده نکرده و خود روایاتی را که به صحت نزدیکتر میداند برگزیده است. او در نقل تاریخی خود از ذکر گزارشاتی که با عقل ناسازگار است پرهیز میکند و خرافات و مبالغات را نمیپسندد. توجه بههمین نکات است که وی را در نظر بسیاری از محققین و مستشرقین ممتاز ساخته است. مرگلیوث(39) (1858-1940م) درباره وی میگوید که تاریخنگاری بهدست مسکویه به بالاترین پایگاه خود رسیده است.(40)
از آنجاکه نگارش تواریخ عمومی نیاز به اطلاعات گسترده و دسترسی به منابع متعدد پیشین داشت و با انقراض دولت شیعی آلبویه حمایت آن خاندان از مورخان شیعی از بینرفت، بهنظر میرسد که تألیف کتب تواریخ عمومی توسط شیعیان نیز مدتی متوقف شده است. با این وجود در فاصله سقوط آلبویه تا ظهور صفویه محدود آثاری وجود دارند که در این زمینه تألیف شدهاند.
4. معادنالذهب ابنابیطی حلبی (575-ح 630ق)
این کتاب را میتوان در راستای تواریخ عمومی شیعیان در قرون ششم و هفتم بهحساب آورد. ابنابیطی یحییبن حمیدبن ظافر طائی حلبی غسانی مورخ و ادیب شیعی است که در حلب میزیست و آثار متعددی را در عرصههای تاریخی، شرح نهجالبلاغه، طبقات و غیره تألیف کرد. از بین آثار او کتاب معادنالذهب فی تاریخالملوک والخلفاء و ذویالرتب چهبسا مهمترین اثر محسوب شود. متأسفانه اثر مذکور در گذر زمان از بین رفته و بهدست ما نرسیده است، اما مورخانی مانند ابنخلکان و دیگران از آن کتاب بهره بردهاند.(41)
د) عصر صفویه (907-1135ق) دوره اوج نگارش تواریخ عمومی شیعیان
عصر صفویه که از سال 907ق با تصرف تبریز توسط شاهاسماعیل آغاز شد و تا سال 1135ق با سقوط اصفهان به پایان رسید، از دورههای مهم تاریخ ایران ازیکسو و تشیع ازسوییدیگر بهشمار میرود. اعلام تشیع بهعنوان مذهب رسمی در آن روزگار از سوی پادشاهان صفویه و حمایت آن حاکمیت از اندیشه شیعی سبب شد تا در آن مقطع زمانی آثار متعددی در عرصههای مختلف علمی و مذهبی تدوین شود. تاریخنگاری یکی از این عرصههای برجسته بود که در آن روزگار رشد کرد و به خلق آثار متعددی انجامید که عمدتاً بهدست شیعیان حامی و طرفدار صفویه تألیف شدند.(42) از جمله این منابع تاریخی تألیف شده، تواریخ عمومی بودند که در کنار دیگر انواع کتب تاریخی همچون تواریخ محلی، سلسلهای و غیره به نگارش درآمدند.
احسنالتواریخ حسن بیگ روملو (937-ح 985ق) یکی از تواریخ عمومی عصر صفویه است که قسمتهایی از آن برای ما باقیمانده است. نویسنده همانگونه که خود در کتابش اشاره دارد، در سال 937ق در قم متولد شد و در عصر سلطنت شاهطهماسب به مقاماتی رسید و در جنگهای صفویان علیه شورشیان داخلی همچون گرجیان شرکت داشت. از وی پس از سال 985ق اطلاعی در دست نیست. گذشته از محل تولد و حضور او در دستگاه صفویان شیعی از برخی نکات کتاب، تشیع وی آشکار است. او در مقدمه مجلد اول باقیماندهاش بعد از حمد خداوند و درود بر رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) بر ولی و وصی او درود میفرستد و مینویسد: «و هزاران درود بر آن بدر منیر بیضا و گوهر درج علا، مخصوص به سوره هل اتی امیرالمؤمنین و امامالمتقین علی مرتضی باد.»(43)حسنبیگ در وقایع سال 907ق که سال جلوس شاهاسماعیل در تبریز و دستور او بر اجرای آداب شیعی مینویسد: «در آن اوان مردمان از مسائل مذهب حق جعفری و قواعد و قوانین ملت ائمه اثنیعشری اطلاعی نداشتند تا که آنکه روز به روز آفتاب حقیقت مذهب اثنیعشری ارتفاع پذیرفت».(44)
حسنبیگ روملو، تاریخ عمومی خود را در دوازده مجلد نگاشت، اما فقط از آن مجموعه فقط دو مجلد بهدست ما رسیده است. مجلد اول از این اثر دربردارنده تاریخ ایران از مرگ تیمور (807ق) تا سال 900ق و شرححال گورکانیان و سلاطین قراقویونلو و آققویونلو است و مجلد دوم وقایع سال 900ق تا 985ق یعنی عصر صفویه را تا دوره شاهاسماعیل دوم دربرمیگیرد.
