پاسخ اجمالی:
قرآن از سویی تاکید بر تحریف انجیل و تورات دارد و از سوی دیگر فقط اسلام را دین کامل می داند و به سوی آن دعوت می کند؛ پس قرآن مشروعیت کنونی شرایع گذشته را تایید نمی کند.
اساساً در فرهنگ قرآن خبری از کثرت ادیان نیست، بلکه دین الهی دینی است یگانه و ثابت و مشترک بین همه ی شرایع که عبارت است از خطوط کلی اعتقادی، اخلاقی و فقهی که «اسلام» نامیده می شود. پیامبر هر عصری آن خطوط کلی را به انضمام جزئیاتی در فروع احکام بیان کرده که شریعت و منهاج نامیده می شود و شریعت پیامبر پیشین، با آمدن شریعت پیامبر جدید نسخ می شود. این دین واحد که در قالب شرایع متعدد ظهور کرده، سیری تکاملی داشته و به کاملترین شرایع یعنی اسلام محمدی(ص) ختم شده است. از این رو انسان ها از نظر «شریعت و منهاج» امت هایی متعدّد و از نظر «دین» امّتی واحدند.
بنابراین لزوم ایمان به شریعت ختمی از چند جهت است: اولا رها کردن کاملترین شرایع معقول نیست؛ ثانیا لازمه ی تسلیم خدا بودن تسلیم در برابر شریعت ختمی است؛ ثالثا شرایع پیشین نسخ شده اند.
پاسخ تفصیلی:
مدعای پلورالیسم یا کثرت گرایی این است که چون تعدد پیامبران و شرایع الهی به خواست خداوند بوده، پس هم اکنون نیز مورد مشروع و مقبولند و حقانیت و نجات بخشی منحصر در دینی خاص مانند اسلام نیست؛ لذا پیروان هر آیینی با حفظ آیین خود می توانند به سعادت برسند و نیازی نیست که به دین خاتم انبیاء(صلّى اللّه علیه و آله) یعنی دین اسلام درآیند.
آیات مورد تمسّک پلورالیست ها
یکی از آیاتی که طرفداران پلورالیسم یا کثرت گرایی دینی به سود مدعای خود می آورند، آیه 48 سوره مائده است: «لِکُلٍّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فی ما آتاکُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ»؛ (ما براى هر کدام از شما، آیین و طریقه روشنى قرار دادیم و اگر خدا مى خواست، همه شما را امت واحدى قرار مى داد ولى خدا مى خواهد شما را در آنچه به شما بخشیده بیازماید. پس در نیکی ها بر یکدیگر سبقت جویید).
بعضی از طرفداران پلورالیسم می گوید: «اولین کسی که بذر پلورالیسم را در جهان کاشت خود خداوند بود که پیامبران مختلف فرستاد و بر هرکدام ظهوری کرد و هر یک را در جامعه ای مبعوث و مأمور کرد. تعدد ادیان خواسته خود خداوند است. خدا می توانست پیامبر واحدی بفرستد تا همه مردم دین واحدی داشته باشند و لکن پیامبران متعدد با کتاب ها و شرایع متعدد فرستاده است؛ پس خود خدا باعث شده کثرت ادیان و اختلاف اعتقادات بوجود آید».(1)
در ادامه آیه آمده: «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً واحِدَةً»؛ (اگر خدا مى خواست، همه شما را امت واحدى قرار مى داد). پس این کثرت و اختلاف امت ها و ادیان به خواست الهی بوده است و کثرتی که اکنون وجود دارد در حقیقت راه های مختلفی است که خداوند به سوی خودش قرار داده است. سپس فرموده: «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ»؛ (پس در نیکی ها بر یکدیگر سبقت جویید!). یعنی اکنون که به خواست الهی امت واحده نیستید و اختلافات فراوان دارید، در همان راه های مختلف مسابقه نیکوکاری دهید؛ زیرا این راه ها همگی از سوی خدا آمده و همگی تام و تمام است و می توانند پیروانشان را به بالاترین سعادت برسانند.(2)
همچنین در آیه 112 سوره بقره آمده: «بَلى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»؛ (آرى، کسى که روى خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است نه ترسى بر آنهاست و نه غمگین مى شوند).
