پاسخ اجمالی:
«ضرورت تواتر قرآن»، يكى از دلايل دفع شبهه تحريف است؛ به این معنی که شرط پذيرفتن قرآن، چه در كلّ و چه در بعض، متواتر بودن آن است. از اين رو، آنچه در زمينه تحريف گفته اند كه فلان كلمه يا فلان جمله از قرآن بوده، چون با نقلِ آحاد، روايت شده قابل قبول نيست، و اين اصل يكى از مسائل ضرورى اسلام و مورد اتفاق علماست و اساسا خبر واحد در مسايل اصولى و كلامى فاقد اعتبار است. علّامه حلّى، در این زمينه مى نويسد: «اِتّفاق علما بر آن است كه هر چه از قرآن متواترا به ما رسيده است حجّت و در غير اين صورت فاقد اعتبار است و ...».
پاسخ تفصیلی:
يكى از دلايل مهم دفع شبهه تحريف، مسئله «ضرورت تواتر قرآن» است. شرط پذيرفتن قرآن، چه در كلّ و چه در بعض، متواتر بودن آن است. قرآن در هر حرف و هر كلمه و حتى در حركات و سكنات نيز بايد متواتر باشد؛ يعنى همگان (جمهور مسلمين) آن را دست به دست و سينه به سينه، به طور همگانى نقل كرده باشند. از اين رو، آنچه در زمينه تحريف گفته اند كه فلان كلمه يا فلان جمله از قرآن بوده، چون با نقلِ آحاد، روايت شده قابل قبول نيست و طبق اصل «لزوم تواتر قرآن» مردود شمرده مى شود و اين اصل يكى از مسائل ضرورى اسلام و مورد اتفاق علماست و اساسا خبر واحد در مسايل اصولى و كلامى فاقد اعتبار است و صرفا در مسايل فرعى و عملى اعتبار دارد.
علّامه حلّى، در زمينه نفى تحريف مى نويسد: «اِتّفاق علما بر آن است كه هر چه از قرآن متواترا به ما رسيده است حجّت و در غير اين صورت فاقد اعتبار است؛ زيرا قرآن سند نبوّت و معجزه جاويد اسلام است، لذا تا به سر حدّ تواتر نرسد، نمى تواند نسبت به صحّت نبوّت يقين آور باشد؛ بنابراين امكان ندارد آنچه راويان در اين باره از مسموعات خود به صورت غير متواتر روايت كرده اند بپذيريم؛ زيرا راوى واحد هر چند راستگو باشد اگر آنچه نقل كرده، با عنوان قرآنى نقل كرده باشد، قطعا خطا كرده است و اگر با غير اين عنوان باشد مردود است؛ زيرا يا روايتى است كه از پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) شنيده است يا نظر شخصى خود اوست كه هرگز به عنوان آيات قرآنى حجيّت شرعى نخواهد داشت».(1) «سيد مجاهد طباطبايى» در كتاب «وسايل الاصول»، «محقق اردبيلى» در كتاب «شرح الارشاد» و «سيد محمد جواد عامِلى» در كتاب «مفتاح الكرامة» نيز همين گونه استدلال كرده اند.(2)،(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.