خلد برین اثری است در حوزه تاریخ عمومی به زبان فارسی که در ایام حکومت شاهسلیمان اول صفوی نگاشته شده است. مؤلف آن میرزامحمدیوسف واله اصفهانی (م 1105ق) از مورخان و ادبا و اهل دیوان دوره صفویه بهشمار میرود. واله اصفهانی ابتدا میخواسته نام کتاب خود را حدائقالخلد بگذارد، اما بعدها تصمیم برآن میگیرد تا نام خلد برین را برای اثر خود برگزیند. کتاب او از دیگر تواریخ عمومی عصر صفوی است. این اثر در هشت روضه و یک خاتمه تنظیم شده است که تنها روضه آخر آن دربردارنده تاریخ ایران در روزگار صفویه است. مؤلف در روضههای اول تا هفتم، تاریخ پیامبران و شاهان قبل از اسلام و تاریخ پیامبر اسلام و امامان شیعی، خاندانهای اموی و عباسی و عصر مغولان و تیموریان، بازماندگان تیمور و سلسلههای قراقویونلو و آققویونلو را بررسی کرده است. روضه هشتم نیز که به صفویه اختصاص دارد، خود به هفت حدیقه تقسیم شده است که بهترتیب به زندگانی شاهاسماعیل اول صفوی و احوال مشاهیر سادات و شعرا و ادیبان عصر او، زندگانی طهماسب اول، شاهاسماعیل دوم، سلطان محمد خدابنده، شاه عباس اول، شاه صفی، شاه عباس دوم پرداخته است. خاتمه کتاب هم به شرححال شاه سلیمان اول اختصاص یافته است. مؤلف این اثر که تقریباً در اواخر عصر صفویه میزیسته است، از آثار نگاشتهشده در روزگار قبل از خود مانند عالمآرای عباسی، احسنالتواریخ، خلاصةالتواریخ، ظفرنامه یزدی، حبیبالسیر، صفوةالصفا و مانند آنها استفاده کرده است. وی علاوه بر پرداختن به پادشاهان و ذکر تاریخ سیاسی، بهنوعی تاریخ فرهنگی و اجتماعی را هم مدنظر قرار داده است و بهمعرفی سادات و علما و اهل هنر نیز در هر عصری رویآورده است. تحولات عصر خود نویسنده انعکاس بیشتری در کتاب یافتهاند. کتاب مذکور حوادث تاریخ عمومی را تا سال 1078ق پوشش میدهد. تاکنون بخشهایی از این کتاب (حدیقههای اول تا چهارم از روضه هشتم) به چاپ رسیده است.(45)
تکملةالاخبار عبدیبیگ شیرازی نویدی (921-998ق) از دیگر تواریخ عمومی عصر صفوی است. نام مؤلف علی و لقبش زینالعابدین است و در سال 921ق در شیراز یا به قولی در اصفهان متولد شده است. کسانی که وی را اصفهانی دانستهاند، نسب شیرازی او را بهسبب اقامت طولانی او در آن شهر میدانند. او نخست به فراگیری علوم دینی رویآورد، اما در به سال 937ق بهعلت از دستدادن پدر از تحصیل فاصله گرفته و به امور دیوانی روی میآورد.
