پاسخ اجمالی:
اصطلاح «علوم قرآنی» به مجموعه مسائل مرتبط با شناخت قرآن و شؤون مختلف آن گفته می شود و مباحث بيرونى «قرآن» را مورد بررسی قرار می دهد؛ در حالی که «معارف قرآنی» به درون و محتواى «قرآن» از جنبه تفسيرى می پردازد. به عبارت دیگر «علوم قرآنی» مقدمه ای برای «معارف قرآنى» و تفسير است. در «علوم قرآنى» مباحثى مانند پدیده وحى، تاریخ نزول قرآن، جمع و تأليف قرآن، مسئله قرائت و قُرّاء، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ و ... مطرح شده است.
پاسخ تفصیلی:
اصطلاح «علوم قرآنى» به مجموعه مسائل مرتبط با شناخت «قرآن» و شؤون مختلف آن گفته می شود. «علوم قرآنى» مباحث بيرونى «قرآن» است و برخلاف «معارف قرآنی» به درون و محتواى «قرآن» از جنبه تفسيرى كارى ندارد. به عبارت دیگر «علوم قرآنی» مقدمه ای برای «معارف قرآنى» و تفسير است. علوم را از این جهت به صیغه جمع گفته اند که هر یک از مسائل مطرح در «علوم قرآنی» در چارچوب خود استقلال دارد و غالبا ارتباط تنگاتنگی با دیگر مسائل علوم قرآنی ندارد و شاخه ای مستقل شناخته می شود. به همین دلیل بین آنها یک نظم طبیعی برقرار نیست که رعایت ترتیبِ بحث ضروری باشد، لذا هر مسئله جدا از مسائل دیگر قابل طرح و بررسی است.
در «علوم قرآنى» مباحثى مانند پدیده وحى، تاریخ نزول قرآن، جمع و تأليف قرآن، مسئله قرائت و قُرّاء، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، اعجاز قرآن و بحث هاي آن، مصونیت قرآن از تحریف و ... مطرح مى باشد. با نگاهی به این عناوین ضرورت بحث در «علوم قرآنى» روشن می شود. به عنوان مثال تا اثبات نگردد که «قرآن»، کلام الهی است، بحث از محتوای آن بی مورد است و یا اینکه تا مفهوم نسخ روشن نشود و آیات ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه از یکدیگر تمییز دادن نشود، ورود به تفسیر خطا برانگیز خواهد بود.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.