پاسخ اجمالی:
قرآن درباره نوشابه دوزخيان كه «صديد» است، مى فرمايد: «هر گردنكشِ گمراهى كه از حقّ روى گردان است نوميد شد، و به دنبال او دوزخ است و از «صديد» به او نوشانده مى شود، آنرا به زحمت جرعه جرعه سر مى كشد، او حاضر نيست آنرا بنوشد، و مرگ از هر سو به سراغش مى آيد و با اين همه نمى ميرد و به دنبال او عذاب شديدى است». «صديد» به چرك ها و خونابه اى كه ميان پوست و گوشت بدن به هنگام جراحت جمع مى شود اطلاق شده است.
پاسخ تفصیلی:
«قرآن مجيد» در سوره «ابراهیم» آیات 15 الی 17 به نوشابه دوزخيان اشاره نموده، مى فرمايد: (هر گردنكشِ گمراهى كه از حقّ روى گردان است نوميد شد * و به دنبال او دوزخ است و از «صديد» به او نوشانده مى شود * آنرا به زحمت جرعه جرعه سر مى كشد، او حاضر نيست آنرا بنوشد [به اجبار به او مى نوشانند] * و مرگ از هر سو به سراغ او مى آيد و با اين همه نمى ميرد و به دنبال او عذاب شديدى است)؛ «وَ خابَ كُلُّ جَبَّار عَنِيد * مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ وَ يُسْقى مِنْ ماء صَدِيد * يَتَجَرَّعُهُ وَ لايَكادُ يُسِيغُهُ * وَ يَأْتيهِ المَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكان وَ ما هُوَ بِمَيِّت وَ مِنْ وَرائِهِ عَذابٌ غَلِيظُ».
«صديد» از ماده «صدّ» در اصل به معناى اعراض و عدول و انصراف از چيزى است، سپس به چرك ها و خونابه اى كه ميان پوست و گوشت بدن به هنگام جراحت جمع مى شود اطلاق شده، شايد به اين دليل كه نشانه انحراف مزاج و عدول آن از سلامت به بيمارى است، راغب در «مفردات» مى گويد: «اين تعبير به عنوان مثالى براى نوشابه دوزخيان [كه سخت ناگوار و بد طعم و بدبو است] ذكر شده است».(1)
گواه اين ناگوارى آن است كه دوزخيان هرگز با ميل خود آن را نمى نوشند؛ بلكه به اجبار و اكراه، جرعه جرعه سر مى كشند، وضع آنها به قدرى دردناك است كه گويى مرگ از هر سو به سراغشان مى آيد؛ اما چنان آفريده شده اند كه نمى ميرند تا به مجازات خويش برسند!
جالب اينكه اين نوشیدنی دردناك در آيه مورد بحث و آيات متعدّد ديگر براى ظالمان و ستمگران و جبّاران و طاغيان ذكر شده (گاه تعبير به «طاغين» و گاه «جبار» و گاه «ظالمين») و چنين است عاقبت ظلم و جور و بيدادگرى. در واقع تجسّمى است از شكنجه هايى كه در اين دنيا نسبت به بي گناهان داشتند، گاه در زندان هاى خود، آنها را با بدترين غذا و ناگوارترين آب، ساليان دراز نگه مى داشتند و شكنجه مى كردند، به گونه اى كه بعد از مدّتى، قيافه هاى زندانيان چنان دگرگون مى شد كه حتّى مادر نمى توانست فرزند خود را بشناسد همان گونه كه در داستان هاى وحشتناك زندانيان حَجّاج آمده است و در عصر خود نيز نمونه هايى از آن را در مورد زندانيان طاغيان عصر ديده يا شنيده ايم. آيا چنين كسانى مستحق چنان عذابى نيستند؟!(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.