برداشت پلورالیست ها از این آیه این است که ملاک پاداش اخروی و نجات، تسلیم شدن در برابر خداوند و احسان و نیکوکاری است. اگر مسلمان بودن، شرط پاداش و نجات بود حتما بایستی در این آیه بیان می شد؛ پس حالا که شرطی آورده نشده می فهمیم که پیروان هر آیینی اگر مطابق آیین خودشان تسلیم اوامر الهی باشند و احسان و نیکوکاری کنند، مشمول پاداش اخروی و نجات و سعادت می شوند و لازم نیست از آیین خود دست بردارند و به آیین اسلام بگروند.(3)
نقد و بررسی:
اما برداشت پلورالیست ها از این گونه آیات و از مجموع قرآن نادرست است. به عنوان قانون کلی تفسیر و استنباط از قرآن کریم باید بدانیم که با یک یا چند آیه نمی توان نظر کامل و جامع قرآن را ارائه داد؛ بلکه باید همه آیات قران را بررسی کنیم، تا دیدگاه جامع قرآن نسبت به اهل دیگر شرایع و کتب آسمانی پیشین را به دست آوریم. پاسخ این مدعا نیز به صورت نقضی و حلّی در قرآن موجود است.
جواب نقضی:
قرآن در آیات دیگر اشاراتی به تحریف انجیل و تورات و همچنین انحراف عقاید اهل شرایع گذشته از مسیر اصلی دارد؛ مثل عقاید انحرافی مسیحیت درباره عیسی(علیه السلام). در آیاتی دیگر، قرآن فقط اسلام را دین کامل می داند و دیگران را به سوی آن دعوت می کند و مخالفان این دین را سرزنش می کند؛ وقتی قرآن عقاید اهل کتاب را انحرافی و باطل می داند و فقط به خود دعوت می کند، نمی توان گفت مشروعیت شرایع گذشته را تایید می کند.
بسیار عجیب است که همان شخص طرفدار پلورالیسم که معتقد است: «اولین کسی که بذر پلورالیسم را در جهان کاشت خود خداوند بود...»، در جای دیگری اعترافی شگفت آور می کند: «هر پیامبر و پیشوای مذهبی فقط به دین خود دعوت می کند؛ یعنی هیچ پیامبری نمی تواند پلورالیست باشد. او اصلا تمام ماهیت رسالتش این است که دیگران را به سوی خود بخواند و از فرقه ها و مکاتب دیگر منصرف کند».(4)
باید از او بپرسیم: چطور ممکن است خداوند خود بذر پلورالیسم را بکارد و آیات قرآن هم پلورالیست را تایید کنند، ولی چنین کتابی برای تبیین و تبلیغ و اجرا به دست پیامبری انحصار گرا بیفتد؟!
شواهد قرآنی نسخ شرایع پیشین و بطلان عقائد انحرافی اهل کتاب:
شاهد اول: آیاتی از قرآن بر تحریف تورات و انجیل دلالت دارند، مانند آیه 79 سوره بقره که عالمان از اهل کتاب را مذمّت می نماید و می فرماید: «فَوَیْلٌ لِلَّذینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً»؛ (پس واى بر آنها که نوشته اى با دست خود مى نویسند، سپس مى گویند این از طرف خداست، تا آن را به بهاى کمى بفروشند).
شاهد دوم: ایمان توحیدی اهل کتاب ایمانی نادرست و آمیخته با شرک است زیرا یهودیان یا گروهی از آنان، عزیر را و مسیحیان، عیسای مسیح(علیهالسلام) را پسر خدا می پندارند، همانطور که در آیه 30 سوره توبه آمده: «وَ قالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسیحُ ابْنُ اللَّهِ»؛ (یهود گفتند: عزیر پسر خداست! و نصارى گفتند: مسیح پسر خداست).(5)
شاهد سوم: آیاتی از قرآن مخالفت با پیامبر را موجب کفر می دانند و اهل کتاب را کافر می شمارند؛ مانند آیه 105 سوره بقره که می فرماید: «ما یَوَدُّ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لاَ الْمُشْرِکینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ»؛ (کافران اهل کتاب، و [همچنین] مشرکان، دوست ندارند که از سوى خداوند، خیر و برکتى بر شما نازل گردد).
