پاسخ اجمالی:
اين كه عدّه اي تصور كنند «معجزه» بايد يك «علّت غير طبيعى» داشته باشد غلط است. هيچ مانعى ندارد كه معجزه داراى يك سلسله علل طبيعى باشد؛ اما با اين شرط كه دسترسى به آن علل طبيعى از عهده بشرى كه مرتبط به جهان ماوراء طبيعت نيست بيرون باشد. البته بايد توجه داشت كه معجزه داراى يك رشته شرايط مادّى و طبيعى است (مانند مكان، زمان و ماده اى كه معجزه روى آن واقع مى شود) و اگر نام اين شرايط را علل طبيعى بگذاريم بايد در اين صورت تصديق كنيم كه هيچ معجزه اى خالى از علل طبيعى نيست.
پاسخ تفصیلی:
معمولا عدّه اي تصور مى كنند كه بايد «معجزه» يك «علّت غير طبيعى» داشته باشد، در حالى كه چنين نيست. هيچ مانعى ندارد كه معجزه داراى يك سلسله علل طبيعى باشد؛ اما با اين شرط كه دسترسى به آن علل طبيعى از عهده بشرى كه مرتبط به جهان ماوراء طبيعت نيست بيرون باشد. درست است كه سرانجام آن علل طبيعى هم همان طور كه تمام حوادث جهان هستى به آن مبدأ بزرگ باز مى گردد به ماوراء طبيعت منتهى مى شود؛ ولى در اينجا عاملِ نزديك همان عامل طبيعى است(دقت كنيد).
بد نيست اين موضوع را با يك مثال ساده روشن تر سازيم: ممكن است معجزه پيامبرى اين باشد كه در هر ساعتى كه بخواهد، دعا كند و باران بيايد. البته نزول باران، معلول تابش آفتاب بر سطح اقيانوس ها، حركات ابرها، وزش بادها و ... است. اينها همه يك سلسله علل طبيعى و عادّى است؛ ولى مسلماً دسترسى به عوامل ناشناخته ـ كه جنبش ابرها و شرائط ريزش باران را در اختيار اراده كسى در آورد ـ جنبه عادّى ندارد و از يك رابطه ماوراء طبيعى حكايت مى كند.
منظور از اين مثال ساده اين است كه: لزومى ندارد اصرار بورزيم كه معجزات نمى توانند علل طبيعى داشته باشند، همان طور كه روى طرفِ مقابلِ آن هم نمى توان اصرار ورزيد؛ يعنى براى تمام معجزات يك سلسله علل طبيعى و مادى ناشناخته قائل شد؛ زيرا اگرچه اين موضوع امر ممكنى است؛ ولى دليلى هم بر لزوم آن نمى بينيم. البته بايد توجه داشت كه معجزه در هر دو صورت داراى يك رشته شرايط مادّى و طبيعى است (مانند مكان، زمان و ماده اى كه معجزه روى آن واقع مى شود) و اگر نام اين شرايط را علل طبيعى بگذاريم بايد در اين صورت تصديق كنيم كه هيچ معجزه اى خالى از علل طبيعى نيست.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.