وی از نویسندگان و شعرای عصر صفوی است. کتاب او یک تاریخ عمومی است که از آغاز آفرینش شروع میشود و تا عصر صفوی و سال 979ق تداوم داده است. مؤلف کتاب را در سال 967ق نگاشته است.(46) مؤلف در این اثر از مذهب شیعه جانبداری کرده و به ستایش سلاطین صفوی میپردازد و آنها را وارث مشروع و برحق ائمه اثنیعشر در عصر غیبت میداند. او پادشاهان صفویه را از سلسله علویه فاطمیه میخواند که قابلیت عهدهداری حکومت و راهنمایی مردم به مذهب حق اثنیعشری را دارا هستند.(47) باب چهارم این کتاب که از مهمترین قسمتهای آن است خود به چهاربخش تقسیم میشود. مؤلف بیان حال عالم پس از رحلت حضرت رسول را در بخش اول، تاریخ عالم از رحلت رسول اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) تا زمان غیبت صغری امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در بخش دوم، بیان عالم در عصر غیبت کبری در بخش سوم و بالاخره خاتمه را در بخش چهارم آورده است. کتاب در زمان تبعید مؤلف در اردبیل و در بقعه شیخ صفی نگاشتهشده و از سوی مؤلف به دختر شاهطهماسب تقدیم گردیده است. مؤلف هدف از تألیف اثر خود را فراهمآوردن اثری مورد اعتماد در مقایسه با تواریخی میداند که در ایام گذشته توسط مورخان اهلسنت تدوین شدهاند. فیضی سخا در مقالهای عواملی مانند موعودگرایی، تأویلگرایی و برخورداری از اندیشههای ایرانشهری را از شاخصههای تاریخنگاری عبدی بیگ شیرازی دانسته است.(48)
نسخ جهانآرای قاضی احمد غفاری نام اثری تاریخی در حوزه تاریخ عمومی است. قاضی احمد از فقها و مورخان عصر صفوی بهشمار میرود که بهعنوان شاعر نیز شناخته شده است. او فرزند نجمالدین عبدالغفار است و اهل قزوین است که در مقطعی مهم دومین پایتخت دولت صفوی بوده است. وی در سال 975ق بههنگام بازگشت از سفر حج، دارفانی را وداع کرد. علت نامیدهشدن این کتاب به نُسَخ آن است که این اثر دربردارنده سه کتاب (نسخه) است که هریک بخشهایی از تاریخ را دربرمیگیرند. نسخه اول درباره پیامبران و امامان، نسخه دوم پادشاهان قبل و بعد از اسلام و نسخه سوم مربوط به صفویان است. این کتاب وقایع تاریخی را تا سال 972ق دربردارد.(49)
قاضی احمد علاوه بر این اثر صاحب کتاب دیگری نیز با عنوان تاریخ نگارستان است که آن اثر را نیز میتوان بهشکلی در حوزه تاریخ عمومی دانست، ولی با این تفاوت که مؤلف در این اثر تاریخ ده قرن هجری را در قالب 300 حکایت تاریخی و با زبانی ادبی در شکل نظم و نثر بیان کرده است.(50) مؤلف، این اثر را در سال 959ق بهنام شاهطهماسب اول تألیف کرده است. وی میکوشد تا در این اثر بهعلت فراز و فرود حکومتها بپردازد و علاوه بر آن آموزندهبودن در ابعاد انسانی و اخلاقی را در تاریخنگاری خود دنبال کند. در این اثر، مؤلف نخست به بیان شرح کوتاهی از زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و امام علی(علیه السلام) و دیگر معصومان میپردازد و سپس با پرداختن به حوادث عصر امویان و عباسیان به ذکر اخبار ایران و زندگی بزرگان از علما و ادبا رویآورده است.
تاریخ ایلچی نظامشاه که توسط خورشاهبن قباد الحسینی نگاشتهشده است از دیگر تواریخ عمومی این عصر است. این کتاب با آنکه در هند فراهم آمده، اما به طرفداری صفویه و مذهب شیعه، ولی با لحنی معتدل نوشتهشده است. خورشاه مؤلف این اثر یک ایرانی است که در هند در خدمت نظامشاهیان بوده است و بهعنوان سفیر نزد شاه طهماسب اول آمد و مدت مدیدی نزد او بود و پس از بازگشت به هند در سال 973ق در آنجا درگذشت.(51)
خلاصةالتواریخ قاضی احمد قمی نیز از تواریخ عمومی دیگر عصر صفویه است. مؤلف که زاده قم است، اما مدتی از عمر را همراه پدر که در مشاغل دولتی بود در مشهد گذراند. بعدها در قزوین که پایتخت دوم صفویه شد خود مناصب گرفت و پیوند عمیقی با دربار صفویه یافت. وی از رجال و علمای عصر صفویه است که مدتی منصب قضاوت را نیز عهدهدار بوده است. بههمینسبب لقب به قاضی احمد شهرت گرفته است. مناصب او در روزگار شاهاسماعیل دوم، محمد خدابنده و شاهعباس برقرار بوده است، اما بعدها بهعلت تزویر دشمنانش، از مناصبش معزول میگردد.