شاهد چهارم: آیاتی از قرآن، اهل کتاب را به پذیرفتن اسلام فرا می خواند و آنان را بر عدم پذیرش اسلام مواخذه و نکوهش می کند؛ مانند آیه 41 سوره بقره که می فرماید: «وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ وَ لا تَکُونُوا أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ»؛ (و به آنچه نازل کرده ام [قرآن] ایمان بیاورید! که نشانههاى آن، با آنچه در کتابهاى شماست، مطابقت دارد و نخستین کافر به آن نباشید).
جواب حلّی:
اما جواب حلّی به ادعای کثرت گرایان درباره ی این گونه آیات این است که روشن کنیم ارسال شرایع متعدد و انبیاء متکثر هرگز به معنای تایید مدعای گثرت گرایان نیست؛ زیرا اساساً در فرهنگ قرآن خبری از کثرت ادیان نیست، بلکه دین الهی دینی است یگانه و ثابت و مشترک بین همه ی شرایع که عبارت است از خطوط کلی اعتقادی، اخلاقی و فقهی که «اسلام» نامیده می شود. پیامبر هر عصری آن خطوط کلی را به انضمام جزئیاتی در فروع احکام بیان کرده که شریعت و منهاج نامیده می شود و شریعت پیامبر پیشین، با آمدن شریعت پیامبر جدید نسخ می شود. این دین واحد که در قالب شرایع متعدد ظهور کرده، سیری تکاملی داشته و به کاملترین شرایع یعنی اسلام محمدی(ص) ختم شده است. از این رو انسان ها از نظر شریعت و منهاج امت هایی متعدّد و از نظر دین امّتی واحدند.
بنابراین لزوم ایمان به شریعت ختمی از چند جهت است: اولا رها کردن کاملترین شرایع معقول نیست؛ ثانیا لازمه ی تسلیم خدا بودن تسلیم در برابر شریعت ختمی است؛ ثالثا شرایع پیشین نسخ شده اند.
این مطلب را در ضمن نکاتی و با استفاده ار خود قرآن کریم روشن می کنیم:
نکته اول: «دین الهی» مجموعه ای از اصول اعتقادی، اخلاقی، احکام فقهی و حقوقی و به دیگر سخن، خطوط کلی صحف آسمانی و رهاورد انبیا، اعم از معارف توحیدی، مسائل معاد، نبوّت عامّ و عصمت انبیا، اخلاق، خطوط کلی احکام و... است که «اسلام» نامیده می شود و مشترک بین همه انبیاست، همانطور که در آیه 19 سوره آل عمران بیان شده: (دین در نزد خدا، اسلام [و تسلیم بودن در برابر حق] است)؛ «إنَّ الدّینَ عِندَ اللهِ الإسلام».
