نقش شیعه در پیدایش و گسترش دانش «قرائت» و علوم مرتبط با آن
حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا شهیدیپور؛ عضو هیئت علمی جامعةالمصطفیالعالمیة(mrshahidipour@yahoo.com). حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمد امینی تهرانی؛ عضو هیئت علمی جامعةالمصطفیالعالمیة(Amini63@chmail.ir).
مقدمه
بررسی تاریخ علم، از پدیدههای مبارکی است که ثمرات مختلفی دارد. یکی از ثمرات مهم این نوع از بررسیها، پیبردن به نقش مذاهب موجود در یک دین در شکلگیری علم موردنظر است. همینامر سبب میشود تا مذاهب موجود به کمبودها، ضعفها یا قوتهای خود که بزرگانشان در طول تاریخ مطرح کردهاند، پیببرند و راه آنان را ادامه دهند.
باید گفت: شیعه در پیدایش و گسترش دانش قرائات و مباحث مرتبط با آن نقشی مهمی داشته است که امروزه از آن بهعنوان «علوم و فنون قرائات» یاد میشود.
بررسی این دانش در طول تاریخ نشان میدهد که میزان توجه بزرگان شیعه به این دانش، به چه میزان بوده است و شبهاتی که در اینباره مطرح میشود تا نقش شیعه را ضعیف نشان دهد، چقدر قابل اعتماد و توجه است.
پرسشهایی که نگارندگان تحقیق حاضر درپی پاسخگویی به آنها هستند، عبارتاند از:
1. آیا امامان معصوم(علیهم السلام) در پیدایش و رشد دانش قرائت اثرگذار بودهاند؟
2. نقش شیعه در گسترش دانش قرائت و علوم مربوط به آن چیست؟
مباحثی که در این مقاله مطرح میشود، براساس پرسشهای فوق ارائه خواهد شد، اما قبل از آن، به بررسی برخی مفاهیم کلیدی مورد نیاز در بحث پرداخته میشود.
دو بخش مهمی که در این مقاله به آنها توجه شده، بخش نقش شیعه در پیدایش و همچنین نقش شیعه در گسترش دانش قرائات و علوم مرتبط با آن است.
نکتهای که در تقسیمبندی مباحث علوم و فنون قرائات موردنظر بوده، آن است که علم قرائت، سبب پیدایش و شکلگیری علوم دیگر و نگارش آثار علمی شده است. تجوید، وقف و ابتدا، اِعراب قرآن، فضایل قرآن، صوت، لحن و علمالاصوات، نمونه این دانشها هستند.(1)
افزون بر این دانشها، علوم دیگری نیز هستند که مستقیم یا غیرمستقیم با علم قرائت در ارتباطاند. این علوم عبارتاند از: تاریخ، حدیث، تفسیر، موسیقی، طب، بلاغت، علوم قرآن، خط، هنر، نسخهشناسی، ادبیات، استشراق، رجال، فقه. اینها علومی هستند که قرآن کریم، مستقیم یا غیرمستقیم باعث پیدایش یا رشد آنها شده است.(2)
بر همیناساس، در این مقاله، علومی که ذیل دانش قرائت بهمعنای عام قرار میگیرند، معرفی و نقش شیعه در پیدایش یا گسترش هریک، جداگانه بررسی میشود.
پیشینه تحقیق
بررسی تاریخ و منابع علوم و فنون قرائات و تحلیل آنها، فعالیتی پردامنه است که نیازمند بررسی تمام منابع موجود اعم از منابع شیعه و اهلسنت و منابع تحت اختیار مستشرقان است. برخی نویسندگان در فصل یا مقدمه کتاب خود، به بررسی منابع مربوط پرداخته و آنها را معرفی کردهاند. برای مثال، ابنالجزری در مقدمه کتابش با عنوان النشر فیالقرائاتالعشر به معرفی پنجاه کتاب در این زمینه دست یازیده است.(3) وی در این بررسی، به مذهب نویسندگان و تقسیمبندی آنها برایناساس اشارهای نکرده است.
کتب تاریخ قرائات نیز از منابعی است که در رسیدن به اسامی کتب و علت تألیف آنها راهگشاست. این کتب، به بررسی تاریخ پیدایش قرائات و تطور آنها، مصادر و مآخذ قرائات، کیفیت رشد قرائات، علت ایجاد اختلاف در قرائات و رشد قرائت تا به امروز میپردازد. هرچند این قبیل مطالب در ضمن بسیاری از کتب مربوط به قرائات تدوین وجود دارد، بهصورت مستقل نیز کتابهایی در این زمینه تألیف شده است.
از جمله این کتب میتوان به کتاب مقدمهای بر تاریخ قرائات قرآن کریم اثر دکتر عبدالهادی الفضلی اشاره کرد که در هفت فصل تدوینیافته و محمدباقر حجتی آن را ترجمه کرده است. وی در کتابش ادوار قرائت را به شانزده مرحله تقسیم میکند.(4) کتاب تاریخالقرائات فیالمشرق والمغرب از محمد مختار ولد اباه نیز از این کتب بهشمار میآید. کتاب علمالقرائات از نبیلبن محمدابراهیم آلاسماعیل نیز در ضمن بحث از تاریخ قرائات، به معرفی کتب مربوط به قرائات پرداخته است.
برخی منابع در کنار معرفی قراء و دانشمندان این عرصه، به معرفی کتب آنان پرداختهاند که معمولاً از این دسته، با عنوان طبقاتالقراء یاد شده است. در مباحث مرتبط با طبقاتالقراء، براساس زمان و ترتیب تاریخی، حیات دانشمندان و مؤلفان دانش قرائت، استادان و شاگردان آنان معرفی میشود.
