پاسخ اجمالی:
در نوشته هاى برخى از قدما آمده كه در برخى سوره ها، آياتى برخلاف اصل سوره آمده است؛ يعنى اگر سوره اي مكّي است برخى آياتِ آن مدني و اگر مدني است برخى آيات آن مكّي است؛ اما این سخن صحیح نیست. يعني هر سوره اى كه مكّي است تمام آيات آن مكّي است و هر سوره اى كه مدني است تمام آيات آن مدني است.
پاسخ تفصیلی:
در نوشته هاى برخى از قدما آمده است كه در برخى سوره ها، آياتى برخلاف اصل سوره آمده است؛ يعنى اگر سوره اي مكّي است برخى آياتِ آن مدني و اگر مدني است برخى آيات آن مكّي است. البته ما با تتبّعي كه انجام داده ايم به خلاف اين نظر دست يافته ايم؛ هر سوره اى كه مكّي است تمام آن مكّي است و هر سوره اى كه مدني است تمام آن مدني است.(1) در اين بحث به چند نمونه به اختصار اشاره مى شود:
نمونه اول: گفته اند: در سوره «مائده» آيه «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِيناً ...»(2)؛ (امروز، کافران از [شکست] آیین شما مأیوس شدند؛ بنابراین، از آنها نترسید؛ و از [مخالفت] من بترسید! امروز، دینِ شما را برایتان کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را بعنوان آیین [جاودان براي] شما پذیرفتم)، در عرفات بر پيامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شد(3)؛ ولى اين توهّم بر اساس آن است كه معيار و شاخص مكّي و مدني را مكان بدانيم و بگوييم هر سوره اى كه در مكّه نازل شده مكّي است گرچه پس از هجرت نازل شده باشد. در صورتى كه معيار مكّي يا مدني بودن، زمانِ هجرت است و تقسيم مكّي و مدني به پيش از هجرت و پس از هجرت باز مي گردد.
نمونه دوم: گفته اند: سوره «توبه»، آيه هاى «مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَن يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَ لَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَىٰ ... * ... إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ»(4)؛ (براى پیامبر و مؤمنان، شایسته نیست که براى مشرکان، [از خداوند] طلب آمرزش کنند، هر چند از نزدیکانشان باشند ... * ... ابراهیم دلسوز و بردبار بود). هنگام وفات ابوطالب در مكّه نازل شده؛ در حالى كه پيامبر(صلی الله علیه وآله) به او وعده داد تا براى آمرزشِ وى دعا كند.(5) اين گفته از كسانى است كه سعى بر آن دارند تا ابوطالب را موقع وفات كافر بشمارند؛ و در جاى خود، واهى و مُغرضانه بودنِ اين پندار را ثابت نموده ايم. لذا صحيح همان است كه «طبرسى» در تفسير خود آورده كه گروهى از مسلمانان پس از فتح مكّه، از پيامبر(صلی الله علیه وآله) خواستند تا اجازه فرمايد براى پدرانِ مشركِ خود طلب استغفار كنند. آن گاه اين آيه نازل شد و به طور صريح از اين كار منع نمود.(6)
نمونه سوم: گفته اند: سه آيه نخست سوره «يوسف» مدني است. «جلال الدين سيوطى» اين نظر را سست مى داند؛ ولى عجيب است كه شخصيتى مانند «ابوعبدالله زنجانى» آن را پذيرفته است.(7) در استدلال به اينكه اين چند آيه مدني است، گفته اند: چون كفّارِ مكّه از يهود خواستند كه در مدينه درباره يوسف(عليه السلام) از پيامبر(صلی الله علیه وآله) سؤال كنند، اين سه آيه نازل شد. در صورتى كه وقتى تمام داستان قبلا در مكّه نازل شده است معنا ندارد كه مقدمه آن در مدينه نازل شده باشد. البته ممكن است بگوييم برعكس، يهود از كفّار و مشركين مكّه خواستند كه درباره داستان يوسف(ع) بپرسند و آنان پرسيدند و اين سوره نازل شد.(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.