خلاصةالتواریخ بهگفته مؤلف، پنج مجلد بوده که چهار مجلد آن به تاریخ بشر از آدم تا صفویه اختصاص دارد و مجلد پنجم آن در مورد صفویه است که متأسفانه تنها بههمین مجلد دسترسی داریم.(52) این مجلد، حاوی تاریخ صفویه از عصر شیخ صفیالدین تا حدود قرن یازدهم یعنی سالهای اول حکومت شاه عباس اول است. مؤلف در مقدمه از مورخانی که قبل از او بودهاند و وی از آثار آنها استفاده کرده، همانند قاضی احمد غفاری، میرمحمود ولد، میریحیی سیفی، حسن بیگ روملو یاد میکند. مؤلف از ناحیه شاهاسماعیل دوم هم تشویق بهنگارش تاریخ صفویه شده بوده، اما مشکلات چندی مانع کار شده تا اینکه سرانجام موفق به اتمام این اثر در سال 999ق میشود و آن را به شاهعباس تقدیم مینماید. از مقدمه او همچنین برمیآید که میخواسته درباره تحولات عصر شاهعباس هم اثری بنگارد، اما اگر هم نگاشته بهدست ما نرسیده است. دستهبندی زمانی اثر او از ابتدا تا زمان شاهاسماعیل، متاثر از حوادث یا نام مشایخ صفویه است، اما پس از او براساس سالهای حکومت شاهان صفوی است. حضور نزدیک قاضی احمد در وقایع و جریانهای سیاسی نظامی ازیکسو و علاقه وی به دانش و هنر ازسوییدیگر سبب پرداختن به طیفی گسترده از اخبار و حوادث سیاسی، فرهنگی در کتاب او شده که برایش مزیت مهمی محسوب میشود.(53)
تاریخ حیدری، اثر حیدربن علی حسینی رازی که به نامهای دیگری چون زبدةالتواریخ و مجمعالتواریخ نیز نامگذرای شده است نیز از تواریخ عمومی عصر صفویه و دوران شاهعباس اول است. کتاب مذکور حاوی تاریخ جهان عرب، ایران، آسیای میانه و خاوری، باختر و هند است که ذیل باب پیامبران و خلفا و پادشاهان تنظیم شده است. بابهای دیگر به حکیمان و دانشمندان و دیگران اختصاص یافته است.(54)
وقایعالسنین والاعوام سیدعبدالحسین خاتونآبادی (1039-1105ق) هرچند سبکی کاملاً مشابه دیگر تواریخ عمومی ندارد را میتوان از دیگر تواریخ عمومی عصر صفویه بهشمار آورد. مؤلف از عالمان اصفهان در روزگار صفویان و از جمله شاگردان محقق سبزواری است که مزار او اکنون در تختفولاد آن شهر قرار دارد. کتاب مذکور، مجموعهای است مشتمل بر وقایع تاریخی و تواریخ اعیان و مشاهیر و معارف اهل روزگار از ابتدای خلقت حضرت آدم تا سال 1097ق که کتاب در آن زمان تألیف شده است.(55) البته پس از مرگ مؤلف، بازماندگانش حوادث را تا سال 1193ق به آن افزودهاند. کتاب در سه مقصد تنظیم شده است. مقصد اول از آغاز خلقت تا تولد پیامبر اسلام است. مقصد دوم تاریخ زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) را دربرمیگیرد و مقصد سوم حاوی وقایع تاریخی تا سال 1099ق است که خود به یازده فصل تقسیم میشود.(56)
تاریخ سلطانی اثر حسینی استرآبادی نیز که در عصر شاهسلطانحسین آخرین سلطان صفوی تألیف شده، از تواریخ عمومی متأخر آن روزگار است. باب سوم این کتاب با عنوان «از شیخصفی تا شاهصفی از تاریخ سلطانی» بهچاپ رسیده است.(57)
هـ) نگاشتههای متعلق به عصر قاجار و تاریخ معاصر
با سقوط صفویه در سال 1135ق وضعیت نویسندگان شیعی نیز رو به وخامت رفت و این وضعیت تا تثبیت عصر قاجاریه تداوم داشت. در عصر قاجاریه، شاهد درخششی دوباره در زمینه نگارش تاریخ عمومی توسط شیعیان هستیم که کتاب شاخص آن ناسخالتواریخ است. پس از این اثر و در روزگار هر چند آثار گرانبهایی در قالب تاریخ عمومی فراهم آمد، اما در سبک و سیاق کتب پیشین نبود. در این قسمت، نخست بهمعرفی ناسخالتواریخ و سپس دیگر آثار میپردازیم.