کتاب «معرفة قراءالکبار علیالطبقات والاعصار» نوشته امام شمسالدین ابیعبدالله محمدبن احمدبن عثمان الذهبی (م 748ق) که در چهار مجلد تألیف شده، از منابع مهم در این زمینه است. وی در کتابش، به هجده طبقه از قاریان و تعداد قاریان در هر طبقه اشاره میکند و ضمن آن، کتابهایی را که آنان تألیف کردهاند، برمیشمارد. از دیگر کتب در اینباره، «غایةالنهایة فی طبقاتالقراء» نوشته محمدبن محمد الدمشقی، معروف به ابنجزری (م 833ق) است. وی در این کتاب، براساس حروف الفبا به معرفی قاریان و تألیفات آنان پرداخته است.
از دیگر منابع، التمهید فیعلومالقرآن اثر آیتالله محمدهادی معرفت (معاصر) است که ایشان در جلد دوم از کتابشان به بررسی احوال قاریان و تألیفات مهم در این زمینه پرداختهاند.(5)
گفتنی است کتبی که در زمینه تاریخ قرآن تألیف میشود نیز به شکل مفصلی این موضوع را بررسی کردهاند. در این کتب، درباره تاریخ و سرگذشت قرآن و مصحف آن از زمان نزول تا به امروز بحث میشود.(6) از جمله این کتب عبارتاند از: تاریخ قرآن از تئودور نولدکه (۱۸۳۶-۱۹۳۰م) آلمانی و تاریخ قرآن اثر محمود رامیار و تاریخ قرآن از محمدباقر حجتی و مانند آن که در این کتب نیز در بحث از قرائات قرآن کریم، به برخی آثار مهم در این موضوع اشاره شده است.(7)
الف) مفهومشناسی
1. علمالقرائات
قرائت در لغت، بهمعنای جمعکردن و کنار هم گذاشتن بهکار رفته است.(8) این اصطلاح میان علمای علم قرائات، اینگونه تعریف شده است: «هو علم یعرف کیفیة النطق بالکلمات القرآنیة و طریق أدائها اتفاقاً واختلافاً مع عزو کل وجه لناقله»؛ (یعنی علم قرائت، علمی است که با آن کیفیت ادا و تلفظ کلمات قرآن کریم و روش ادای آن، چه بهصورت متفق میان قراء و چه بهصورت اختلافی، همراه با بررسی استناد آن به ناقلش معرفی میگردد).(9) برخی نیز قرائات را اینگونه تعریف کردهاند: «القرائات علم بکیفیات أداء کلمات القرآن واختلافها بعزو الناقلة»(10) این تعریف، تفاوتی با تعریف اول ندارد، اما درعینحال، میتوان آن را کوتاه شده تعریف اول دانست.
2. علمالرسم
رسم در لغت، بهمعنای اثر و نشان است. از دیگر معانی آن، خط و نگارش است.(11) در اصطلاح علوم قرآنی، رسم بهمعنای نگارش، به دو نوع تقسیم میشود: رسم قیاسی و رسم توقیفی. رسم قیاسی، همان چیزی است که امروزه به آن، قواعد الاملاء گفته میشود، اما رسم توقیفی، عبارت است از نحوه نگارش ویژه کلمات قرآن کریم و منظور از نگارش ویژه، نگارش خاصی است که با قواعد املای عربی و رسم قیاسی، متفاوت است. مثلا «کلمة لِشَیءٍ»(12) در قرآن کریم، بهصورت «لِشَایءٍ» نوشته میشود.
3. علمالضبط
این دانش میان دانشمندان، اینگونه تعریف شده است: «العلم الذی یبحث فی طریقة نقطالکلمات والحروفالقرآنیة، نقط إعراب و نقط إعجام، و ما یتعلق بذلك من رموز و حرکات»؛ «علمالضبط، علمی است که درباره شیوه علامتگذاری کلمات و حروف قرآن کریم و هرآنچه به آن مربوط میباشد، بحث میکند».
برخی دیگر در تعریف این علم آوردهاند که: «علم یعرف به ما یدل على عوارض الحروف التی هی الفتح والضم والکسر والسکون والشد والمد ونحو ذلك... و موضوعه: العلامات الدالة على تلك العوارض من حیث وضعها وترکها وکیفیتها ومحلها ولونها وغیر ذلك».(13)
براساس این تعریف، علم ضبط درباره ویژگیهایی که بر حروف عارض میشود، مانند فتحه، ضمه، کسر، سکون و مانند آن بحث میکند. در مجموع، دو تعریف فوق بر این مطلب اشاره دارد که علم ضبط، به شیوه نگارش اصل حروف نمیپردازد و بر علامتهای آن متمرکز میشود.
