پاسخ اجمالی:
خدا در سوره «حجّ»، درباره گروهى از كفّار مى فرمايد: «كسانى كه كافر شدند لباس هايى از آتش براى آنها بريده مى شود». مفهوم اين سخن آن است كه قطعاتى از آتش به صورت لباس براى آنها بريده و دوخته مى شود، نه اينكه آتش از هر سوى آنها را مانند لباس احاطه كند. از آن دردناكتر اينكه مايع سوزان و جوشان بر سرشان مى ريزند و اين آب سوزان در آنها چنان اثر مى كند كه هم درونشان را ذوب مى كند و هم برونشان را! براى آنها تازيانه ها يا گرزهايى [آتشين] است و هر زمان بخواهند از دوزخ خارج شوند، بلافاصله به آن باز گردانده مى شوند.
پاسخ تفصیلی:
خداوند در سوره «حجّ»، آيات 19 الی 22 به گروهى از كفّار كه پيوسته درباره پروردگار به مخاصمه و جدال مشغولند اشاره كرده، مى فرمايد: (كسانى كه كافر شدند لباس هايى از آتش براى آنها بريده مى شود)؛ «فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِنْ نَارٍ».
آيا مفهوم اين سخن آن است كه آتش از هر سوى آنها را مانند لباس احاطه مى كند؟ يا اينكه به راستى قطعاتى از آتش به صورت لباس براى آنها بريده و دوخته مى شود؟، ظاهرِ آيه معناى دوّم است، و از آن دردناكتر اينكه (مايع سوزان و جوشان بر سر آنها مى ريزند)؛ «يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُوسِهِمُ الْحَمِيمُ». سپس مى افزايد: (اين آب سوزان در درون آنها چنان اثر مى كند كه هم درونشان را ذوب مى كند و هم برونشان را!)؛ «يُصْهَرُ بِهِ مَا فِي بُطُونِهِمْ وَ الْجُلُودُ».
«يصهر» از ماده «صَهْر» (بر وزن قَهْر) به معناى آب كردن پيه و مانند آن است و نيز هر چيزى كه با تابش آفتاب، داغ و دگرگون شود، اطلاق مى گردد.
سپس از مجازات ديگر آنها خبر مى دهد و مى گويد: (براى آنها تازيانه ها يا گرزهايى [آتشين] است)؛ «وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَدِيدٍ». «مقامع» جمع «مِقْمَعْ» (بر وزن مِنبر) گاه به معناى تازيانه و گاه به معناى عمودى كه بر كسى مى كوبند، تفسير شده است.
و در پايان وضع كلّى فوق العاده دردناك آنها را چنين ترسيم مى كند: (هر زمان بخواهند از دوزخ و غم و اندوه هاى آن خارج شوند، بلافاصله به آن باز گردانده مى شوند و به آنها مى گويند بچشيد عذاب سوزان را!)؛ «كُلَّمَا اَرَادُوا اَنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ اُعِيدُوا فِيهَا وَ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ».
بدون شك اين گونه مجازات هاى دردناك و حتّى كمتر از آن در دنيا باعث مرگ انسان مى شود؛ ولى ساختار وجود مجرمان در آنجا چنان است كه اين مجازات ها آنها را از پاى در نمى آورد تا كيفر سنگين اعمالشان را ببيند، اينها نشان مى دهد كه قوانين حاكم بر زندگى آن جهان با اين جهان بسيار متفاوت است (دقت كنيد).
در سوره «ابراهیم»، آيات 49 و 50 تعبير تازه اى درباره لباس هاى دوزخيان شده، مى فرمايد: (لباس هاى آنها از «قطران» است و صورت هايشان را آتش مى پوشاند!)؛ «سَرَابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ وَ تَغْشَى وُجُوهَهُمُ النَّارُ». «سرابيل» جمع «سربال» (بر وزن مثقال) به گفته راغب در «مفردات» به معناى پيراهن است از هر جنسى كه باشد.
همين معنا در «لسان العرب» و «صحاح اللغه» نيز آمده است، بعضى نيز آن را به معناى هرگونه لباس تفسير كرده اند. در كتاب «التحقيق» آمده است كه سربال به معناى لباسى است كه قسمت بالاى بدن را مى پوشاند و «سروال» به معناى چيزى است كه قسمت پايين بدن با آن پوشانده مى شود، اين واژه (سربال) به پارچه ندوخته اى نيز اطلاق شده است كه بر بدن مى افكنند و زره كه در جنگ مى پوشند.
امّا «قَطِرانْ» (در لغت گاه قَطْرانْ و قِطْرانْ نيز تلفّظ مى شود) به معناى مادّه سياه رنگ قابل اشتعال بدبويى است كه از درختی بنام «اَبْهَلْ» مى گرفتند و مى جوشانيدند تا سفت شود و براى درمان بيمارى «جَرَب» به بدن شتر مى ماليدند و معتقد بودند اين ماده سوزنده، بيمارى جرب را از بين مى برد.(1)
اين، «قطران گياهى» است، نوعى قطران ديگر نيز داريم كه به هنگام تقطير زغال سنگ براى تهيه گاز حاصل مى شود. از بعضى نوشته ها استفاده مى شود كه قطران را - كه مايع روغنى شكل و چسبنده اى است - از چوب هاى صمغ دهنده درختان ديگر نيز مى گيرند، از اين ماده براى ضدّ عفونى كردن در دامپزشكى استفاده مى كنند.(2)
به هر حال از آيه فوق استفاده مى شود كه به جاى لباس، بدن هاى دوزخيان را با نوعى مادّه سياهرنگ قابل اشتعال مى پوشانند كه همه چيزش بر ضدّ انتظارى است كه انسان از لباس دارد، لباس زينت است و از گرما و سرما و خطرات، انسان را حفظ مى كند؛ ولى اين لباس دوزخى هم زشت و بد منظر است، هم بدبو است و هم ماده اى است كه در آتش دوزخ شعله ور مى گردد!.
اين است سزاى كسانى كه در برابر كودكان يتيم و مستضعفانِ برهنه، از انواع تجملات و لباس هاى زينتى و زربفت بهره مى گرفتند و بر آنها فخر فروشى مى كردند، قلب آنها را مى سوزاندند، اين است سهم ظالمان و مجرمان، از لباس در قيامت.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.