پاسخ اجمالی:
قرآن در سوره «حدید»، وسعت بهشت را همانند وسعت آسمان و زمين شمرده مي فرمايد: «بهشتى كه پهنه آن همچون پهنه آسمان و زمين است». روشن است كه منظور از «عَرض» در اينجا، عَرض در مقابل طول نيست؛ بلكه منظور، همان مفهوم لغوى يعنى وسعت و پهنه است. البته همان گونه كه نعمت هاى بهشتى از نظر اهمّيّت و گستردگى و تنوّع، هرگز به وصف در نمى آيد، عظمت و وسعت آن نيز چنين است و هرچه در اين زمينه سخن گفته شود باز انسان از ترسيم و توصيف آن عاجز است.
پاسخ تفصیلی:
خداوند وسعت بهشت را همانند وسعت آسمان و زمين شمرده است و در آيه 21 سوره «حدید» مى فرمايد: (سبقت بجوييد به سوى آمرزش پروردگارتان و بهشتى كه پهنه آن همچون پهنه آسمان و زمين است و آماده شده براى كسانى كه ايمان به خدا و رسولانش داشته باشند)؛ «سابِقُوا اِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ اُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رُسُلِهِ».
روشن است كه منظور از «عَرض» در اينجا عَرض در مقابل طول نيست؛ بلكه منظور همان مفهوم لغوى يعنى وسعت و پهنه است(1) و اینکه جمعی از مفسّران در اینجا به خاطر پیدا کردن طولِ بهشت به زحمت افتاده اند به خاطر اشتباهى است كه در مفهوم «عَرض» مرتكب شده اند.
بعضى نيز گفته اند كه اين تعبير، جنبه كنايى دارد؛ زيرا بالاترين وسعتى كه در ذهن انسان مى گنجد وسعت آسمان و زمين است و گرنه وسعت واقعى آن از اينها هم فراتر است. قابل توجه اينكه، «قرآن» نخست سخن از موهبت و مغفرت و آمرزش الهى مى گويد و بعد سخن از بهشت با آن وسعتش؛ چرا كه مغفرت يعنى شستشوى از گناه و پاك شدن و لايقِ قرب پروردگار گشتن كه حتى از بهشت هم بالاتر است، بعلاوه تا آن پاكى و غُفران حاصل نشود نوبتى به بهشت نخواهد رسيد.
تعبير به «سابِقُوا» از ماده «مسابقه» اشاره به اين نكته لطيف است كه بهشت و مغفرت آنچنان پر ارزش است كه سزاوار است مؤمنان همانند قهرمانانى كه سعى دارند براى رسيدن به يك هدف بر يكديگر پيشى گيرند، تلاش كنند.
همچنین در سوره «آل عمران»، آيه 133 همين مسئله با تعبيرات ديگرى دنبال شده است، در آنجا سخن از سبقت جستن بود و در اينجا سرعت گرفتن. در آنجا مى فرمود: وسعت بهشت مانند وسعت آسمان و زمين است و در اينجا واژه معادلِ «مانند» حذف شده و «آسمان» تبديل به «آسمان ها» گرديده است، در آنجا می فرماید: ([بهشت] آماده برای کسانی است که ایمان به خدا و رسولش آورده اند) و در اینجا مى فرمايد: ([بهشت] آماده براى پرهيزكاران است)؛ «وَ سَارِعُوا اِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاواتُ وَ الْأَرْضُ اُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ».
ناگفته پيداست كه سبقت گرفتن از سرعت در كار جدا نيست و پرهيزكاران كسانى هستند كه ايمانِ واقعى به خدا و رسولانش دارند؛ چرا كه «تقوى» بازتاب ايمانِ راسخ است و «سماء» نيز معناى جنس دارد كه همه آسمان ها را شامل مى شود، پس هر دو آيه در واقع يك حقيقت را دنبال مى كند.