4. وقف
در زبان عربى، براى «وقف» معانى مختلفى بیان شده که از آنمیان مىتوان به این موارد اشاره کرد: حبسکردن و نگاهداشتن، جداکردن، ساکتشدن،(14) اما در اصطلاح پیشینیان و دانشمندان قرون اولیه، در کنار وقف، از دو اصطلاح قطع و سکت نیز بهجاى یکدیگر استفاده مىشده است و کمکم با تدوین این علم و تألیف کتابهاى مجزا، هریک از این اصطلاحات در معناى خاصى بهکار رفتهاند.(15) معناى این اصطلاحات بنابر آنچه ابنجزرى آورده، عبارت است از: «قطع یعنى اتمام قرائت و منتقلشدن از قرائت به حالت و کار دیگرى غیر از قرائت. وقف یعنى قطع صوت در کلمهاى از قرآن و تجدید نفس جهت ادامه قرائت. سکت یعنى قطع صوت در زمانى کوتاهتر از وقف بدون تجدید نفس».(16)
یکی از محققان در تعریفی جامع و مانع از وقف مینویسد: «وقف در اصطلاح، عبارت است از قطع صدا از کلمه، مدت کوتاهى که معمولاً در آن نفس مىکشند، با قصد قرائت مجدد و نه نیت اعراض و این نحو، هم در رأس آیات و هم در بین آنها مىتواند باشد، ولى در وسط کلمه یا جایى که از نظر رسمالخط، کلمهاى به کلمهاى دیگر متصل است، وقف وجود ندارد».(17)
5. ابتداء
ابتداء بهمعنای شروعکردن و آغاز کاری است.(18) لغویون، دانشمندان علوم و فنون قرائات، ابتداء را (تقریباً) در همان معناى لغوى بهکار بردهاند؛ یعنى آغاز تلاوت در ابتدا یا بعد از وقف. ابتداء، ضد وقف است و در بیان معناى آن، شروعکردن، گفته شده است،(19) از نظر قرائت، ابتداء به دو قسم تقسیم میشود: ابتداء بهمعناى شروع قرائت قرآن؛ ابتداء بهمعناى شروع مجدد یا ادامه قرائت بعد از وقف. شروع کلامالله مجید با استعاذه و بسمله، از آداب قسم اول بهشمار میآید.(20)
6. تجوید
تجوید در لغت، بهمعنای نیکوکردن و تحسین و در اصطلاح، عبارت است از تلفظ هر حرفی از مخرج آن، با در نظرگرفتن حق حرف یعنی صفات ذاتی که لازمه حرف است و مستحق حرف یعنی احکام و صفات عارضی که براثر ترکیب حروف ناشی میشود.(21) برخی نیز اینگونه به تعریف تجوید پرداختهاند که تجوید، صحیح خواندن قرآن و خوب اداکردن حروف و شناختن وقفهاست.(22) مراد از کتب تجویدی، کتبی است که درباره الفاظ قرآن کریم ازحیث نحوه تلفظ آنها و اصول حاکم بر تلفظ آنها بحث میکند. ابنجزری در تعریف تجوید مینویسد: «تجوید، آرایه تلاوت و پیرایه قرائت و اعطای حقوق حروف به آنها و حفظ و ترتیب و مراتب آنها و باز آوردن حرف به مخرج و اصل آن و پیوستن آن به نظیرش و تصحیح لفظ و تلطیف زبان، با توجه به صیغه و ساختمان هر کلمه بدون زیادهروی، تکلف است».(23)
همه تعاریف یادشده، به یکمعنا اشاره دارد؛ هرچند جهت دید و شیوه بیان مؤلفان محترم، در ظاهر متفاوت است.
7. احتجاج
احتجاج، مصدر باب افتعال و از ریشه حجت است که بهمعنای برهان و آن چیزی است که انسان با آن، در مقابل خصم از خود دفاع میکند. جرجانی (ت 816ق) در تعریف احتجاج میگوید: «الحجة: ما دلّ به على صحةالدعوى»؛ (حجتآوردن و ردّ ایرادکردن در بحث، براى اثبات عقیده خود). در دانش منطق، بهمعنای حجتآوردن و ردّ ایرادکردن در بحث، براى اثبات عقیده خود و ابطال عقیده طرف مخالف نیز بهکار میرود.(24)
با توجه به کتب احتجاج، میتوان آن را دراصطلاح، بیان علت و دلیل هر قرائتی که یک قاری انتخاب کرده است. بسیاری از این علل، نحوی و لغوی هستند.(25)
وجوهالقرائات،(26) عللالقرائات،(27) معانیالقرائات، إعرابالقرائات و توجیهالقرائات، از دیگر اصطلاحات مترادف با احتجاج است که در برخی زمانها و آثار، کاربرد داشته است.(28)
در تکمیل رابطه اصطلاحات یاد شده، ذکر این نکته خالی از فایده نیست که هریک از این اصطلاحات، به گوشهای از مراحل احتجاج اشاره دارد. در احتجاج قرائات، استدلالهایی برای هر قرائت آورده میشود. ازاینرو، میتوان اصطلاح عللالقرائات و احتجاج را بهکار برد. از زمینههای احتجاج، بررسی ترکیب جملات و آیات قرآن کریم است که بر همین اساس، اصطلاح اعرابالقرآن استفاده میشود. اصطلاح توجیهالقرائات نیز ناظر بر هدف از احتجاج قرائات است. وجوهالقرائات نیز مربوط به اختلاف قرائات یا علل بهکار رفته در احتجاج آنهاست. از مراحل احتجاج پس از اعراب و بررسی آیات، دستیابی به معنا و مفهوم آیات است. ازاینرو، اصطلاح معانیالقرائات نیز بهکار رفته است.