1. ناسخالتواریخ سپهر کاشانی (1216-1297ق)
محمدتقی سپهر کاشانی، فرزند میرزامحمدعلی که در عصر ناصری به لقب لسانالملک ملقب شد، از مورخان و ادبا و شعرای شیعی ایرانی قرن سیزدهم هجری و روزگار حکومت قاجاریه است. وی در سال 1216ق در کاشان زاده شد و بعد از فراگرفتن علوم رایج به تهران آمد و ملازم فتحعلیخان صبا (ملکالشعرای فتحعلیشاه) گردید. با مرگ صبا، وی به کاشان بازگشت، اما در آنجا به ندیمی محمود میرزا پسر فتحعلیشاه که حاکم کاشان بود برگزیده شد. او بود که به محمدتقی تخلص سپهر داد. سپهر کاشانی پس از آن از سوی فتحعلیشاه به تهران دعوت شد، اما دوباره با مرگ شاه به کاشان بازگشت. وی برای بار سوم در عصر محمدشاه قاجار به تهران آمد و وارد مشاغل دولتی گشت. در همان روزگار بود که مأمور نوشتن کتاب تاریخ عمومی خود گردید که به ناسخالتواریخ نامگذاری شده است. وی در دربار ناصرالدینشاه نیز حضور داشته و درآن زمان، لسانالملک لقب گرفت. سپهر کاشانی سرانجام در ماه ربیعالآخر سال 1297ق در تهران درگذشت و با انتقال جنازه او به عراق در نجف اشرف دفن گردید.
سپهر کاشانی، افزونبر کتاب تاریخ خود صاحب آثار دیگری چون اسرارالانوار فی مناقبالائمةالاطهار، آیینه جهاننما، جُنگ فیالتاریخ و دیوان اشعار بوده است. کتاب ناسخالتواریخ وی یک دوره تاریخ عمومی جهان و اسلام به زبان فارسی است که همچون دیگر آثار تواریخ عمومی با خلقت حضرت آدم شروع میشود و تا سال 1273ق ادامه مییابد. وی جلد از این اثر را خود تألیف کرد. بخشی از این کتاب، تاریخ قاجاریه است که در عصر سلطنت ناصرالدینشاه تألیف شده است. بخشهای کتاب ناسخالتواریخ به شرح زیر است: کتاب اول که از هبوط آدم تا هجرت رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) را دربرمیگیرد و مشتمل بر دو مجلد است. مجلد اول از هبوط آدم تا میلاد مسیح و مجلد دوم از میلاد مسیح تا هجرت رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) را شامل میشود. کتاب دوم مباحث پس از هجرت را دربردارد که ششمجلد آن را سپهر تألیف کرده است. این مجلدات شامل جلد اول تاریخ پیامبر تا سال یازده هجری، مجلد دوم تاریخ خلفا، مجلد سوم شرححال امام علی(علیه السلام)، مجلد چهارم شرححال حضرت فاطمه(سلام الله علیها) مجلد پنجم شرححال امام حسن(علیه السلام) و مجلد ششم شرححال امام حسین(علیه السلام) است. پس از مرگ سپهر کاشانی، فرزندان وی از جمله عباسقلیخان سپهر شرححال امام چهارم و دیگران را نگاشتند.