خداوند متعال نیز جز این را از کسی نمی پذیرد، همانطور که در آیه 85 سوره آل عمران بیان شده: (و هر کس جز اسلام [و تسلیم در برابر فرمان حق،] آیینى براى خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد): «ومَن یَبتَغِ غَیرَ الإسلامِ دیناً فَلَن یُقبَلَ مِنه». نسخ نشدن دین الهی از آن جهت است که آن خطوط کلی هرگز نسخ نمی شوند.(6)
نکته دوم: پیامبر هر عصری آن خطوط کلی را به انضمام خطوطی جزئی در فروع احکام مانند کیفیّت نماز، حج، روزه و جزئیاتی از این قبیل بیان کرده است، که در آیه 48 سوره مائده از آن تعبیر به شریعت و منهاج شده است: «لِکُلٍّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً»؛ (ما براى هر کدام از شما، آیین و طریقه روشنى قرار دادیم). بنابراین اختلاف و تعدد شریعت و منهاج هرگز دلیلی بر اختلاف و تعدد دین واحد الهی و تایید پلورالیسم نیست، زیرا منظور از شریعت و منهاج همان خطوط جزئی اختصاصی و تغییر پذیر است.(7)
نکته سوم: این خطوط جزئی بر حسب شرایط و استعداد امت ها در طول تاریخ تغییر کرده است (یعنی هر شریعتی کاملتر و ناسخ شریعت قبلی است)، در حالی که آن خطوط کلی ثابت مانده است. بنابراین اختلاف شریعت و منهاج هر یک از انبیای اولواالعزم(علیهمالسلام) با دیگر شرایع و مناهج، به معنای اختلاف خطوط جزئی و متغیر شریعت آن هاست نه اختلاف در خطوط کلی. در نتیجه کسی که شریعت اسلام محمدی(صلّى اللّه علیه و آله) را می پذیرد، در حقیقت به رهاورد حقیقی و بدون تحریف انبیای گذشته مانند موسی و عیسی(علیهماالسلام) ایمان آورده و تنها در شریعه و منهاج، با آن ها تفاوت دارد.(8)
نکته چهارم: دین پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله) کامل کننده ی این دین یگانه الهی است، همانطور که در آیه 3 سوره مائده بیان شده: «الیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم واَتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی ورَضیتُ لَکُمُ الإسلامَ دینا»؛ (امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین [جاودان] شما پذیرفتم). بدین سبب بر دیگر کتاب های آسمانی هیمنه و برتری دارد. پس در عصر حاضر اگر کسی بخواهد اطمینان پیدا کند که مطابق دین مرضی خدا عمل کرده است، باید به کتاب و شریعت مهیمن یعنی قرآن و اسلام محمدی(صلّى اللّه علیه و آله) عمل کند.
بنابراین لزوم ایمان به این شریعت ختمی از دو جهت است: اولا رها کردن کاملترین شرایع معقول نیست؛ ثانیا لازمه ی تسلیم خدا بودن، تسلیم در برابر شریعت ختمی است.
همچنین وقتی برتری قرآن کریم نسبت به کتاب های آسمانی دیگر ثابت شد، برتری آورنده آن نیز بر آورنده آن کتاب ها ثابت می شود.
دلیل برتری قرآن و اسلام و کاملتر بودن آن در ابتدای همین آیه 48 سوره مائده آمده است: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ»؛ (و این کتاب [قرآن] را به حق بر تو نازل کردیم، در حالى که کتب پیشین را تصدیق مى کند، و مهیمن بر آنهاست). «مهیمن» به معنای شاهد و ناظر است و نیز به مراقب و محافظی که سلطه و سیطره داشته باشد «مهیمن» گویند. مهیمن از اسمای حسنای الهی است که دلالت دارد بر گواه و ناظر بودن خدا بر موجودات که آن ها و امورشان را اداره می کند. قرآن کریم نیز مهیمن است، چون محتوای اعلایش بر دیگر کتاب های آسمانی، شاهد، ناظر و محیط است و نیز برتری و حاکمیت دارد.(9)
نکته پنجم: درست است که دین نزد خدا یکی است: «إنَّ الدّینَ عِندَ اللهِ الإسلام»، و بدین سبب هر پیامبری، دین پیامبر قبلی را تصدیق می کرد: «مُصَدِّقاً لِما بَینَ یَدَیه»، و از این جهت پیروان آن ها نیز یک امّت اند؛ اما از آنجا که هر پیامبر اولواالعزمی شریعت و منهاجی مستقلّ دارد، شریعت پیامبر پیشین، با آمدن شریعت پیامبر جدید نسخ می شود و پیروان هر پیامبر امّتی مستقل اند و در مجموع، پیروان انبیاء، اُمم متعدّدند.