ب) بررسی نقش شیعه در پیدایش و گسترش علوم و فنون قرائات
1. علم قرائت
از میان صحابه، پس از امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) که در کتابت و قرائت قرآن کریم به اعتقاد شیعه و سنی نفر اول است، ابیبن کعب نیز از قراء صحابه و از شیعیان امیرالمؤمنین(علیه السلام) است که بسیاری از علمای شیعه به تشیع او تصریح کردهاند.(29) در کنار ابیبن کعب، میتوان از عبداللهبن عباس نام برد. وی قرائت خود را از امیرالمؤمنین(علیه السلام) و ابیبن کعب فراگرفته است.(30) از دیگر تابعانی که در اینباره مؤثر بودهاند و در جهان اسلام از بزرگان دانش قرائت بهشمار میآیند و از افتخارات مکتب تشیع هستند، میتوان از سعیدبن مسیب، طاووسبن کیسان یمانی، سعیدبن جبیر، یحییبن یعمر، ابوعبدالرحمان سلمی، اعمش کوفی، زیدبن علیبن حسین الشهید، حمرانبن اعین، احمدبن محمد سیاری، فضلبن شاذان، ابوجعفر الرواسی، حسینبن محمد بارع، ابوالربیع الاقطع، ابنسعدان الضریر، علیبن زبیر الاسدی و ثابتبن اسلم یاد کرد.(31) نویسنده کتاب تأسیسالشیعة درباره اولین مؤلف دانش قرائت، به ابانبن تغلب اشاره میکند. وی از شاگردان امام زینالعابدین(علیه السلام) بود.(32) ابوعمروبن علاء، عاصمبن ابیالنجود، علیبن حمزه کسائی و حمزه کوفی، چهار نفر از قراء سبعه هستند که تشیع آنها امری مشهور است.(33) البته در این زمینه، اختلافاتی وجود دارد و برخی معتقد به دیدگاههایی دیگر هستند، اما تشیع این افراد، در بسیاری از کتب علوم قرآنی آمده است.
2. علمالرسم و علمالضبط
برخی منابع روایی، احادیثی درباره نحوه کتابت از رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و امیرالمؤمنین(علیه السلام) نقل کردهاند. رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) میفرماید: «ألِقِ الدَّواةَ، وحَرِّفِ القَلَمَ، وانْصِبِ الباءَ وفَرِّقِ السِّینَ ولا تُغَوِّرِ المِیمَ وحَسِّنِ اللّه، ومُدَّ الرَّحمنَ و جَوِّدِ الرَّحیمَ»؛(34) (دوات را لیقه بگذار، قلم را کج برش زن، حرف باء [در بسم اللّه الرحمن الرحیم] را بکش، سین را باز بنویس، میم را شکم نده، اللّه را زیبا بنویس، رحمان را بکش و رحیم را نیکو بنویس).
کتابهایی را که در زمینه علمالرسم به نگارش درآمدهاند، میتوان براساس ترتیب تاریخی، اهم کتب علمالرسم، کتب شعر و منظوم در علمالرسم، شیوه نگارش کتب و کتب مشاهیر ابوعمر دانی، مورد بررسی قرار داد. درباره اولین مؤلفات در علمالرسم، اقوالی نقل شده است. سیدحسن صدر در کتابش اولین واضع نقاط مصحف را ابوالأسود دوئلی میداند. وی مصاحب امیرالمؤمنین(علیه السلام) بوده است. برخی نیز از یحییبن یعمر عدوانی که شاگرد ابوالأسود است، بهعنوان اولین کسی که نقطالمصحف را انجام داد، یاد میکنند. هر دو نفر، از بزرگان شیعه بهشمار میآیند و این فضلی برای شیعه بهشمار میآید.(35) برخی براساس قول دانی در مقدمه کتابش با نام المحکم، اولین کسی را که در نقط و رسم دست به تألیف زده است، خلیلبن احمد فراهیدی (175ق) میدانند.(36) در برخی کتب نیز کتابی با عنوان کتاب فیالنقط یا وضع رموزالضبطالدالة علیالحرکات والتنوین را به ابوالأسود دوئلی (69ق) نسبت دادهاند.(37)
3. علمالاصوات (آواشناسی)
دانش آواشناسی، به مطالعه و توصیف علمى آواهاى زبان مىپردازد. هریک از دو دانش تجوید و آواشناسى، هدف واحدى را دنبال مىکنند و آن، توصیف آواهایى است که در اندامهاى گفتار انسان پدید مىآید، اما محدوده هریک متفاوت است. دانش تجوید، به توصیف آواهاى زبان عربى که در تلاوت قرآن بهکار مىروند، مىپردازد، اما آواشناسىِ زبان عربى، به توصیف آواهاى عربى، بهطور مطلق مىپردازد.(38)
هرچند خلیلبن احمد فراهیدی در مقدمه العین، به بیان برخی نکات آواشناسی پرداخته، اولین اثر مبسوط و مهم در این زمینه، از ابوعلی سینا، فیلسوف و طبیب بزرگ ایرانی است. وی در رساله خود که درباره صوتشناسی با عنوان مخارجالحروف یا اسباب حدوثالحروف بهنگارش درآورد، همانند یک طبیب و دانشمند آشنا به اسرار طبیعت، در اینباره سخن گفته است.(39)
بهنظر میرسد توجه به این مباحث در زمینه علمالاصوات در این قرون، مراحل ابتدایی خود را میگذارنیده و کاری که ابنسینا در این زمینه انجام داده است، در نوع خود کاری بزرگ بهشمار میآید.