در اينجا سؤالى براى بسيارى از مفسّران مطرح شده كه اگر وسعت بهشت به اندازه تمام وسعت آسمان ها و زمين است پس براى دوزخ جايى باقى نمى ماند؟
پاسخ اين سؤال را مى توان چنين بيان كرد كه: در آن روز جهان به مراتب گسترده تر از امروز است؛ چرا كه عالَمى است برتر و كامل تر و بهشت آن روز به اندازه پهنه آسمان ها و زمينِ امروز است و دوزخ جداى از آن است؛ چرا كه آن عالَم از اينجا از هر جهت وسيع تر است.
پاسخ ديگرى نیز در اينجا وجود دارد كه خلاصه اش چنين است: در اين جهان، نور و ظلمت، نعمت و نقمت با هم متزاحمند و طبعاً در يكجا جمع نمى شوند؛ ولى در آنجا مزاحمتى در ميان اين امور نيست، ممكن است هر دو، تمام جهان را فرا گرفته باشند؛ اما چون دو مرحله از وجود و هستى هستند مزاحم يكديگر نمى باشند!
مثال ساده اى براى نزديك ساختن اين معنا به ذهن مى توان بيان كرد و آن اينكه: ممكن است صداى دلنواز و بسيار مليح و زيبايى، از يك فرستنده راديويى با موج مخصوصى در سراسر جهان پخش گردد و در همان حال صداى بسيار گوش خراش توأم با آهنگ وحشتناكى از فرستنده ديگر برخيزد، اين دو موج ممكن است سراسر كره زمين را فرا گرفته باشند، در عين حال براى افراد عادى قابل درك نيستند، آنهايى كه گيرنده راديوى خود را با موج اوّل تطبيق كرده از آن نغمه دلنواز بهره مند شده و غرق لذّت مى شوند و آنها كه با دوّمى تطبيق كرده اند در عذاب و ناراحتى خواهند بود، گروه اوّل گويى در بهشتند و گروه دوّم در دوزخ. علاوه بر این در سوره «دهر» آيه 20، تعبير سر بسته و پرمعنايى در مورد عظمت بهشت آمده است، روى سخن را به پيامبر(صلى الله عليه وآله) كرده مى فرمايد: (هنگامى كه آنجا را مى نگرى نعمت ها و ملك عظيمى را مى نگرى)؛ «وَ اِذَا رَأَيْتَ ثُمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً».(2)
در تفسير ملك كبير، مطالب بسيارى گفته شده است، اين تفسيرها عمدتاً در دو محور قرار گرفته: جمعى «ملك كبير» را اشاره به وسعت و عظمت بهشت و خانه ها و قصرها و باغ هاى بهشتيان مى دانند، از جمله اينكه در تفسيرى آمده: پائين ترين افراد بهشتى قلمرو ملكش به اندازه اى است كه وقتى نگاه مى كند فاصله هزار سال راه را مى بيند و در بعضى از روايات دو هزار سال آمده است.(3)
و گروهى آن را اشاره به عظمت معنوى بهشت و مقامات عالى بهشتيان مى دانند از جمله اينكه: فرشتگان بدون اجازه بر آنها وارد نمى شوند و هميشه به آنها سلام و تحيّت مى گويند يا اينكه فناء و زوال و نيستى در آنجا راه ندارد و يا اينكه هر يك از آنها هفتاد دربان دارد!.(4)
بعضى «ملك» را به معناى «مالكيت» تفسير كرده اند و بعضى نيز به معناى «حاكميّت». بعضى نيز «ملك كبير» را به معناى قرب الى الله و شهود معنوى جلال و جمال او دانسته اند (جمع ميان همه اين معانى نيز ممكن است؛ زيرا تضادى در ميان آنها نيست).
آنچه از مجموع اين آيات به دست مى آيد اين است كه همان گونه كه نعمت هاى بهشتى از نظر اهميّت و گستردگى و تنوّع، هرگز به وصف نمى آيد، عظمت و وسعت آن نيز چنين است و هرچه در اين زمينه سخن گفته شود باز از ترسيم و توصيف آن عاجز است.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.