بر این اساس جمله ی «ولَو شاءَ اللهُ لَجَعَلَکُم اُمَّةً واحِدَة» درباره تعدّد شرایع و امم متعدّد است؛ یعنی اگر خدا می خواست برای همه شما یک شریعت قرار می داد، همان گونه که یک دین نهاد: «إنَّ الدّینَ عِندَ اللهِ الإسلام»؛ ولی هرزمان، مصلحتی و هر گروه، استعداد و آمادگی خاصّی برای پذیرش دارد، درنتیجه هر یک حکم ویژه دارد، از این رو از نظر شریعت و منهاج امت هایی متعدّد و از نظر دین امّتی واحدند، پس همان گونه که انبیا مصدِّق دین یکدیگرند و شریعت هر یک ناسخ شریعت قبلی است، امّت ها نیز از نظر دین، امّتی واحد و به لحاظ شرایع، امت هایی متعددند.(10)
نکته ششم: آزمون و امتحان و ابتلاء الهی گاهی در دایره یک شریعت و با تغییر احکام آن صورت می پذیرد؛ مانند جریان تغییر قبله از بیت مقدس به سمت کعبه که در آیه 143 سوره بقره بیان شده: «وما جَعَلنَا القِبلَةَ الَّتی کُنتَ عَلَیها الاّ لِنَعلَمَ مَن یَتَّبِعُ الرَّسولَ مِمَّن یَنقَلِبُ عَلی عَقِبَیه»؛ (و ما، آن قبلهاى را که قبلا بر آن بودى، تنها براى این قرار دادیم که افرادى که از پیامبر پیروى مىکنند، از آنها که به جاهلیت بازمىگردند، مشخص شوند). پس امتحان مردم در مکّه به جهتگیری قبله به سمت بیت مقدس و امتحانشان در مدینه به جهتگیری آن به سوی کعبه بود.
و گاهی هم آزمون و امتحان و ابتلاء الهی به اختلاف شرایع در امّتهای گوناگون است: شریعتی، شریعت قبلی را نسخ می کند و مردم با منهاج و شریعت تازه روبه رو می شوند؛ این اختلاف، وسیله تکامل آن ها و آزمونی جدید است همانطور که در ایه 48 سوره مائده فرموده است: «ولکِن لِیَبلُوَکُم فی ما آتاکُم»؛ (ولی خدا مى خواهد شما را در آنچه به شما بخشیده بیازماید).(11)
نکته هفتم: کسی که می خواهد در مسابقه ای شرکت کند باید وارد میدان مسابقه شده و قوانین و مقررات آن مسابقه را بپذیرد و آنها را مراعات کند. یکی از قوانین مسابقه در خیرات، تسلیم شدن دربرابر اراده ی الهی و پذیرش دستور حق تعالی درباره ایمان به شریعت ختمی اسلام است؛ ولی اهل کتاب این قانون را نپذیرفته اند و بنابر این خودشان را از ورود در میدان مسابقه محروم کرده اند؛ پس آنها اصلا در خط مسابقه نیستند تا بحث کنیم که چقدر راه رفته اند تا به همان اندازه پیروز و سعادتمند باشند.
نکته هشتم: درباره آیه 112 سوره بقره، با توجّه به نکاتی که گفته شد روشن می شود که یکی از اوامر الهی که اهل کتاب باید تسلیم آن باشند ایمان به شریعت ختمی اسلام است؛ همچنین یکی از مصادیق اصلی احسان و نیکوکاری پذیرش دستورات شریعت ختمی اسلام است. بنابراین اگر تسلیم این دستور الهی نباشند مصداق این آیه نخواهند بود و به اجر و پاداش وعده داده شده در این آیه نخواهند رسید.
حاصل سخن اینکه: نه این دو آیه و نه مجموع قرآن هرگز دلالتی بر پلورالیسم یا کثرت گرایی دینی ندارند؛ بلکه از منظر قرآن، «اسلام محمدی»(صلّى اللّه علیه و آله) تنها حجت انحصاری عصر است که همگان باید آن را بپذیرند.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.