بررسى تطبیقى میان تجوید و آواشناسى به قلم محمدرضا ستودهنیا، از کتبی است که به دو مبحث تجوید و آواشناسى بهشکل تطبیقی پرداخته. این اثر را انتشارات رایزن در تهران سال 1378ش، به زبان فارسى در یک جلد به چاپ رسانده است. این کتاب، هفت فصل دارد. در مقدمه به طرح موضوع، اهمیت موضوع، اهداف و پیشینه آن پرداخته شده است. اندامهاى صوتى انسان شامل اندامهاى تنفسى، تارهاى صوتى، اندامهاى گویایى یا اعضاى نطق و بررسى کاربرد نام دندانها در علم تجوید و آواشناسى، تقسیمبندى اصوات عربى، مبناى تقسیمبندى اصوات، تقسیمات اصوات در میان دانشمندان گذشته، نقش صوتى واو و یاء در زبان عربى، توصیف صائتهاى (مصوتهاى) زبان عربى و صائت مرکب، از مباحث نیمه اول کتاب بهشمار میآید.(40)
مباحث سه فصل آخر کتاب نیز توصیف اصوات از دیدگاه متقدمین، شامل توصیف جایگاه تولید اصوات عربى (مخارج حروف)، توصیف کیفیت اصوات عربى از دیدگاه علماى تجوید، صفات متضاد و صفات غیرمتضاد، توصیف اصوات زبان عربى از دیدگاه آواشناسى و بررسى تطبیقى اصوات عربى همراه با توصیف همزه، هاء، عین، حاء، غین، خاء و برخی حروف عربی را دربردارد.(41)
4. تجوید
پیامبر گرامى اسلام(صلی الله علیه واله وسلم) و مؤمنان، طبق آیه شریفه «وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا»(42) مأمور به رعایت ترتیل در قرائت قرآن شدهاند. از امیرمؤمنان على(علیه السلام) در خصوص معناى ترتیل در آیه یادشده پرسیدند. ایشان در پاسخ فرمودند: «ترتیل، رعایت محلهاى وقف و تلفظ صحیح حروف است».(43)
پیش از آنکه مطالب تجوید بهصورت دانش مستقل و کتب مخصوص به خود ارائه گردد، علمای نحو، لغت و قرائت در کتب خود به طرح مباحث مربوط به ادای کلمات و اوصاف آنها میپرداختند.(44)
اما رفتهرفته مباحث این علم، جایگاه مستقلی برای خود میان مباحث ادبی و قرائات پیدا کرد و بهصورت علمی مستقل مطرح شد. از آن زمان تاکنون، کتب متعددی در اینباره به نگارش درآمده است. مؤلفان این مباحث، هریک با رویکردی خاص، به طرح این مباحث همت گماردهاند و هرکدام با شیوهای خاص، کتبی را تألیف کردهاند.
از جمله این افراد، خلیلبن احمد فراهیدیِ (م 175ق) شیعی است که در مقدمه العین، مطالبی درباره مخارج و صفات حروف ارائه کرده. وی مخارج حروف را به هشت مخرج حلقی، لهوی، شجری، اسلی، نطعی، لثوی، ذلقی و شفوی تقسیم کرد.(45)
سیر شروع حروف و ترتیب ارائه لغات در العین نیز براساس جایگاه تلفظ حروف از حلق بهسمت جلوی دهان است؛ به آن معنا که از حروف حلقی شروع میشود و به حروف شفوی پایان میپذیرد. این، روشِ لغتشناسان بزرگ دیگری مانند قالی (م 356ق) در البارع، ازهری (م 370ق) در تهذیباللغة،(46) صاحببن عباد (م 385ق) در الحیط و ابنسیدة (م 358ق) در المحکم والمحیطالاعظم نیز هست.(47)
با مطالعه آثار موجود، این نتیجه قابلبرداشت است که مؤلفان کتب مربوط، با رویکردهای مختلفی به علوم و فنون قرائات توجه داشتهاند. برای مثال، در موضوع تجوید، گاهی نگاه نویسنده در بررسی تجوید از دیدگاه زباندانان عرب و دانشمندان اسلامی است.(48) کتابهایی مانند اجودالقرائات نوشته شمسالدین حاج حسینی (معاصر)، احسنالتجوید لتلاوةالقرآن المجید نوشته حسن طالبی تربتی (معاصر)، از کتب غیرتحلیلی در اینباره بهشمار میآیند.
آیتالله مرعشی نجفی در مقدمهای گرانسنگ بر یکی از کتب تجویدی، برخی آثار بزرگان این علم در میان شیعه را معرفی کرده است. برای بخش پایانی، خلاصهای از مطالب ایشان ارائه میشود تا زمینهای برای تحقیق در این عرصه نیز فراهم آید.
بزرگانی که وی در مقدمه آن کتاب نام میبرد، عبارتاند از: عمادالدّین على استرآبادى (از قرّاء عصر صفوى)؛ علّامه ملّامصطفى قارى، معاصر صفویه و صاحب کتاب تحفةالقرّاء؛ ملّامختار قارى اعمى اصفهان؛ شیخ مهذّبالدّین احمدبن عبدالرّضا کاشانى، صاحب کتاب تجویدالقرآن؛ امیرمحمدرضا ابنامیر قاسم حسینى قزوینى (جدّ سادات تقوى قزوین) و از علماى عهد صفوى؛ شیخ ابومحمد فتحاللّهبن علوان کعبى الدّورقى (م 1130ق)؛ شیخ محمدعلى زاهدى گیلانى، متخلّص به حزین (م 1181ق)؛ حاج ملامحمدجعفر استرآبادی، معروف به شریعتمدار از اکابر علماى اعلام؛ سیدحسین سیدالعلمای نقوى کهنوى؛ ملامحمد مؤمن جزایرى، ساکن شیراز در عهد صفویه و صاحب کتاب طیفالخیال؛ حاج شیخ عبدالرّحیم انصارى تبریزى، معروف به سلطانالقرّاء در عهد ناصرالدّینشاه قاجار؛ حاج شیخ عبدالنّبىّ، امامجمعه شیراز (م 1354ق) و صاحب کتاب تحفةالمؤمنین در علم تجوید و از مشایخ روایت علّامه مرعشى نجفى در علم قرائت؛ سیدعلىمحمدبن محمد نقوى هندى (م 1312ق)؛ حاج سیدمحمود (حافظ و قارى) ابنسیدمحمدبن مهدى حسینى تبریزى، صاحب کتاب جواهرالقرآن تألیفشده به سال 1287ق و از اساتید والد علّامه مرعشى نجفى.(49)
آیتالله علامه شیخ عبدالحسین فاضل گروسی (م 1324ش) از علمای امامیه، کتابی با عنوان تجوید استدلالی فراهم آورد. این کتاب، شرح نسبتاً مبسوط و گستردهای بر درةالنظمیة مرحوم ملازمان است. وی در ضمن بیان قواعد و اصول تجوید و اهمیت آن به مطالب گوناگون جنبی نیز پرداخته است. این کتاب نیز در نوع خود از کتب استدلالی و تحلیلی تجوید بهشمار میآید.(50)
از دیگر کتب تحلیلی تجوید، تجوید جامع، اثر ابراهیم پورفرزیب (مولایی) از استادان تجوید معاصر است. وی در مباحث کتاب، قرائت عاصم از طریق شاطبیه، روایتهای حفص و شعبه را پیگیری کرده و در موارد لزوم، در زیرنویس از طریق طیبةالنشر، مطالب کتاب را تکمیل کرده است. در انتهای کتاب نیز باب توضیح فرشالحروف را مفصل بیان میکند.(51)
پژوهشی در علم تجوید، عنوان کتابی از ابوالفضل علامی است. در این کتاب، تمام مباحث دانش تجوید، بهصورت توصیفی ارائه گردیده است. برخی مباحث دانش آواشناسی نیز بهصورت مختصر در این اثر بیان شده است.(52) نویسنده در برخی مواقع، تحلیلهای مفیدی در ضمن مطالب کتاب عرضه میکند.(53) این کتاب را میتوان در زمره کتب تحلیلی بهشمار آورد و بهلحاظ همراهبودن مطالب آواشناسی، جزء تحقیقات تطبیقی دانست.