لسانالملک سپهر کاشانی، بیتردید مورخی شیعی است. اختصاصدادن کتاب خاصی از تألیفات او به معصومین(علیهم السلام) در لابهلای ناسخالتواریخ، نگارش کتابی مستقل با عنوان اسرارالانوار فی مناقبالائمةالاطهار در مورد ائمه، سبک او در تاریخ ائمه، همه را از نشانههای تشیع وی میدانند. گفتنی است همه تاریخها تاریخ ائمه را ذیل تاریخ خلفای اموی و عباسی میآورند، اما لسانالملک تاریخ خلفا را ذیل تاریخ ائمه آورده است.(58)
سپهر کاشانی در نگارش کتاب ناسخالتواریخ علاوه بر آثار شیعیان به کتب اهلسنت نیز توجه و آرای هر دو را ذکر کرده است. در ارتباط با کتاب ناسخالتواریخ البته باید به نقدهایی که متوجه آن است توجه کرد. این نقدها برخی به استفاده سپهر از گزارشهای نادرست همانند گزارش پراکندهشدن سپاه امام حسین(علیه السلام) در شب عاشورا و باقیماندن خویشان آن حضرت(59) و مانند آن و برخی به تحریف برخی حوادث عصر خود او همچون چگونگی مرگ میرزاتقیخان امیرکبیر بازمیگردد. با این وجود، اثر او را میتوان در ردیف آخرین تواریخ عمومی جهان و اسلام به سبک قدما دانست که در تاریخنگاری اسلامی و شیعی بهنگارش درآمده است.
2. واپسین آثار
پس از دوره قاجاریه و در عصر حاضر، هرچند نگارش تاریخ عمومی به سبک و سیاق قدما وجود ندارد، اما شاید بتوان به برخی آثار که همانند تواریخ عمومی میکوشند بهشکلی کلی تاریخ گذشته اسلام یا ایران را معرفی کنند، اشاره کرد. موسوعه تاریخ اسلامی محمدهادی یوسفی غروی که به زبان عربی تألیف شده است، از آثاری است که تاریخ اسلام را تا پایان غیبت صغری (330ق) دربردارد. (60) تاریخ تحلیلی اسلام تا عباسیان سیدجعفر شهیدی نیز در همین زمینه تألیف شده است. در ارتباط با تاریخ عمومی ایران، کتاب تاریخ ایران باستان حسن پیرنیا (1251-1314ش) ملقب به مشیرالدوله از جمله این آثار است که بهمعرفی تاریخ ایران در دوره پیش از اسلام میپردازد. عباس اقبال آشتیانی (1277-1334ش) از دیگر مؤلفان معاصر است که بهنگارش کلیات تاریخ ایران در دوره اسلامی پرداخته است. تلفیقی از اثر این دو نویسنده با عنوان تاریخ کامل ایران نیز یکجا به چاپ رسیده است. آثار عبدالحسین زرینکوب با عنوانهایی مانند تاریخ مردم ایران و تاریخ ایران پس از اسلام یا روزگاران، نمونههایی دیگر از ایندست آثار بهشمار میروند.
