پاسخ اجمالی:
جزئیات نقل شده در «انجیل» راجع به این داستان مجعول و میزان زنندگی آن، نشان می دهد که این چنین واقعه ای چه اندازه از ساحت مقدس انبیای الهی دور و چه میزان بی اساس و ساختگی است.
پذیرش اینکه زنی بد کاره – با توجیه اینکه در مقام توبه است – با اشک هایش پاهای شخصیتی قدیس را بشوید(!) با موهایش آن ها را خشک و مدام بر آنها بوسه بزند چیزی است که حتی از کشیشی معمولی هم بعید است چه برسد به نبی اولوالعزم الهی.
آثار خرافى و افسانه ای بودن این داستان از ظاهر آن کاملا نمایان است. كو آن همه اشک چشم كه كسى پاى ديگرى را [به جاى آب] با آن بشويد و با موهايش خشک كند؟!
پاسخ تفصیلی:
در بحث های انتقادی مربوط به انجیل و در بررسی تحریف شدگی این کتاب و راست آزمایی گزارش هایش راجع به حضرت عیسی(علیه السلام) موضوعات فراوانی مورد بررسی قرار می گیرند. یکی از آنها داستان زنی است که با اشک هایش پاهای عیسی(علیه السلام) را شسته و قدم هایش را بوسه باران می کند. انجیل لوقا این داستان را اینچنین گزارش می کند:
يكى از فريسيان(1) از او (مسيح) وعده خواست كه با او غذا خورد پس به خانه فريسى درآمده بنشست* كه ناگاه زنى كه در آن شهر گناهكار بود چون شنيد كه در خانه «فريسى» به غذا نشسته است شيشه اى از عطر آورده* در پشت سر او نزد پاهايش گريان بايستاد و شروع كرد به شستن پاهاى او به اشک خود و خشكانيدن آنها به موى سر خود و پاهاى وى را بوسيده آنها را به عطر تدهين كرد* چون فريسى كه از او وعده خواسته بود اين را بديد با خود مى گفت كه اين شخص اگر نبى بودى هر آينه دانستى كه اين كدام و چگونه زن است كه او را لمس مى كند زيرا كه او گناهكارى است* عيسى جواب داده به وى گفت: اى شمعون چيزى دارم كه به تو بگويم. گفت: اى استاد بگو* گفت: طلبكارى را دو بدهكار بود كه از يكى پانصد و از ديگرى پنجاه دينار طلب داشتى* چون چيزى نداشتند كه ادا كنند هر دو را بخشيد بگو كدام يک از آن دو او را زيادتر محبت خواهد نمود* شمعون در جواب گفت: گمان مى كنم آن كه او را زيادتر بخشيد. به وى گفت: نيكو گفتى* پس به سوى آن زن اشاره نموده به شمعون گفت: اين زن را نمى بينى؟* به خانه تو آمدم آب به جهت پاهاى من نياوردى ولى اين زن پاهاى مرا به اشک ها شست و به موهاى سر خود آنها را خشک كرد* مرا نبوسيدى ليكن اين زن از وقتى كه داخل شدم از بوسيدن پاهاى من باز نايستاد* سر مرا به روغن مسح نكردى ليكن او پاهاى مرا به عطر تدهين كرد* از اين جهت به تو مى گويم گناهان او كه بسيار است آمرزيده شد زيرا كه محبت بسيار نموده است ليكن آن كه آمرزش كمتر يافت محبت كمتر مى نمايد.(2)
خلاصه داستان این است که حضرت مسیح(علیه السلام) به خانه یکى از یهودیان در مى آید. صاحب خانه احترام زیادى براى او قائل نمى شود، امّا زن گناهکار و منحرفى که در آن شهر بود از حضور او با خبر شد و به خانه یهودى آمد و با آن شرحی که گفته شد، مسیح(ع) را اکرام می کند. پیش از هر چیز می گوییم اين زن احتمالا همان «مريم مجدليه»، زن زناكار و ثروتمندى است كه به گفته انجيل لوقا در باب هشتم به دست مسيح(ع) توبه كرد و یکی از ياران او شده بود.(3)