از دیگر نمونههای کتب کاربردی، کتاب تجوید عمومى به نویسندگی سیدجواد ساداتفاطمى، به زبان فارسى است که انتشارات بهنشر در مشهد مقدس آن را در یک جلد چاپ کرده است.(54) این کتاب نیز با پرهیز از ارائه مطالب مفصل، زمینه را برای یادگیری هرچه بهتر این دانش برای علاقهمندان فراهم آورده است. از ویژگیهای این کتاب، آن است که در پایان هر بحث، ذیل عنوان پرسشها و تمرینات، تعدادى پرسش از مطالب مهم درس طرح و بیشتر اصطلاحات مورد بحث ترجمه و معنا شده است. همچنین براى توضیح مطالب، مثالهاى متعددى از آیات قرآن بهچشم میخورد.
کتاب سرالبیان فی علمالقرآن با تجوید کامل استدلالی، نوشته حسن بیگلری، درباره برخى موضوعات علوم قرآنى است. مؤلف، فردى نظامى در ارتش است. وی مجموعه مطالب این کتاب را در ایام هفته در مجالس قرائت قرآن بیان مىکرده است. او پس از مدتى، تصمیم به چاپ آنها مىگیرد و در قالب کتابى با نام سرالبیان به چاپ مىرساند.(55)
حلیةالقرآن اثر سیدمحسن موسوی بلده، نامی آشنا برای استادان و علاقهمندان به فراگیری دانش تجوید است. این کتاب در دو سطح یک و دو برای آموزش دانش تجوید طراحی شده است. کتاب، به روشى گویا و آسان مباحث مهم تجوید قرآن را بیان میکند. نویسنده در ابتدا مسئله قرائت را توضیح مىدهد و ازآنجاکه مسئله وقف و شناخت آن در تلاوت قرآن نقش مهمى دارد، این موضوع را بهدنبال آن بررسى کرده است. در فصل هفتم یعنی مهمترین فصل کتاب، مباحث مربوط به تجوید را آغاز و موضوعاتى همچون مخارج و صفات حروف، ادغام و احکام نون و میم ساکن را تشریح کرده است. این اثر را انتشارات احیای کتاب در چند ویرایش مختلف، بیش از چهل نوبت به چاپ رسانده است.(56) آیتالله معرفت در جلد پنجم از کتاب التمهید، هنگام بحث از لغت قرآن کریم به مخارج و صفات حروف اشاره میکند.(57)
در پایان این بخش، گفتنی است که بهبرکت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و توجهات مسئولان آن، دانش تجوید بهشکلی گسترده مورد توجه قرار گرفته و کتابهای بسیار زیادی در اینباره تألیف شده که ذکر همه این کتب، از محدوده این مقاله خارج است.
5. وقف و ابتداء
در برخی کتب نیز، الوقف والابتداء اثر ضراربن صرد (م 129ق) استاد قرائت کوفه، اولین کتاب در این زمینه معرفی شده است.(58) برخی منابع وی را شیعه دانستهاند.(59)
حمزةبن حبیب (م 156) از دیگران قاریان هفتگانه را نیز صاحب کتابى در وقف و ابتداء به نام المقطوع والموصول فىالقرآن دانستهاند. حمزةبن حبیب از اصحاب امام صادق(علیه السلام) و از قاریان شیعه است. او قرآن را برای امام صادق(علیه السلام) و گروهى از قاریان، از جمله سلیمانبن مهران اعمش، حمرانبن اعین و... قرائت کرده است.(60)
دانشمندان شیعی در رشد دانش وقف و ابتداء و تصحیح و نظاممندی مباحث این علم، تلاشهای مفیدی انجام دادهاند. از جمله این آثار، کتاب الهادى الى معرفةالمقاطع والمبادى نوشته حسنبن احمد، مشهور به ابوالعلاء همدانى (م 569ق) از دانشمندان شیعی است. این کتاب، از مهمترین منابع در وقف و ابتداست. ابنجزرى، مقام علمى او را با ابوعمرودانى سنجیده است.(61)
مبانی وقف و ابتداء اثر استادمحمدرضا شهیدیپور، از مهمترین منابع معاصر وقف و ابتداست. این کتاب اگرچه بهعنوان مبانی نام گرفته، در آن سخن از قواعد و ذکر موارد متعدد وقف و ابتدا به میان آمده است.
