نگاهی کوتاه به تاریخچه و فلسفه زیارت اربعین
تهیه و تحقیق: معاونت پژوهش پایگاه اینترنتی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
یکی از باشکوه ترین و پرشورترین مناسک مذهبی شیعیان، زیارت اربعین است. زیارتی که زیباترین جلوه های ایثار و همدلی و صمیمیت و ایمان در آن ترسیم می گردد و به تدریج تبدیل به یکی از نمادهای فرهنگی و هویت ساز تشیع شده است. این زیارت چه منشأ تاریخی ای دارد؟ چرا این اندازه بر آن تأکید می شود؟ ریشه های معرفتی این تأکید به چه عواملی بازمی گردد؟ این یادداشت، مرور اجمالی پاسخ این پرسش هاست.
درآمدی بر تاریخچه زیارت اربعین
«اربعین» در لغت به معنای چهلم است. بیستمین روز ماه صفر را از آنجا که چهلمین روز شهادت امام حسین(علیه السلام) است، به نام اربعین حسینی می شناسند.(1)
برخی از محققین بر این باورند که راهپیمایی روز اربعین از زمان ائمه معصومین(علیهم السلام) امری شناخته شده و رایج در میان پیروان اهل بیت(ع) بوده است تا آنجا که به گفته مرحوم قاضی طباطبایی، زیارت اربعین سنتی مداوم در میان شیعیان بوده و آنها از زمان بنی عباس و بنی امیه به آن پایبندی داشته اند.(2) علاوه بر او، نویسنده کتاب «ادب الطف» که کتابی متأخر و معاصر است، در اشاره به شکوه این زیارت و جمعیتی که – در سال 1967 میلادی – میلیونی تخمین زده می شدند، آن را با شکوه مراسم حج مقایسه کرده است.(3)
جابر بن عبدالله انصاری؛ پیشگام زیارت اربعین
جابر بن عبداللَّه انصارى از صحابه رسول خدا و ياران با وفاى اهل بيت(عليهم السلام) است. پدرش عبداللَّه بن عمرو بن حرام انصارى از پيشگامان دعوت پيامبر براى هجرت به مدينه بود و در جنگ احد به شهادت رسيد.(4) جابر خود نيز در بيعت عقبه ثانيه - در حالى كه كودك بود - در كنار پدرش شركت داشت. وى از ياران برجسته رسول خدا(صلى الله عليه و آله) بود و در هيجده غزوه همراه پيامبر حضور داشت و در جنگ صفين نيز در ركاب على(عليه السلام) بود. او در اواخر عمر نابينا گرديد و در سال 74 يا 77 هجرى در سنّ 94 سالگى وفات يافت.(5)
عطيّه عوفى، یکی از شیعیان اهل بیت(علیهم السلام) در سال 61 هـ ق و یک از ملازمان جابر بن عبدالله روایت می کند که همراه با جابر بن عبداللَّه انصارى براى زيارت قبر امام حسين(عليه السلام) حركت كرديم. وقتى به كربلا رسيديم، جابر وارد رودخانه فرات شد و غسل (زيارت) كرد. آنگاه لنگى بر كمر بست و حوله اى بر دوش انداخت(همانند لباس محرم) و سپس خود را خوشبو نمود و به سمت قبر امام حسين(ع) حركت كرد. به هنگام حركت همواره ذكر مى گفت تا آنكه به قبر نزديك شديم. در آن هنگام به من گفت: دستم را روى قبر بگذار. هنگامى كه دستش را روى قبر گذاشتم، جابر بي هوش بر روى قبر افتاد. من آب به صورت جابر پاشيدم تا به هوش آمد. آنگاه سه بار صدا زد: «یا حسين»(6) و ادامه داد: «حَبيبٌ لايُجيبُ حَبيبَهُ»؛ (آيا دوست، پاسخ دوستش را نمى دهد؟!» سپس با خودش گفت: «چگونه (حسين) پاسخت را بدهد، در حالى كه ميان خون آغشته شده و بين بدن و سرش جدايى افتاده است؟»، سپس در درود و سلامی بلندبالا به پیشگاه امام(ع) عرض کرد:
«گواهى مى دهم كه تو فرزند بهترين پيامبران و فرزند سرور مؤمنان و فرزند هم پيمان تقوا و از سلاله هدايتى. تو پنجمين فرد از اصحاب كسايى، و فرزند بزرگ نقيبان و فرزند فاطمه اى كه بانوى همه زنان است. چرا چنين نباشد! (و اين همه شرافت و بزرگى نداشته باشى) در حالى كه بزرگ پيامبران با دست خويش به تو غذا داد و در دامن پرهيزكاران پرورش يافتى و از پستان ايمان شير نوشيدى و با اعتقاد به اسلام از شير باز گرفته شدى؛ تو پاك زيستى و پاك از دنيا رفتى، جز آنكه دل هاى مؤمنان از فراقت آسوده نيست در حالى كه شك ندارند جايگاه بلندى براى توست؛ پس سلام و رضوان الهى بر تو باد. و (من) گواهى مى دهم كه تو بر همان طريقى رفتى كه برادرت يحيى بن زكريا رفت (و در دفاع از حقّ به شهادت رسيد». آنگاه چشمش را (مانند يك انسان بينا) به اطراف قبر گردانيد و (و خطاب به ارواح مطهر ساير شهيدان) گفت: «درود بر شما اى ارواحى كه بر آستان حسين فرود آمده، و در كنارش آرام گرفتيد؛ گواهى مى دهم كه شما نماز را بر پا داشتيد و زكات را ادا كرديد، امر به معروف و نهى از منكر نموديد و با ملحدان و بى دينان پيكار كرديد و تا هنگام مرگ خدا را عبادت نموديد». آنگاه افزود: «سوگند به خدايى كه محمد را به حق براى پيامبرى برانگيخت، ما با شما شهيدان در راهى كه وارد شده ايد، شريكيم».