ظاهرا در آن زمان معمول بود که پاى مهمان را به احترام مى شستند و گاه به موهاى او روغن مى مالیدند. به خاطر این که غالبا پا برهنه راه مى رفتند و در سفرها چون وسیله پوشش دارى نداشتند موها و پوست بدن شان بر اثر وزش بادها خشک مى شد. آن زن گنهکار به جاى آب با اشک چشم خود پاهاى مسیح(علیه السلام) را شست و شو داد و به جاى حوله با گیسوان بلندش پاى او را خشک کرد و بر آنها بوسه زد! این منظره چنان زننده بود که مرد یهودى صاحب خانه ناراحت شد و با خود گفت: اگر این مرد پیامبر بود و متوجه مى شود که این زن چه کاره است لااقل از این کار جلوگیرى مى کرد. آن هنگام مسیح(ع) اشکال ذهنی ای که برای میزبانش پدید آمده بود را دریافت و با مثالى که در مورد دو بدهکار زد او را قانع کرد.(4)
این داستانی است که در انجیل های فعلی، همین گونه روایت می شود اما برای راست آزمایی آن ما چند پرسش مطرح می کنیم:
1. آیا براى پیامبری بزرگ یا حتی برای یک فرد پرهیزکار عادى سزاوار است که خود را در اختیار زن آلوده اى بگذارد که این چنین با او رفتار کند؟ به این نکته توجه کنیم که حضرت مسیح(علیه السلام) در آن زمان جوان بود و حدود سى سال داشت و آن زن بدکار هم قاعدتا جوان و زیبا بود. زیرا زن بدکار معروف شهر قاعدتا زنی زشت و از کار افتاده نمى تواند باشد. چگونه مى توان باور کرد پیامبر بزرگى که براى تهذیب اخلاق و گسترش آیین تقوا مبعوث شده به زن بدکارى اجازه دهد که آن گونه به او نزدیک شود و چنان رفتار شرم آوری با وی نماید؟ آیا چنین رفتاری باورکردنى است؟!(5)
2. به فرض که چنین زنی مى خواست توبه کند و از راه و رسم گذشته آلوده خود دست بشوید، اما توبه هم راه و رسم خودش را دارد. ندامت او از گناه و ايمان آوردن به خدا و علاقه او به مسيح(علیه السلام) و تصميم بر ترک اعمال خلاف كافى بوده و ديگر هيچ مجوزى براى آنهمه صورت مالى و دست مالى و امثال آن در كار نبوده است. آيا تسليم در برابر اين اعمال دور از عفت با مقام نبوت و رهبرى خلق و با مندرجات كتابی آسمانى سازگار است؟!(6)
3. آيا اين عمل مسيح سرمشقى براى مردم ديگر به خصوص شاگردان او نمى شده كه از چنان اظهار محبت هاى شرم آورى استقبال كنند؟
4. گذشته از آن، عذرى كه در اين باب از مسيح نقل شده خيلى عجيب است؛ زيرا خلاصه عذر مزبور اين مى شود كه گناه اين زن بیشتر از دیگران است و چون بيشتر اظهار محبت كرد آمرزش بيشترى يافته است. اما معلوم نیست اين پاسخ چه ربطى به ايرادى كه میزبان مسیح در دلش به ایشان داشت دارد. یعنی توجیهی که مسیح در این داستان – بر فرض صحتش – برای رفتار آن زن بیان کرده، چیزی از زشتی و زننده بودن آن کم نمی کند و آن تمثیل به هر حال پاسخ ايراد میزبان مسيح به ایشان نمی گردد. (7)
5. آیا تاکنون کسى با یک روحانى یا کشیش عادى چنین معامله اى کرده است؟ آیا اگر در همین زمان زنی بدکاره چنین رفتاری را با پاپ، حتی کمتر از آن، با کشیش کلیسایی محلی انجام دهد و آن کشیش ساکت بماند و واکنشی حاکی از نارضایتی از خود نشان ندهد، اعتبار و نفوذش نزد همان پیروان کلیسای محلی اش مخدوش نمی شود؟ پس چگونه مسیحیان چنین وضعیت و داستانی را – به صرف ذکر شدن در انجیل – بدون هیچ تحقیق و تأملی در حق پیامبر الهی خود یعنی حضرت عیسی(علیه السلام) می پذیرند؟!
آیا چنین موضوعی خود نشان نمی دهد که انجیل فعلی تا چه اندازه از آموزه های اصیل و وحیانی حضرت عیسی(علیه السلام) منحرف شده است؟ به هر حال آثار خرافى و افسانه ای بودن این داستان از ظاهر آن کاملا نمایان است. كو آن همه اشک چشم كه كسى پاى ديگرى را [به جاى آب] با آن بشويد و با موهايش خشک كند.(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.