در این نوشتار، با اشاره به برخی مبانی وقف و ابتداء، به بیان اقسام وقف و دیدگاههای بزرگان این علم پرداخته شده است. در ادامه، پس از بیان اقسام وقف و قواعد آن در قرآن کریم، موارد وقفهای قرآنی بهترتیب سورههای قرآن بیان گردیده است.
از نکات مهم و جدید این اثر، بیان وقوف اضطراری در آیات طولانی است. موارد شایع وقوف مختلف را با ذکر مثالهای متعدد، بهگونهای بیان کرده که برای قاریان قرآن، مفید واقع گردد و تا بتوانند فیالجمله، اقسام وقف و مواضع آن را بشناسند.(62)
از دیگر آثار مرتبط با دانش وقف و ابتداء کتاب پژوهشی در وقف و ابتداء اثر سیدجواد سادات فاطمی است. این کتاب در ابتداء به بررسی دانش وقف و ابتداء میان مسلمانان میپردازد و در ادامه، بهمعرفی کتابهایی که در این زمینه بهرشته تحریر درآمدهاند، اشاره میکند.
با نظر به ضرورت و اهمیت وقف و ابتداء و با توجه به نقش کاربردى آن، قواعد اساسى و بنیادین این دانش را مورد بررسى و پژوهش قرارداده و به نقد و تحلیل دیدگاههاى بزرگان و صاحبنظران بهنام این رشته علمى پرداخته است. همچنین براى نمایاندن فضاى روشنترى از این موضوع، تاریخچه منابع تدوینیافته در این باب را همراه با نگاهى به سیر تطور و تحول آن یادآور شده است.
تعریف وقف و ابتداء و ضرورت آشنایى با قواعد این دو، مبانى و معیارهاى اصولى وقف و اقسام وقف، قواعد و اقسام ابتداء و همچنین ارائه روشى جدید براى تقسیمبندى وقف و ابتداء، محتواى کتاب را شکل مىدهند. این کتاب را انتشارات بهنشر آستان قدس رضوی در سال 1382ش منتشر کرده است.
از تألیفات معاصر دراینباره میتوان به کتاب قواعد وقف و ابتدا در قرائت قرآن کریم اشاره کرد که محمدکاظم شاکر آن را نگارشته است. این کتاب که برای تدریس در این موضوع تألیف شده، دربردارنده یازده فصل است. وی کتاب خود را در سه موضوع اصلی اقسام وقف، اقسام ابتدا و مسائل متفرقه وقف شکل داده است.(63)
6. احتجاج
دانشمندان شیعه از توجه به دانش احتجاج نیز غافل نبودهاند و آثار بسیار مفید و مؤثر در کتب بعدی خود حتی کتب اهلسنت، تألیف کردهاند.
از آثار قابلتوجه، الحجة فیالقرائاتالسبع اثر ابنخالویه (ت 370ق) حسینبن احمد همدانی شیعی است. وی برای طلب علم به بغداد سفر کرد و قرآن را بر ابنمجاهد و نحو و صرف را نزد ابندرید، تفطویه، ابوبکر انباری و ابوعمر زاهد فراگرفت. دانش حدیث را نیز از محمدبن مخلد عطار آموخت. از کتابهای او میتوان به شرح مقصورة ابندرید، مختصر فیشواذالقرآن و إعراب ثلاثین سورة منالقرآن اشاره کرد.
وى از ابتداى قرآن، آیاتى را که کلمات آنها توسط قاریان مشهور بهصورتهاى مختلف قرائت است، متذکر میشود و دلیل هریک از آنها را با استفاده از آیات دیگر یا اشعارى از دیوانهاى مختلف اشعار عرب، بهعنوان شاهد ذکر مىکند. او اینروش را در تمام سورهها اجرا کرده است. ازآنجاکه هدف مؤلف بیان کوتاه مطالب است، از ذکر قوالهای متعدد پرهیز کرده و فقط وجوه مربوط به قرائت را میآورد. چنانچه کلمهاى قبلاً در یک آیه بحث شده و در آیه دیگر نیز مطرح شده باشد و در آن اختلاف قرائت وجود دارد، تذکر مىدهد. با توجه به مختصربودن مطالب کتاب و بحث از تمام آیاتی که اختلاف قرائت دارند، این کتاب مىتواند منبع خوبى براى تدریس در بحث احتجاج قرائتها باشد.(64)
همچنین وی در این زمینه کتاب دیگری با عنوان إعرابالقرائاتالسبع و عللها تألیف کرده است. این کتاب را مکتبةالخانجی در قاهره همراه با تحقیق عبدالرحمانبن سلیمان العثیمین، در دو مجلد، به زیور طبع آراسته است. گفتنی است مطالب کتاب براساس ادبیات عرب و اکثر مطالب مرتبط با احتجاج در قرائات در این کتاب صبغه ادبی دارند.(65)
«الحجة للقراءالسبعة» نوشته ابوعلی فارسی (377ق) از آثار قرن چهارم است. وی حسنبن احمدبن عبدالغفار الفارسی الفسوی، مکنا به ابوعلی است. او در زمان خود، در علم عربی یگانه روزگار بود. وی از استادانی چون زجاج، ابنسراج و مبرمان استفاده کرد.