عطیه ادامه می دهد که: وقتی كه اين سخن را شنيدم، با شگفتى پرسيدم: «چگونه ما شريك (رزم و شهادت) آنها هستيم، با آن كه (براى يارى حسين) نه فراز و نشيبى را پيموديم و نه شمشيرى زديم، درحالى كه اينان، ميان سرها و بدن هاي شان جدايى افتاد (و به شهادت رسيدند) و فرزندان شان يتيم شدند و زنان شان بى شوهر»؟
جابر پاسخ داد: اى عطيّه! از حبيبم رسول خدا شنيدم كه مى فرمود: «هركس گروهى را دوست داشته باشد در قيامت با آنان محشور خواهد شد و هر كس عمل گروهى را دوست داشته باشد، در عمل آنها شريك است».
سپس ادامه داد: سوگند به خدايى كه محمّد را به حق براى رسالت برانگيخت اگر من بر اثر ناتوانى نتوانستم همراه امام حسين(عليه السلام) باشم، ولى نيّت و خواسته من و يارانم، بر همان مسيرى است كه حسين عليه السلام و يارانش پيموده اند.».(7)
ورود جابر صحابى بزرگ پيامبر اسلام(صلى الله عليه و آله) به كربلا در اربعين حسينى براى زيارت قبر پاك آن حضرت و ساير شهداى راه خدا، در واقع اين هدف را دنبال مى كرد كه سدّ خفقان را بشكند و راه را براى زائران حسينى بگشايد تا با زيارت پرشورشان پرچم عاشورا را در كربلا برافرازند و خاطره شهيدان را همواره زنده نگه دارند و مبارزه دامنه دارى را از اين طريق بر ضدّ دشمن آغاز كنند.(8)
آنچه تا اینجا گفته شد، بیان زیارت جابربن عبدالله انصاری بود. ولی جابر تنها کسی نبود که در اولین اربعین بعداز شهادت امام حسین(علیه السلام) به زیارت آن حضرت آمد. چرا که سخنان و بحث های مفصلی میان مورخین و علما درباره ورود کاروان خاندان اهل بیت(علیهم السلام) در همین روز اربعین به کربلا، بعداز اسارت شان در کوفه و شام وجود دارد.
منشأ استحباب زیارت اربعین و فلسفه تأکید بر آن
گفتیم كه از سنّت هاى روز بيستم صفر و اربعين حسينى زيارت اربعين امام حسين(عليه السلام) است. در روايتى از امام حسن عسكرى(عليه السلام) آمده است: «نشانه هاى مؤمن پنج چيز است: به جا آوردن پنجاه و يك ركعت نماز در هر شب و روز (17 ركعت نماز واجب و 34 ركعت نافله) و زيارت اربعين (امام حسين) و انگشتر بر دست راست نهادن، و پيشانى را به هنگام سجده، بر خاك گذاردن و بسم اللَّه الرحمن الرحيم را در نماز بلند گفتن».(9) همچنين براى اين روز زيارت مخصوصى از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است.(10)
از گذشته دور تا زمان ما، هر زمان كه شيعيان فرصتى پيدا مى كردند، روز اربعين حسينى را به كربلا مى رفتند و با شور و هيجان و اخلاص، آن حضرت را زيارت مى نمودند.