و) تحلیل میزان نقش شیعیان در نگارش تواریخ عمومی جهان و اسلام
در مقایسه نقش شیعیان با اهلسنت در نگارش تواریخ عمومی جهان و اسلام میبینیم که شیعیان با وجود خلق آثار گرانبهایی چون تاریخ یعقوبی، مروجالذهب مسعودی، تجاربالامم، ناسخالتواریخ و غیره در این عرصه نسبت به برادران اهلسنت خود چهبسا نقش کمتری را بهلحاظ تعداد تواریخ عمومی دارا هستند، اما این کاستی را میتوان از جهاتی توجیه کرد. نخست آنکه شیعیان به لحاظ جمعیت و افزونبر آن در اختیارداشتن قدرت سیاسی و امکانات اقتصادی همواره از برادران اهلسنت خود در وضعیت محدودتر و ضعیفتری قرار داشتهاند. این مسئله بر کل جریان تاریخنگاری آنان و بهخصوص تاریخنگاری عمومی جهان و اسلام تأثیرات خود را باقی گذاشته است. عامل دیگر در این زمینه به نقطه ثقل تمرکز شیعیان در نویسندگی بازمیگردد. برای شیعیان بهطور عمده جمعآوری احادیث رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و ائمه معصومین و همچنین تفاسیر و دیگر دانشهای آن بزرگواران، اهمیت بسیار داشته است. ازاینرو، بسیاری از شاگردان و اصحاب ائمه(علیهم السلام) بهنگارش اینگونه آثار رویآوردهاند و کمتر مجال پرداختن بهنگارش تاریخ عمومی را داشتهاند.(61)
عامل دیگر، بیعلاقگی آنان به ثبت و ضبط اخبار خلفا و سلسلههای اسلامی است؛ زیرا بهنظر شیعیان، بسیاری از اینان ناحق هستند و در عصر حکومت به اهلبیت(علیهم السلام) و شیعیان ظلمها کردهاند. در عوض آن دسته از شیعیانی که به تاریخنگاری رویآوردند، ترجیح میدادند بیشتر تاریخ اهلبیت(علیهم السلام) و شرح مصائب و مقاتل آنان و شیعیانشان را بنویسند. ازاینرو، کتب گوناگونی در تاریخنگاری شیعی در مورد امام علی(علیه السلام) و جنگهای عصر آن حضرت، حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، مقاتل امامان و شیعیان نگارش شده است.(62)
نتیجهگیری
تاریخنگاری در تمدن اسلامی برخلاف برخی دیگر از تمدنها، اهمیت بسیار یافت و این بهسبب عواملی چند همچون توجه و تاکید گسترده قرآن کریم به تاریخ، انتقال میراث تاریخنگاری ملل دیگر به تمدن اسلامی و اموری دیگر بود. تاریخنگاری اسلامی هرچند با سیرهنگاری آغاز شد، اما بهتدریج عرصههای مختلفی چون تواریخ سلسلهای و دودمانی، تواریخ محلی، انساب، مقاتل و فتن، خراج و فتوح را دربرگرفت. تواریخ عمومی از جمله انواع منابعی بود که مورد اهتمام مورخان اسلامی واقع شد و کسانی چون طبری، ابنجوزی و ابناثیر به خلق آثار سترگی در این عرصه پرداختند.
شیعیان نیز در کنار دیگر مسلمانان، سهم عمدهای در همه علوم اسلامی از جمله تاریخنگاری اسلامی داشتهاند. هرچند شیعیان با توجه به نگرشهای کلامی و اعتقادی خود و همچنین شرایط تاریخیای که در آن قرار داشتند، تاریخنگاری خود را بیشتر بر نقل اخبار مربوط به رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و اهلبیت و یاران و اصحاب آنان و قیامها و جنبشهای شیعی متمرکز ساختند، اما در کنار آن به دیگر انواع تاریخنگاری نیز بیتوجه نبودهاند. در زمینه نگارش تواریخ عمومی جهان و اسلام شیعیان را باید از جمله پیشگامان این عرصه بهشمار آورد. مورخان برجستهای همچون یعقوبی با تاریخ خود در قرن سوم، مسعودی با مروجالذهب و التنبیه والاشراف در قرن چهارم، ابوعلی مسکویه رازی با تجاربالامم و تعاقبالهمم در قرن پنجم از متقدمین در این عرصه محسوب میشوند. پس از آنها محرومیتهای سیاسی و اجتماعی شیعیان را از نگارش اینگونه آثار محروم ساخت. عصر صفویه، یعنی قرون دهم تا دوازدهم، دوباره فرصت مناسبی را در اختیار شیعیان برای نگارش تواریخ عمومی فراهم آورد. ازاینرو، در آن روزگار، شاهد رشد انواع کتب تاریخی از جمله تواریخ عمومی هستیم. پس از سقوط صفویه، تاریخنگاری شیعی نیز بهعلت فقدان حمایت سیاسی و اقتصادی از آن به انزوا رفت تا اینکه دوباره در عصر قاجاریه اثر برجستهای در این زمینه چون ناسخالتواریخ تألیف شد. تواریخ عمومی شیعیان، علاوه بر قدمت تاریخی بهواسطه دربرداشتن ویژگیهایی چند در تاریخنگاری اسلامی درخشش خاص خود را داشته است. بههمینسبب، توجه بسیاری از محققین و مستشرقین را به خود جلب کرده و موجب ستایش آنان شده است.(63)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.