ابوعلی در کتابش که هفت جلد دارد، از ابتداى سوره حمد تا پایان قرآن، به مواردى که داراى اختلاف قرائت است، میپردازد و ادله هرکدام از قاریان را ذکر میکند. پس از آن، با استفاده از شعر یا برخى آیات، توضیحاتى درباره اقوال ارائه میدهد. از مجموعه مطالب کتاب، بهدست مىآید که اختلاف قرائتها یا به اختلاف در حرکت یک حرف بازمىگردد، مانند کلمه نحسات که اختلاف در سکون حرف حاء یا کسره آن است یا به اختلاف در حرف (شکل کلمه) بستگی مانند کلمه جعل که برخى آن را جاعل قرائت کردهاند.
درباره مسائل مطرح در این کتاب، اقوال مختلفى آورده و بررسى میشود. سپس، قول صحیح بیان مىگردد. براى بیان مطالب و ادله هرکدام از قاریان، از آیات قرآن و اشعار فراوان استفاده شده است. در برخى موارد، مطالب را بهصورت اشکال و جواب، توضیح میدهد و پس از بیان اقوال، واژه مورد بحث را از نظر لغتشناسان معنا مىکند.
کتاب ابوعلی براساس متن کتاب قرائتِ ابنمجاهد تدوین شده است. سپس اختلاف قراء را نقل میکند و کلام ابنسراج را در ادامه آن میآورد. در ادامه، نظر خود در زمینه احتجاج را با عبارت «قال ابوعلی» میآورد. اقوال لغویونی مانند: توّزى، جرمى، أبىزید، أبىعبیدة، السکرى، أبىحاتم و ثعلب نیز در کتاب وی دیده میشود. این روش تا آیه ابتدایی سوره بقره ادامه دارد، اما پس از آن، دیگر به اقوال ابنسراج پرداخته نمیشود.(66)
وی از میان آرای دانشمندان نحوی به آرای خلیل، سیبویه، أخفش، مازنى، جرمى، کسایى، فراء، ثعلب و مبرد، توجه کرده است. ایشان پس از نقل اقوال لغوی و نحوی، شاهد مثالهایی از دیگر آیات قرآن نیز میآورد. توجه به برخی فروقاللغت نیز از نظر او دور نمانده و در صورت نیاز، به شواهد شعری نیز تمسک جسته است. در برخی مواقع، به تفسیر آیه نیز میپردازد. نمونهای از این روش را میتوان در احتجاج آیات 37 تا پنجاه سوره بقره بهگونهای کامل دید.(67)
مسائل بلاغی، تفسیر قرآن به قرآن، استفاده از شواهد حدیثی، ادله منطقی و توجه به رسمالمصحف در کتاب الحجة ابوعلی، به شکل زیادی مشاهده میشود.(68)
اولین تفسیر جامع شیعیالتبیان فی تفسیرالقرآن نوشته شیخ طوسی (م 460ق) نیز در موارد اختلاف قرائت، به احتجاج آنها توجهی جدی داشته است. در بحث قرائات، از آنجاکه وى روایات امامیه را مبنى بر جواز قرائت قرآن به اشکال مختلف موجود پذیرفته،(69) به قرائت قرّاء مشهور اشاره و گاه در تأیید رأیى خاص از آنها استشهاد کرده است.(70)
وی برخى قرائتها را بر برخى دیگر ترجیح داده است؛ مانند آیه «وَکلِمَةُ اللَّهِ هِی الْعُلْیا»(71) شیخ طوسی در این آیه بر این اعتقاد است که رفع کلمه بر نصب آن ترجیح دارد و علت آن، برتری داشتن کلمه الله در همه زمانهاست،(72) اما هیچگاه قول ایشان را یکسره نپذیرفته و حتى گاه آنان را در نحوه قرائتشان تخطئه کرده است.(73)
پس از وی، محمدبن حسن طبرسی (م 548ق) در تفسیر مجمعالبیان، در بابی جداگانه با نام «الحجة»، به بررسی احتجاج قرائات رویآورد. وی در کتابش ضمن مباحث هر آیه دو قسمت با عنوان القرائة و الحجة ارائه کرده که در قسمت اول، به بررسی اختلاف قرائات و کیفیت آنها و در قسمت دوم، به بحث احتجاج هر قرائت پرداخته است. در قسمت المعنای آیات نیز در برخی موارد، به اختلاف قرائات اشاره و براساس هرکدام، تفسیر آیه را بیان میکند.
وی در بحث «الحجة» از دلایل لغوی، ادبی و تفسیری بهرههای زیادی برده است؛ بهگونهای که مطالعه این قسمت از تفسیر، برای تعلیم بسیاری از نکات ناب علمی، خالی از فایده نیست.(74) گاهی نیز در اینباره استشهاد میکند.(75)
نتیجهگیری
از مباحث پیشین، این نتایج بهدست میآید:
1. بسیاری از فعالیتهای شیعیان در زمینه قرائات و تجوید، تحتتأثیر ائمه اهلبیت(علیهم السلام) صورت پذیرفته است؛
2. شیعیان در تمام علوم مرتبط با قرائات، دارای تألیفات و خدمات ارزندهای به جهان اسلام بودهاند؛
3. دانشمندان شیعه و صحابی اهلبیت(علیهم السلام)، از پیشگامان در عرصه تألیف کتب مرتبط با قرائات، علمالرسم، علمالضبط و آواشناسی بودهاند؛
4. منابع تألیفشده توسط شیعیان در زمینه قرائات، احتجاج قرائات، وقف و ابتدا، از قویترین منابع علمی تألیفشده و اثرگذارترین منابع بهشمار میآیند؛
5. چهار نفر از هفت قاری مشهور جهان اسلام، از شیعیان هستند؛
6. قویترین صحابه پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) در امر قرائات یعنی ابیبن کعب و ابنعباس، از شیعیان امیرالمؤمنین(علیه السلام) هستند.(76)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.