اكنون پرسش آن است كه چرا چنين زيارتى در اين روز مستحب شمرده شد؟
مرحوم علّامه مجلسى در زاد المعاد مى نويسد: «چون جابر كه از بزرگان صحابه بود، اساس اين كار را گذاشت، مى تواند دليل فضيلت زيارت آن حضرت در اين روز شده باشد». البته خود علامه این احتمال را نیز مطرح می کند که چنین استحباب و فضیلتی شاید وجوه ديگرى داشته باشد كه بر ما مخفى است.(11)
با این حال به نظر مى رسد كه نمى توان به صرف زیارت جابر، اين همه اهتمام نسبت به زيارت اربعين و دانسته شدن آن به عنوان یکی از علائم مؤمن و صدور زیارت نامه ای خاص برای آن از سوی امام صادق(علیه السلام) را توجیه کرد. به ويژه آنكه زيارت اربعين ويژه امام حسين(عليه السلام) است و درباره هيچ يك از ديگر معصومان چنين زيارتى وارد نشده است. بلكه همان طور كه دانشمند بزرگ و محقّق شهير ابوريحان بيرونى گفته است: «وَفِي الْعِشْرينَ رُدَّ رَأْسُ الْحُسَيْنِ عليه السلام إلى جُثَّتِهِ حَتَّى دُفِنَ مَعَ جُثَّتِهِ، وَ فيهِ زِيارَةُ الْأَرْبَعينَ»(12)؛ (در بيستم صفر سر مطهّر امام حسين(علیه السلام) به پيكرش بازگردانده شد و همراه آن به خاك سپرده شد و در همين روز زيارت اربعين وارد شده است).
زيارت اربعين پس از الحاق سر آن حضرت به بدنش در روز بيستم صفر، سنّت گرديد و مى دانيم سر مبارك آن حضرت توسط امام سجاد(عليه السلام) به كربلا آورده شد؛ لذا به نظر مى رسد كه اين همه اهميّت زيارت اربعين نه به خاطر زيارت آن حضرت توسط جابر عبداللَّه انصارى در چنين روزى است، بلكه به سبب الحاق سرهاى شهدا در اين روز توسط امام سجاد(ع) و زيارت آن قبور پاك، توسط امام(ع) و كاروان حرم حسينى در اربعين است و اين عمل از شعائر مهم شيعه و در كنار 51 ركعت نماز و سجده بر خاك، مطرح شده است.
از اين رو علّامه مجلسى در زادالمعاد مى نويسد: «مشهور آن است كه سبب تأكيد زيارت آن حضرت در اين روز، آن است كه امام زين العابدين(عليه السلام) با ساير اهل بيت در اين روز بعد از مراجعت از شام به كربلاى معلّى وارد شدند و سرهاى مطهّر شهداء را به بدن هاى ايشان ملحق كردند».(13) هر چند خود او ورود آنها را در بيستم صفر به كربلا بعيد مى داند ولى سخنان وى نشان مى دهد كه در زمان مرحوم علّامه مجلسى نيز اين نكته مشهور بوده است كه اهميت زيارت اربعين، به سبب زيارت شهداى كربلا و الحاق سرها به بدن ها توسط امام زين العابدين(عليه السلام) بوده است.
در نتيجه با توجه به اين نكته كه اربعين فى حدّ نفسه امتيازى ندارد، آن گونه كه شب هاى جمعه و نيمه شعبان و ليالى قدر و عيدَيْن و عرفه، بر ساير ايام و ليالى امتياز دارند، بايد در اربعين امام حسين(عليه السلام) حادثه ويژه اى اتفاق افتاده باشد كه آن را از ساير روزهاى قبل و بعدش ممتاز ساخته باشد و اين جز با الحاق سرهاى شهدا به بدن های شان و زيارت قبور شهدا توسط امام سجاد(عليه السلام) و كاروان همراه، نمى تواند باشد.
زیارت اربعین در دهه های اخیر و زمانه حاضر
حزب بعث عراق در اواخر سده چهاردهم و اوائل سده پانزدهم هـ ق، با ممنوع اعلام کردن زیارت و راهپیمایی مردم عراق در روز اربعین(14) موجب کم رونق شدن نسبی این زیارت شد. در آن زمان برای مقابله با این اقدام ضددینی حکومت وقت، آیت الله سیدمحمد صدر، برای مدتی، پیاده روی و زیارت را «واجب» اعلام کرد.(15) سیدمحمدباقر حکیم نیز برای تشویق مردم به زیارت و سر باز زدن از این دستور حکومت عراق، مجاهدت های فراوانی نمود.(16) و حضرت امام خمینی(ره) نیز به تایید اقدام مردم در پیوستن به این جریان نمود.(17) نتیجه اینکه مردم شهر نجف در روز 15 ماه صفر سال 1398 هـ ق، تصمیم به زیارت دسته جمعی گرفتند(18) و در قالب کاروانی چندده هزار نفری راهی کربلا شدند. نیروهای حکومتی ابتدا با برخورد با این کاروان با شکوه تعدادی از زائرین را به شهادت رساندند و نهایتا با حمله به مردم در مسیر نجف به کربلا، هزاران نفر را دستگیر نمودند.(19)
در طول سالیان حکومت صدام، به رغم برخی زیارت های پنهانی، اما به صورت رسمی ممنوع بود. با این حال پس از سقوط این نظام سیاسی در سال 2003 م، مراسم راهپیمایی اربعین با شکوه بسیار زیادی دوباره از سر گرفته شد و سال به سال بر جمعیت آن افزود شد(20) به گونه ای که امروزه با تخمین زائران در حد چندده میلیون نفر، این زیارت به یکی از بزرگترین و شلوغ ترین گردهمایی های جهان تبدیل شده است.
وظیفه اصلی پذیرایی از این زائران میلیونی به عهده مردم و عشایر عراقی مستقر در حاشیه رود فرات و دیگر مناطق این کشور است که با برپایی موکب های متعدد، از زائرین عراقی و دیگر کشورهای جهان، برای پذیرایی و استراحت، استقبال می کنند.(21) همه این خدمات به صورت رایگان در اختیار زائرین قرار داده می شود و در عین حال مستقل از دولت به انجام می رسد.(22) امری که از یک سو نشان دهنده عمق ایمان و عشق این مردم به خاندان عصمت و طهارت(علیهم السلام) و به خصوص امام حسین(علیه السلام) است و از سویی دیگر، فضایی سراسر شوق و صفا و شکوه می آفریند و پیوندهای عاطفی ملیت های مختلف شیعیان را مستحکم می سازد.
زیارت نامه اربعین
زیارت اربعین، متنی مأثور است که امام صادق(علیهالسّلام) آن را به یکی اصحاب خود یعنی صفوان بن مهران آموخته و زمان خواندنش را روز اربعین، هنگامی که خورشید بر آسمان برمی دمد، مشخص فرمودند.
در گزارشی اجمالی از مضامین والای این زیارت باید گفت که فرازهای ابتدایی آن به سلام و درود فرستادن بر امام حسین(علیه السلام) اختصاص دارد و در آن به شهادت ایشان و مصیبت های فراوان شان اشاره می گردد. بعداز آن برخی از باورهای شیعه درباره ولایت ائمه معصومین(علیهم السلام) و میراث نبوی حضرت سیدالشهداء(ع) و حجت الهی بودن ایشان بیان می گردد و در ادامه فلسفه شهادت آن حضرت که همانا نجات بندگان خدا از جهالت و گمراهی است، مورد تصریح قرار می گیرد. از همین جا، مناسبت مضمون بعدی این زیارتنامه که بیان ویژگی های دشمنان و قاتلان آن حضرت و لعن و نفرین آنهاست روشن می شود. در فرازهای بعدی و پایانی این زیارتنامه، بر برخی از ویژگی های حضرت حسین(ع) مانند پاک زادگی از شرک و مجاهدت ایشان در راه خدا تاکید می گردد و آمادگی زائر در تسلیم بودن برای دستورات امامان و یاری شان اعلام می شود.(23)
درس قیام حسینی برای زائران اربعین
بر عاشقان امام حسين(عليه السلام) و عزاداران سرور و سالار شهيدان، و مشتاقان زيارت كربلاى معلّى، و خوانندگان زيارت اربعين، و متوسّلان به عنايات شهداى كربلا، لازم است در كنار توسّل و زيارت و عزادارى و عشق به آن پاكان سرفراز، در بيدارى جامعه خود از خواب غفلت و ناآگاهى بكوشند. اكنون نيز يزيديان و پيروان حكومت بنى اميّه در سراسر جهان، مخصوصا كشورهاى اسلامى وجود دارند و در مسير جاهل نگه داشتن مردم تلاش مى كنند. لذا همه ما وظيفه داريم مسلمانان را نسبت به اين خطر بيدار كنيم. آيا آن دسته از دولتمردان به ظاهر اسلامى كه با دشمنان شماره يك مسلمانان، آمريكا و اسرائيل، هم پيمان شده و در جبهه آنها قرار گرفته و بر عليه مسلمانان مظلوم جهان موضع گيرى و عمل مى كنند، در صورت بيدارى ملّت هاي شان قادر بر ادامه ظلم و جنايت خواهند بود؟(24)
مطالعه بیشتر درباره: اربعين
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.